آخرین اخبار
کد مطلب: 81141
اوباماي بازنده قمپز در کرد!
تاریخ انتشار : 1393/08/17 13:31:12
نمایش : 1630
اوباما بشدت به توافق هسته‌اي با ايران نياز دارد تا از مهلکه فعلي در آمريکا نجات يابد. او با يک توافق هسته‌اي دلخواه با ايران مي‌تواند تمام پرونده رياست‌جمهوري خود را با يک امتياز قابل قبول براي هيات حاکمه آمريکا ببندد.
به گزارش سلام لردگان، پاسخ به اين سوال که رئيس‌جمهور آمريکا براي رهايي از وضعيت فعلي خود دست به چه اقداماتي مي‌زند، سخت نبود. از همان روزي که اوباما مجلس نمايندگان، سنا و کنگره را به جمهوريخواهان باخت، مشخص بود تنها راه نجات اوباما از مخمصه فعلي، ايران است.

به گزارش «وطن امروز»، در واقع اين را مي‌توان با قطعيت گفت که «اوباما اکنون ايران را جزيره نجات خود مي‌داند». او همه چيز را باخته است و حتي دموکرات‌ها هم باخت خود را نتيجه اشتباهات مکرر اوباما مي‌دانند. محافل سياسي در آمريکا معتقدند ۲ سال باقيمانده از رياست جمهوري اوباما، سال‌هاي حساب‌کشي از او است. شکست‌هاي مکرر وي در سياست خارجي باعث خشم آمريکايي‌ها شد. آنها مي‌گويند در ماجراي اوکراين، پوتين آمريکا را تحقير کرد و پس از ماجراي رجزخواني‌هاي اوباما براي حمله به سوريه، ديگر هيچ‌کس تهديد‌هاي آمريکا را جدي نمي‌گيرد. در خاک آمريکا نيز سياست‌هاي اوباما يکي پس از ديگري شکست خورده است. شکست طرح پر سر و صداي بهداشت و بيمه‌هاي عمومي يکي از سنگين‌ترين ضرباتي بود که بر اوباما و دموکرات‌ها وارد شد. محبوبيت او اکنون در کمترين حالت از سال ۲۰۰۸ تاکنون است. همه اوباما را يک رئيس‌جمهور ضعيف مي‌دانند و به همين خاطر است که حتي اعراب منطقه که عوامل سنتي آمريکا بوده‌اند نيز ديگر چندان آمريکايي‌ها را در تحولات منطقه جدي نمي‌گيرند. پيرمردهاي جمهوريخواه، اوباما را مايه خجالت آمريکا مي‌دانند و کم‌کم صداهايي در آمريکا شنيده مي‌شود که مي‌گويند اوباما يک «رئيس‌جمهور تحميلي» است! او حالا يک رئيس‌جمهور ضعيف است.

اولين اظهارات او پس از انتخابات آمريکا نيز نشان مي‌دهد او هم باخت و هم واقعيات فعلي را پذيرفته است. اما آنچه در اين ميان به ايران مرتبط است، تاثير اين شرايط بر مذاکرات هسته‌اي است. اوباما يک روز پس از انتخابات آمريکا طي يک نشست خبري در اين‌باره اظهارنظر کرد اما در کمال تعجب، او که اکنون يک رئيس‌جمهور ضعيف است و حتي نسبت به هفته گذشته نيز از قدرت کمتر و محدودتري برخوردار است؛ باز هم همانند گذشته و از موضع طلبکارانه ايران را متهم به تلاش براي ساخت سلاح اتمي کرد، مذاکرات دولت روحاني را از سر ناچاري دانست و با نشان دادن کنگره، باز هم از همان بازي قديمي کارت کنگره استفاده کرد و صراحتا گفت: «عدم توافق را به توافق بد ترجيح مي‌دهم»!

به گزارش «وطن امروز»، اين جملات اوباما درباره مذاکرات هسته‌اي با ايران است: «در مورد ايران به خاطر تحريم‌هاي بي‌سابقه‌اي که اعمال کرديم که به واقع آثار فلج‌کننده‌اي بر اقتصاد ايران داشت، آنها به پاي ميز آمده‌اند و براي اولين بار به طور جدي درباره فراهم کردن تضمينات لازم مبني بر اينکه درحال توليد سلاح هسته‌اي نيستند مذاکره کرده‌اند. ما چارچوب کاري‌اي را به آنها پيشنهاد داده‌ايم که به آنها اجازه مي‌دهد به نيازهايشان براي انرژي هسته‌اي صلح‌آميز برسند و اگر در واقع آنچه رهبرانشان مي‌گويند مبني بر اينکه آنها در پي توليد سلاح هسته‌اي نيستند، درست باشد، در آن صورت آنها مسيري خواهند داشت تا به جامعه جهاني تضمين دهند و به شکلي گام به گام، پيشرونده و قابل تاييد به آنها اجازه دهيم از زير تحريم‌ها خارج شوند تا بتوانند به عنوان عضو تمام‌عيار جامعه جهاني به اين جامعه بازگردند. کاري که مي‌خواهم بکنم اين است که ببينم آيا ما موافقتي خواهيم داشت يا نه. اگر ما توافقي داشته باشيم که به من اطمينان دهد که از دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي جلوگيري خواهد کرد و اينکه ما بتوانيم دنيا و افکار عمومي را مجاب کنيم که اين توافق از دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي جلوگيري مي‌کند، آن موقع وقت مذاکره با کنگره است. البته اين درصورتي است که توافق يک توافق خوب باشد و من مرتبا گفته‌ام که ترجيح مي‌دهم ما توافقي نداشته باشيم تا اينکه يک توافق بد داشته باشيم، چرا که کاري که نمي‌خواهيم بکنيم برداشتن تحريم‌ها و مشروعيت دادن به ايران است بدون داشتن راهکارهاي قابل تاييد براي اطمينان حاصل کردن از اينکه آنها ناگهان دست به توليد سلاح اتمي نخواهند زد».

چرا گستاخانه؟!

به نظر مي‌رسد دليل اينکه اوباما اينگونه صريح و بي‌پرده باز هم مواضع گذشته خود را در قبال ايران تکرار مي‌کند عدم تغيير نگاه او نسبت به فرآيند مذاکرات بر مبناي «تهديد» است. به عبارتي او تلاش مي‌کند با نشان دادن قدرت کنگره، تيم مذاکره‌کننده ايراني را ترسانده و از آنان امتيازات بيشتري دريافت کند. چرا اوباما به اين محاسبه رسيده است؟ جواب اين سوال را بايد در رفتار تيم مذاکره‌کننده ايران طي بيش از يک سال گذشته جست. رفتار تيم مذاکره‌کننده و بعضا شخص آقاي روحاني در برخي مواقع به گونه‌اي بوده که «نياز» ايران به مذاکره را نشان داده است. آمارهاي عجيب از وضعيت اقتصادي کشور و القاي ناکارآمدي قدرت دفاعي کشور و نيز برخي اظهارنظر‌هاي غيرملي و حزبي ظريف طي مدت مذاکرات باعث شده در محاسبات آمريکايي‌ها، نياز ايران به عنوان اهرمي براي اخذ امتيازات بيشتر تثبيت شود. اکنون بر پايه همان نياز، اوباماي ضعيف باز هم ايران را تهديد و ادعا مي‌کند عدم توافق را بهتر از توافق بد مي‌داند. بنابراين ترساندن دولت روحاني از کنگره و شکست مذاکرات، تهديدي است که اوباما به عنوان يک اهرم فشار عليه ايران در اختيار گرفته است. متاسفانه به‌رغم انتظارات اما جريان حامي دولت نيز رفتار عقلاني در اين حوزه نداشته است. برخي رسانه‌هاي حامي دولت در سلسله يادداشت‌ها و گزارشاتي، پيروزي جمهوريخواهان را تهديدي براي مذاکرات دانسته‌اند. در واقع رسانه‌هاي حامي دولت تلاش مي‌کنند اين انگاره را القا کنند که با قدرت گرفتن جمهوريخواهان، فرصت براي توافق تنگ است و ايران بايد هرچه سريع‌تر امتيازات لازم را بدهد تا توافق به خطر نيفتد! اين خط سياسي و رسانه‌اي از فرداي باخت اوباما در انتخابات، کليد خورد و عمدتا نيز اين خط را رسانه‌هاي حامي فتنه ۸۸ دنبال مي‌کنند. در واقع در مکتب حاميان دولت تدبير، باخت اوباما در انتخابات آمريکا، مجوز عقب‌نشيني ايران است!

ماجراي نامه چيست؟

به‌رغم تلاش اوباما و برخي حاميان دولت، اما آنچه واضح است؛ نياز اوباما به توافق هسته‌اي است. در واقع اکنون اين اوباما است که بيشتر از جواد ظريف، به توافق هسته‌اي نياز دارد. اگر تا ديروز ظريف انتخابات پارلماني ايران را نشان مي‌داد و مي‌گفت در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات را مي‌بازند اما اکنون اين اوباما است که با باخت در انتخابات اخير، بيشتر از سايرين به توافق نياز دارد. اگرچه اوباما همانند ظريف اين نياز را علني نکرده و نمي‌کند اما واقعيت چيزي است که او نمي‌تواند آن را کتمان کند. اوباما بشدت به توافق هسته‌اي با ايران نياز دارد تا از مهلکه فعلي در آمريکا نجات يابد. او با يک توافق هسته‌اي دلخواه با ايران مي‌تواند تمام پرونده رياست‌جمهوري خود را با يک امتياز قابل قبول براي هيات حاکمه آمريکا ببندد. ماجراي نامه اخير نيز به نظر مي‌رسد در همين حوزه قابل ارزيابي باشد. روزنامه وال استريت ژورنال، از رسانه‌هاي نزديک به دموکرات‌ها ۳ روز پس از باخت اوباما در انتخابات مجلس نمايندگان و سنا، ادعا کرد باراک اوباما اخيرا نامه‌اي به رهبر عالي ايران نوشته و در آن به هماهنگي با ايران در موضوع مقابله با داعش و نيز به منافع ايران و آمريکا در توافق هسته‌اي اشاره کرده است.

در واقع به اعتقاد کارشناسان، علني کردن اين ادعا براي آن است که در ماجراي مذاکرات هسته‌اي که دور جديد آن ۳ روز ديگر در عمان برگزار مي‌شود؛ اصطلاحا توپ در زمين ايران انداخته شود. اما وراي اين نگاه‌ها، کاملا واضح است که علني کردن اين ادعا، يک واقعيت پنهان دارد و آن تلاش اوباما براي رسيدن به توافق هسته‌اي است. در واقع اين، نياز اوباما به اين توافق را نشان مي‌دهد. او با اين قبيل اقدامات تلاش مي‌کند جريان حامي غرب در ايران را در آستانه دور جديد مذاکرات هسته‌اي تقويت کند تا موضع آنها يعني دادن امتيازات هسته‌اي به آمريکا، تقويت شود. به‌خوبي واضح است که علني کردن ادعاي نامه نگاري اوباما، يعني توجه اوباما به موضوع ايران بويژه تلاش او براي رسيدن به توافق هسته‌اي مطلوب. بنابراين ماجرا واضح است. و در واقع حسن روحاني هم به‌خوبي مي‌داند اوباما در چه شرايطي است و تا چه اندازه به توافق هسته‌اي با ايران نياز دارد. اگر جواد ظريف براساس منافع ملي به مذاکرات مي‌نگرد و منطبق بر منافع ملي ايرانيان درباره موضوع هسته‌اي مذاکره مي‌کند؛ بايد از شنيدن خبر شکست اوباما در انتخابات خوشحال باشد چراکه اين اتفاق به معناي ضعيف شدن طرف مذاکره آنها است. چه کسي از ضعيف شدن طرف مذاکره‌اش ناراحت مي‌شود؟ بنابراين اين حداقل انتظار عمومي از دولت روحاني است که از فرصت به‌دست آمده استفاده لازم را برده و از يک رئيس‌جمهور و دولت ضعيف، حداکثر امتيازات براي حصول توافق هسته‌اي را بگيرد. اظهارات هسته‌اي اوباما پس از شکست در انتخابات اخير در واقع ماجراي «قمپز» يا همان توپ‌هاي عثماني را يادآوري مي‌کند که تنها کارکرد آنها ايجاد سروصدا و رعب و وحشت براي طرف مقابل بود. اکنون هم در ايران بايد اظهارات او همانند ماجراي «قمپز» دانسته شود.



تحريم‌ها بايد لغو شود


لغو تحريم‌ها يک مطالبه ملي است. اساس مذاکرات هسته‌اي بر پايه لغو تحريم‌ها بنا نهاده شد. براي لغو تحريم‌ها به تيم ظريف اجازه مذاکرات غيرمحدود با همتايان آمريکايي‌شان داده شد. موضوع و ماجرا درباره لغو تحريم‌ها است. بنابراين اساسا تا تحريم‌ها لغو نشود، هيچ مذاکره‌اي ارزش نخواهد داشت. منتقدان توافق ژنو به دليل ضعف‌هاي فراوان اين توافقنامه معتقد بودند از دل اين توافق ضعيف، «لغو تحريم‌ها» به‌دست نمي‌آيد. مرور زمان نيز همين را نشان داد. در ادامه مذاکرات هم خبرهايي خطرناک از مذاکرات شنيده شد. آمريکايي‌ها از «تعليق تحريم‌ها» به جاي «لغو تحريم‌ها» گفتند و لغو آن را به يک فاصله زماني چندساله، پس از راستي‌آزمايي تعهدات ايران و آن هم توسط کنگره، موکول مي‌کنند. اين کلاه گشادي است که آمريکايي‌ها مي‌خواهند بر سر مردم ايران بگذارند. اکنون اما اين ترفند ديگر فاقد وجاهت است و ديگر موضوعيت ندارد. کنگره در دست مخالفان اوباما است و تعهد او براي لغو تحريم‌ها هيچ ارزشي ندارد. بنابراين اکنون که نه کنگره در دست اوباما است و نه اوباما يک رئيس‌جمهور مقتدر است؛ و اکنون که نياز اين رئيس‌جمهور ضعيف به توافق هسته‌اي علني شده است؛ آيا شرايط براي گرفتن امتياز مهم «لغو تحريم‌ها» فراهم نيست؟ اگرچه بي‌تدبيري در تعطيلي و توقف برخي تاسيسات هسته‌اي ايران، هزينه‌هاي سنگيني به حقوق مردم وارد کرده است اما گرفتن امتياز «لغو تحريم‌ها» اقدام مهمي است که تيم مذاکره‌کننده بايد نسبت به آن اقدام کند. گرفتن امتياز لغو تحريم‌ها از ۲ جهت حائز اهميت است؛ اول اينکه بايد از حقوق مردم دفاع کرد و اکنون که حريف تضعيف شده، فرصت مناسبي براي احقاق حقوق ملت است و وظيفه و تکليف دولت نيز نبايد چيزي غير از اين باشد. دوم تيم مذاکره‌کننده پس از اشتباهات فاحش و هزينه‌ساز گذشته، مي‌تواند با تحقق اين مطالبه ملي به‌نوعي اشتباهات گذشته خود را جبران کند.

منبع: وطن امروز

انتهاي پيام
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس