|
کد مطلب: 80212
تاریخ انتشار : 1393/05/19 10:37:00 نمایش : 2848
پرسپوليس ۲ هفته اول را با ناکامي پشت سر گذاشته اما مساله مهم ۲ بازي ابتدايي اين تيم، اخراج کفشگري و بعد پيام صادقيان است.
به گزارش سلام لردگان، بازيکنان پرسپوليس، نگاهشان به نيمکت اين تيم است؛ يعني در هر لحظه از بازي اتفاقي رخ ميدهد، ميچرخند و علي دايي را نگاه ميکنند. اين مساله را وقتي بهتر ميتوان درک کرد که يک بازيکن موقعيت گلي را هدر ميدهد يا در صحنهاي مرتکب اشتباه فاحشي ميشود. اولين جايي که نگاه بازيکنان پرسپوليس به سمت آن ميچرخد، نيمکت پرسپوليس و علي دايي است. اين موضوع از يک جهت ميتواند نکته قابل توجهي باشد و نشان ميدهد که محور بازي پرسپوليس کجاست. يعني همه چيز در بازي به سرمربي تيم ختم ميشود اما وقتي سرمربي تيم علي دايي است، مساله جور ديگري از آب درميآيد. نتيجه اين ميشود که پيام صادقيان – که مثل همه بازيکنان پرسپوليس نگاهش به نيمکت است – چنان بر سر داور فرياد ميکشد که کارت قرمز را به جان ميخرد و متعاقب آن با دست به سينه داور ميزند و جنجال بزرگ هفته را ميسازد.
اين پرخاشگري و عصبانيت، نتيجه نگاه بازيکنان پرسپوليس به نيمکت است. وقتي در هفته اول بيآنکه اشتباه بزرگ و قابل توجهي از سوي داور اتفاق افتاده باشد، علي دايي در کنفرانس چنان عليه داوري حرف ميزند که انگار مقصر پيروز نشدن پرسپوليس داور بوده، بازيکن پرسپوليس هم به خودش حق ميدهد که در زمين مقابل داور عربده بکشد و با دست به سينه او بزند. وقتي علي دايي ۹۰ دقيقه کنار زمين بالا و پايين ميپرد و سر يک اوت دستي با داور، کمک داور و از همه بيشتر با داور چهارم کلنجار ميرود و جر و بحث ميکند، بازيکنان پرسپوليس هم که همواره نگاهشان به نيمکت است آن رفتاري را از خود بروز ميدهند که از پيام صادقيان ديديم.
پرسپوليس ۲ هفته اول را با ناکامي پشت سر گذاشته اما مساله مهم ۲ بازي ابتدايي اين تيم، اخراج کفشگري و بعد پيام صادقيان است. در هر دو صحنه هم بازيکنان پرسپوليس تصميم داور را برنميتابند و به آن اعتراض دارند، درست مثل علي دايي که همواره به داور مسابقه اعتراض دارد و از او طلبکار است.
پرسپوليس بايد از دو هفته اول درسهايي گرفته باشد؛ اين نکته که نگاه بازيکنان به نيمکت است، ميتواند نقطه اتکاي يک تيم باشد و علي دايي بايد از اين خصلت خود به شکل ديگري بهره بگيرد نه اينکه واکنشهايش به بهانهاي براي هرج و مرج در بازي اين تيم بدل گردد. علي دايي نيازمند بازنگري در شيوه مربيگري خود است و تا زماني که واکنشهاي عصبي از سمت نيمکت به داخل زمين سرايت ميکند، بايد باز هم منتظر اتفاقهاي مشابهي باشد و هر لحظه اين امکان وجود دارد که يکي مثل صادقيان از کوره در برود و وقتي مقابل تيم خوب و يکدست فولاد به لحاظ فني کم ميآورد، تمام کمبودها و ناتوانيهاي فنياش را در يک سوت – درست يا غلط – بر سر داور خالي کند.
پرسپوليس با اين عصبانيت راه به جايي نميبرد؛ تا زماني که آستانه تحمل علي دايي آنقدر پايين است که بر سر يک خطا يا يک اوت دستي ساده تمرکزش را از دست ميدهد و با داور گلاويز ميشود، بازي آرام و با برنامهاي از پرسپوليس نخواهيم ديد. پرسپوليس بايد با ذهني آرام اما پرهيجان بازي کند اما اين هيجان به معناي عصبانيتي نيست که از علي دايي ميبينيم. دايي با چهره کاريزماتيکي که دارد، خيلي خوب ميتواند بازيکنانش را در زمين به جلو و عقب حرکت دهد. مشکل اينجاست که دايي آنقدر عصباني ميشود که مديريت بازي از دستش خارج ميشود.
دايي بايد براي اين بحران راهحل تازهاي بينديشد و پيش از هر چيز به خودش نگاه کند و به اين فکر کند که چرا بازيکنانش تا اين حد عصبي و خشن هستند و لجامگسيخته به داور حمله ميبرند. اگر دايي بپذيرد که صادقيان محصول يک مربي عصبي است، آن وقت راهحل لازم براي خروج از بحران را هم پيدا خواهد کرد؛ مساله اينجاست که دايي قبول کند که مقصر اصلي خود اوست.
|
|
|
|