در دوراني که هجمه فرهنگي غرب سبک زندگي ايراني اسلامي را هدف قرار داده است با نگاهي به رفتار بنيان گذار کبير انقلاب(ره) در خانواده ميتوان مسير روشني را براي جوانان روشن کرد، سفارش ايشان به گذشت و سازش در زندگي مشترک از جمله نکاتي بود که ايشان همواره بعد از عقد به زوجهاي جوان تأکيد ميکردند.
به گزارش سلام لردگان، سبک زندگي ايراني اسلامي و گسترش استفاده از آموزههاي ديني در تربيت و رفتار با خانواده از مواردي است که بايد در اين دوران که همهمه انواع ارتباطات و شبکههاي اجتماعي بنيانهاي خانواده را تحت تأثير خود قرار داده است مورد توجه ويژه قرار گيرد.
تمسک به سبک زندگي بزرگاني که منش و رفتار آنها در خانواده ميتواند الگوي خانوادههاي امروزي باشد راهي است که با يادآوري آنها براي جوانان ميتوان راه روشني را براي زندگي جوانان در اختيار آنها قرار داد و به آنها متذکر شد که الگوگيري از اين زندگيها ميتواند خوشبختي را براي اعضاي خانواده به ارمغان آورد.
همزمان با نزديک شدن به ايام الله دهه فجر و پيروزي انقلاب اسلامي با نگاهي به زندگي شخصي بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي که باعث تحولي شگرف در جهان شدند و راهي را آغاز کردند که هم اکنون بسياري از کشورها با الگوگيري از ايشان پيرو راهشان شده اند ميتوان الگويي بي بديل را براي گسترش سبک زندگي ايراني-اسلامي در خانواده ترويج کرد. نوع رفتار ايشان با همسرشان با وجود اينکه نه تنها ايشان رهبر يک کشور بلکه الگويي در جهان بودند ميتواند درسي بزرگ براي زوجهاي جوان باشد.
صبر کنيد تا خانم بيايند
مرحومه خديجه ثقفي همسر امام خميني(ره) درباره نوع رفتار ايشان با خود گفته است: «حضرت امام(ره) به من خيلي احترام ميگذاشتند و خيلي اهميت ميدادند، هيچ حرف بد يا زشتي به من نميزدند ... امام حتي در اوج عصبانيت هرگز بياحترامي و اسائه ادب نميکردند.
هميشه جاي خوب را به من تعارف مي کردند، هميشه تا من سر سفره نميآمدم ، خوردن غذا را شروع نمي کردند، به بچهها هم ميگفتند: صبر کنيد تا خانم بيايند.
حضرت امام(ره) [کارهاي خانه] جارو کردن و ظرف شستن و حتي شستن روسري بچه خودمان را هم وظيفه من نميدانستند و اگر به جهت نياز گاهي به اين کارها دست ميزدم، ناراحت ميشدند و آن را به حساب نوعي اجحاف نسبت به من ميگذاشتند.
امام خميني(ره) در مسايل خصوصي زندگي من دخالت نمي کردند ، هر طوري که دوست داشتم ، زندگي مي کردم . به رفت و آمد با دوستانم کاري نداشتند. به احمد جان خيلي سفارش مرا کردند ، به او گفتند : خيلي مواظب مادرت باش. من نتوانستم تلافي کنم و تو تلافي کن.»
زهرا مصطفوي ، دختر امام خميني(ره) نيز درباره رفتار نيک و پسنديده پدرشان با مادرشان ميگويد: «هر وقت خانم مي خواستند به مسافرت بروند ، در هر ساعتي از شب و روز که بود ، امام تا درب حياط منزل ايشان را بدرقه ميکردند يا موقعي که بر ميگشتند، اگر فصل گرما بود ، امام دستور ميدادند يک چيز خنکي درست کنند و اگر فصل سرما بود، ميگفتند اتاق را براي خانم گرم کنيد.
وي چنين توصيف ميکند: هيچ وقت ما نديديم ايشان به خانم بگويند «فلان کار را انجام بده» و يا حتي «يک چاي براي من بريز»
خيلي به مادرم اظهار محبّت و علاقه ميکردند و مقيد بودند اين اظهار محبّت و علاقه را جلوي ما فرزندان هم علني کنند.
امام(ره) احترام فوقالعاده براي خانم قائل بودند، در طول شصت سال زندگي، هيچ وقت يک ليوان آب از خانم نخواستند، در شرايط سخت روزهاي آخر، هر وقت چشم باز ميکردند، اگر قادر به صحبت بودند، ميگفتند: خانم چطورند؟ اگر روزي خانم غذا را تهيه ميکردند، هر چقدر هم که بد ميشد، کسي حق اعتراض نداشت و امام از آن غذا تعريف ميکردند. امام به ما ميگفتند: هيچ کس مادر شما نميشود .
مرا دل نگران کردي
مرضيه حديده چي درباره رفتار خوب و پسنديده حضرت امام(ره) با همسرشان و عشق پاک ايشان به وي اين خاطره را بازگو ميکند: «در روزهايي که در فرانسه بوديم ، روزي خانم به منزل يکي از فاميلهايشان به مهماني رفت، اما دو ساعت ديرتر از زماني که به امام(ره) قول داده بود، برگشت.
امام(ره) که همه کارهايشان را با ساعت و دقيقه تنظيم ميکردند، در اين دو ساعت، سه بار از اتاق به آشپزخانه آمدند و پرسيدند:«خانم نيامدند؟»دفعه سوم فرمودند: «نگران شدهام ، شما نمي توانيد وسيله اي پيدا کنيد که تماس بگيريم؟» تا اين که خانم آمدند. وقتي ايشان آمدند، با محبت خاصي رو به روي خانم نشستند و گفتند :«مرا دل نگران کردي». امام خميني(ره) تا آن جا که مي توانستند در همه کارها به همسرشان کمک مي کردند و هرگز رفيق نيمه راه نبودند.
شخصيت مردان بزرگ الهي، برخلاف مردم عادي، تکبعدي نيست و وجوه گوناگون دارد. آنان با تهذيب نفس توانستهاند، اضداد را در خود جمع کنند. براي مثال؛ امام خميني با پشت سر گذاشتن مدارج عالي تعالي انساني، ظرفيت وجودي خويش را چنان وسيع ساخت که توانست، مفاهيمي چون عرفان، سادهزيستي، جهاد، زهد، سياست، مديريت، قاطعيت، عاطفه، سازشناپذيري، انعطاف، فروتني، عزتطلبي و... را يکجا در شخصيت خويش جمع آورد. ايشان با وجود قاطعيت و سازشناپذيري، روحي لطيف و عواطفي عالي داشت که به اشکال گوناگون، جلوهگر مي شد.
نامه سراسر محبت امام خميني(ره) به همسرشان
از آن جمله اينکه در فروردين سال 1312 شمسي، که امام عازم سفر حج بودند، در بيروت، نامهاي براي همسرش مرحومه خديجه ثقفـي که دومين فرزند را در بطن خود داشتند نوشتند که متن کامل اين نامه بدين شرح است: « تصدقت شوم، الهي قربانت بروم، در اين مدت که مبتلاي به جدايي از آن نور چشم عزيز و قوت قلبم گرديدم،متذکر شما هستم و صورت زيبايت در آيينه قلبم منقوش است. عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.[حال]من با هر شدتي باشد ميگذرد؛ ولي به حمدالله تاکنون هرچه پيش آمد،خوش بوده و الان در شهر زيباي بيروت هستم.
حقيقتا جاي شما خالي است، فقط براي تماشاي شهر و دريا خيلي منظره خوش دارد. صد حيف که محبوب عزيزم همراهم نيست که اين منظره عالي به دل بچسبد. در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتي هستيم. از قرار معلوم و معروف، يک کشتي فردا حرکت ميکند، ولي ماها که قدري دير رسيديم، بايد منتظر کشتي ديگر باشيم. عجالتا تکليف معلوم نيست، اميد است خداوند به عزت اجداد طاهرينم، که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل.
از اين حيث قدري نگران هستم، ولي از حيث مزاج بحمدالله به سلامت. بلکه مزاجم بحمدالله مستقيمتر و بهتر است. خيلي سفر خوبي است، جاي شما خيلي خيلي خالي است. دلم براي پسرت [سيدمصطفي] قدري تنگ شده است. اميد است که هر 2دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزيز و محافظت خداي متعال باشند. اگر به آقا (پدر همسر امام) و خانمها (مادر و مادربزرگ همسر امام) کاغذي نوشتيد، سلام مرا برسانيد. من از قبل همه نايبالزياره هستم. به خانم شمس آفاق [خواهر همسر امام(ره)] سلام برسانيد و به توسط ايشان به آقاي دکتر [علوي] سلام برسانيد. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانيد. صفحه مقابل را به آقاي شيخ عبدالحسين بگوييد برسانند. ايام عمر و عزت مستدام. تصدقت. قربانت؛ روحالله »
هيچ گاه دستور نمي دادند
فريده مصطفوي دختر حضرت امام خميني(ره) مي گويد: هيچ وقت ما نديديم ايشان به خانم بگويند فلان کار را براي من انجام بده يا حتي يک چاي براي من بريزيد. هميشه ما يا کارگر منزل را خطاب ميکردند. اگر يک وقت هيچکس نبود، صدا مي زدند: خانم! بگوييد يک چاي براي من بياورند.
اگر کسي در منزل نبود قهراً خانم اين کار را خودشان ميکردند ولي ايشان چنين دستوري نميدادند. هميشه خيلي به خانم احترام مي گذاشتند و مقيد بودند اظهار محبت و علاقه را جلوي ما فرزندان علني کنند.(پا به پاي آفتاب، ج1، ص97،همسر حضرت امام)
امام(ره) کاري را به خانم نميدادند
فاطمه طباطبايي، عروس حضرت امام(ره) نقل ميکند: امام کاري را به خانم نميدادند، خانم ميگفتند وقتي يک دکمه پيراهنشان ميافتاد مي گفتند: ميشود اين را بدهيد بدوزند.
نمي گفتند: خودت بدوز يا احياناً اگر روز بعد دوخته نشده بود نمي گفتند: چرا ندوختهايد. ميگفتند: کسي نبود بيايد بدوزد.تا آخر عمرشان هيچ وقت به خانم نگفتند يک ليوان آب بده.
از طرفي قيودي هم داشتند مثلاً خانم مي گفتند که وقتي مي خواستند با خانوادههاي جديد رفت و آمد کنند بايد با امام مشورت مي کردند. امام به ايشان گفته بودند که ابتداءً و به طور ناشناس خانه کسي نرود. چون ممکن است مناسب نباشد. يا اگر مي خواهند بيرون بروند به ايشان بگويند که کجا مي خواهند بروند. (همان، ص170)
کمک به همسر در کار منزل و بچه داري
دختر حضرت امام(ره) نقل مي کند: امام هميشه در کارهاي منزل کمک ميکردند و به ما نيز ميگفتند: کمک از بهشت آمده است. فرزندانشان تعريف ميکنند که ايشان با آنها بازي مي کردند يعني بعد از تمام شدن درس، ساعتي را به بازي با بچهها ميپرداختند و به اين ترتيب به خانم در کار تربيت بچه ها کمک ميکردند.
امام(ره) به پسر و نوه هايشان القا مي کردند که از زنانشان انتظار کاري نداشته باشند و اگر کار کردند، محبت کرده اند. البته به دخترها نيز توصيه مي کردند که کار کنند.
کمک در آشپزخانه
مرضيه دباغ نقل مي کند: روزي بر حسب اتفاق تعداد ميهمانان منزل امام زياد شد، پس از صرف غذا ظرف ها را جمع کردم و به آشپزخانه بردم. با زهرا- دختر آقاي اشراقي- آماده شديم که ظرفها را بشوئيم. اما ديدم که خود امام هم بلافاصله به آشپزخانه آمدند.
از زهرا پرسيدم: «حاج آقا چرا به آشپزخانه آمده اند؟» و حق داشتم که تعجب کنم، زيرا وقت وضو نبود؛ اما امام آستين هايشان را بالا زدند و فرمودند: چون ظرف هاي امروز زياد است آمده ام کمکتان کنم.
بدنم شروع به لرزيدن کرد. خدايا چه مي بينم! به زهرا گفتم تو را به خدا از امام خواهش کنيد که ايشان تشريف ببرند. خود ما ظرفها را مي شوئيم .(همان، ص173)
خودم بايد کار کنم
در جمع نشسته بوديم، مي ديديم که آقا دارند به طرف آشپزخانه مي روند. از ايشان سوال ميکرديم، مي گفتند: مي روم آب بخورم. ميگفتيم: «به ما بگوييد تا برايتان آب بياوريم.» ميگفتند: مگر خودم نمي توانم اين کار را انجام بدهم؟ بعد با خنده مي گفتند: انسان بايد خودکفا باشد.(همان، ص103)
سفارش حضرت امام(ره) در مراسم ازدواج
محمود بروجردي، داماد حضرت امام(ره) نقل مي کند: خاطراتي از حضور امام(ره) در مراسم عقد و ازدواج دارم. امام هميشه نائب يا وکيل زن ميشدند. آن روزي که اين افتخار نصيب من شد که با اين بيت شريف وصلت کنم، ايشان در منزل حاج آقا مصطفي تشريف داشتند.
آيت الله حاج علي آقا صافي(اخوي آيت الله حاج آقا لطف الله صافي، عضو سابق فقهاي شوراي نگهبان) نماينده من شدند و خطبه عقد را خواندند.
من هم آن طرف اتاق، تقريبا رو به رويشان نشسته بودم. بعد ايشان دعا کردند. در مراسم عقد دخترم هم در خدمت امام خميني(ره) بوديم، ايشان خيلي دعا کردند. هم براي دخترم و هم براي دامادم يکي از مسائلي که ايشان خيلي در نصايحشان ميفرمودند، اين بود که توکل به خدا داشته باشند و در زندگي آنان گذشت داشته باشند.
زن و شوهر ممکن است با هم اختلاف داشته باشند. اگر هر دو يک سنگ باشند و هيچ کس از موضع خودش عدول نکند، هميشه اين اختلاف باقي خواهد ماند. ولي اگر يکي کوتاه بيايد، ديگري اصلاح خواهد شد توکل کردن به خدا هم براي جهان مادي است و هم براي آن دنيا (دنياي معنوي). وقتي انسان به خدا توکل کرد، همه چيزش بر آن مبنا استوار خواهد شد.
مسئله اي که امام (ره) خيلي بر آن تأکيد داشتند و حساسيت زيادي در مورد آن به خرج ميدادند نماز اول وقت بود. اين را پدرم هم نقل مي کردند که ايشان از همان نوجواني و جواني، اول وقت به نماز مي ايستادند.(همان، ص 161-162)
با هم رفيق باشيد
دختر حضرت امام(ره) نقل مي کند: برخورد امام با دامادها و عروس هايشان خيلي محترمانه و دوستانه بود. منتها چون دامادها به همه اهل منزل محرم نيستند با رفت و آمد زياد داماد موافق نبودند. از اين جهت هميشه با دامادها فاصله داشتند زيرا در مسأله محرم و نامحرم سختگير بودند. در ابتداي عقد نصيحت مي کردند که سعي کنيد با هم رفيق باشيد.
فريده مصطفوي دختر حضرت امام(ره) نقل مي کند: در مورد مراسم ازدواج فرزندانشان هم عقد مي گرفتند و هم عروسي، البته خيلي مختصر و معمولي نسبت به نوه هايشان چون بعد از انقلاب بود خيلي ساده برگزار مي کردند، البته جهيزيه به دخترهايشان مي دادند ولي جهيزيه اي خيلي معمولي يعني يک فرش معمولي، دو دست رختخواب و مختصري وسائل ديگر.
مقيد بودند که دختر بايد مهريه داشته باشد آن هم باز به حد متعارف يک خانواده معمولي، از اين جهت دخترهايشان هم مهريه داشتند و هم مقداري جهيزيه.(همان، ص107)
با مهرباني وارد خانه شويد
وي در ادامه مي گويد: امام(ره) در ابتداي عقد به دختران و پسران سفارش مي کردند: سعي کنيد با هم رفيق باشيد. اگر مرد هستي در بيرون از خانه مسأله داري. وقتي به خانه مي آيي ناراحتيهايت را پشت در بگذار و سعي کن با لطف و مهرباني داخل خانه شوي. امام خطاب به عروس خانم ها ميفرمودند: تو هم ممکن است در خانه خيلي کار کرده و خسته باشي ولي نبايد خستگي خودت را به شوهرت منتقل کني. به استقبالش برو و زندگي گرمي را براي خودتان درست کنيد.(همان)
من نگفتم آيينه و شمعدان براي عروس نخريد
دختر حضرت امام خميني(ره) ميگويد: بعد از انقلاب نخستين نوه امام(ره) که ازدواج کرد دختر خود من بود. اينقدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتي نباشد که دو سه روز قبل از اين که عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نميخواهيد خريد کنيد. آيينه و شمعدان بخريد. خانم حرفي نزدند، من هم ديگر حرفي نزدم، بعد خانم برادرم وارد شد چون خواهر داماد بود، مادرم به او گفتند: شما چه وقت ميخواهيد براي عروس چيزي بخريد. او هم گفت که امام گفتهاند اين کار را نکنيد.
مادرم چيزي جواب ندادند. بعد که سفره پهن شد همه دور هم بوديم خانم از امام پرسيدند که شما سفارش فرموديد: آيينه و شمعدان نخرند؟ شگون عروس به آيينه است. امام گفتند:من نگفتم آيينه نخريد ولي مي گويم ساده باشد.
يعني آنقدر سفارش شده بود که خواهر داماد فکر کرده بود حتي بايد آيينه هم نخرند.(روزنامه ايران، شماره 1343، زهرا مصطفوي)
به مهريه توجه خاصي داشتند
امام خميني(ره) به مهريه توجه خاصي داشت و اعتقادشان بر اين بود که دختر حتما بايد مهريه داشته باشد. اگر کسي براي عقد نزد ايشان مي آمد و مهريه را مثلاً يک جلد کلام ا... مجيد ذکر مي کرد، قبول مي کردند ولي مي گفتند که چيزي را به عنوان مهريه تعيين کنند.
در مورد تعيين مهريه نيز به عرف توجه ميکردند. عقيده امام(ره) اين بود که بايد به حد دختر، خانواده اش و ملاکي که آنان در نظر دارند، توجه کرد. با وجود اين به ساير تشريفات ازدواج اعتقادي نداشتند.(پا به پاي آفتاب، ج1، ص 169، فاطمه طباطبايي)
منابع:کتاب رازهاي همسر داري /علي ابراهيمي اقليدي/بيت الحزان/1390 تحکيم خانواده از نگاه قرآن و حديث/ص210/ح292
انتهاي پيام/