به گزارش سلام لردگان به نقل از کريمه، قريب به سيوپنج سال است که از عمر پربرکت انقلاب اسلامي ميگذرد. چه جانهاي شيريني از کف رفت تا اين انقلاب پابرجا بماند! چه خونهاي رنگيني بر زمين ريخته شد تا اين انقلاب سرفراز بماند! چه گردنهاي ستبري که در برابر دشمن به پايين افکنده نشد، تا اين انقلاب باعزت بماند! چه زانوان محکمي که جز در برابر خداوند نلرزيدند تا اين انقلاب استوار بماند! و چه پيشانيهاي شرمگيني که جز در برابر خداوند بر زمين ساييده نگشت، تا مبادا آبروي ايران و ايراني بريزد...
آري، اين انقلاب به بها مانده است نه به بهانه! بهايي که مردم کشور عزيزمان تا جان در بدن دارند، حاضرند جان خود را برايش فدا کنند و به دنبال بهانهاي هستند تا دوباره اين بها را به جان بخرند...
پدرانمان آن روزها را خوب به ياد دارند؛ روزهايي که چه رنجي ميبرند مردم از رابطهي سلطنت شاهنشاهي با دشمنان ايران! چه رنجي ميبردند، از همسفرگي آنان، چه رنجي ميبردند از چپاولها و دخالتهاي مستقيم و غيرمستقيم غرب در امور داخلي کشور، و چه رنجي ميبرند از اينهمه بيحيايي و گستاخي شاه کشورشان...
چراکه نميخواستند، فرهنگ پوچ و واهي غرب بر فرهنگ اصيل و مقدس کشورشان چيره گردد! چراکه نميخواستند، آبرو و غيرتشان زير سؤال برود! چراکه نميخواستند، ايران باآنهمه عظمت و عزت در برابر دشمن سر فرود آورد! چراکه نميخواستند، حياي زنان و دخترانشان به تاراج رفته و نميخواستند، جيرهخوار غرب گردند...
حال برخي از آقايان! اين روزها جهت مذاکرات با همان دشمنان ديرينه و معلومالحال ايران و اسلام، پاي ميز مذاکره نشسته و در مورد آينده کشورمان با آنان به شور مينشينند! ناهار کاري و شام کاري ميچينند! که آيا ايران توليدات هستهاي داشته يا نداشته باشد! که آيا تحريمها عليه ايران برداشته ميشود و يا دوباره! تمديد ميگردد!
هنوز از يادها نرفته که اما خميني (ره) رهبر کبير انقلاب اسلامي، در آن روزهاي حساس فرمودند:
«آمريکا هيچ غلطي نميتواند بکند، آمريکا در مقابل مسلمين نميتواند خودنمايي کند، ما يقين داريم اگر دقيقاً به وظيفهمان که مبارزه با آمريکاي جنايتکار است ادامه دهيم، فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد، ما دنبال اين نيستيم که آمريکا براي ما کار بکند، ما آمريکا را زير پا ميگذاريم، ما آنقدر صدمه که از آمريکا ديديم از هيچکس نديديم، آمريکا دشمن شماره يک مردم محروم و مستضعف جهان است، سلطه آمريکا تمام بدبختيهاي ملل مستضعف را به دنبال دارد، همه گرفتاري که ما داريم از دست آمريکا داريم، همه مصيبت ما زير سر آمريکا است و آمريکا شيطان بزرگ است»
همچنين به ياد داريم که مقام معظم رهبري، حضرت آيتالله خامنهاي در خطبههاي نماز جمعه تهران در 15 بهمن 1389 فرمودند:
"خيلىها بودند از همان اوايل انقلاب، ميگفتند آقا حالا که انقلاب پيروز شد، ديگر بس است؛ برويم با آمريکائىها مسائل را تمام کنيم! اين معنايش اين بود که شعار ظلمستيزى انقلاب تخطئه شود. اين را تشويق ميکردند. در طول زمان، بودند کسانى که دنبال اين بودند؛ يعنى برويم با آمريکا همراه شويم؛ آنکسي که دشمن اصلى ماست، برويم زير بال او؛ به دامن او پناه ببريم. معناى اين حرف، فروختن قضيهى فلسطين است. معناى اين حرف، اغماض کردن از جنايات آمريکا در عراق و افغانستان و امثال اينهاست. معناى اين حرف، چشم بستن بر روى اينهمه ظلمى است که آمريکا در جهان بر ملتها دارد انجام ميدهد. معناى اين حرف، يعنى به اين مسائل اعتراض نکنيم. خب، عادى کردن روابط معنايش اين است که ديگر ملت ايران و مسئولين ايران نتوانند صريح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند؛ و يک مرحله آنطرفتر، تدريجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، اين ثبات و استقامت، پرزحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهى را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد."
حال شمارا چه شده؟ که با دشمن قسمخوردهي ايران قدم ميزنيد؟ آنهم در کجا!!
شايد هم برخي از آقايان گذشتههاي نهچندان دور را از ياد برده باشند! اما ما به لطف اسناد، به يادشان ميآوريم...
حضرت امام قدس سره در عين آنکه بسيار متواضع بودند، عزتنفس والايي داشتند، و از هرگونه ذلت براي خود و مسلمين متنفر بودند، و از اينکه مسلماني تحقير شود، غيرت و حساسيت ويژهاي داشتند، بارها فرمود: «وقتي عکس شاه معدوم را در برابر فلان رييسجمهور امريکا ديدم که آنطور ذليلانه در مقابل او ايستاده بود، بسيار ناراحت شدم، و تلخي اين منظره هنوز براي من باقي است که شاه مملکت اسلامي در برابر کافر خدانشناس اينطور اظهار کوچکي کند.» (پا بهپاي آفتاب، ج 2، ص 231)
... و در پايان بايد گفت: آقاي ظريف! مراقب آبرو و حيثيت ملت و کشور عزيزمان باشيد...
انتهاي پيام/پ