|
کد مطلب: 79717
ماجراي اخاذي 40 ميلياردي سه جوان از خانواده شهيد/ آدمربايي در سلماس اخاذي در کرکوک
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 1086
به گزارش سلام لردگان، اواسط سال 88 فردي به نام اصغر ساكن شهرستان سلماس كه از كسبه خوشنام و برادر شهيد بود، در حالي كه طبق روال هميشگي بعد از نماز صبح به قصد نثار فاتحه به سمت مزار شهدا با يکي از دوستانش در حال پياده روي بود، در نزديكي گلزار شهداي شهرستان سلماس از سوي سرنشينان يك دستگاه وانت كه برابر اعلام شاهد عيني ماجرا سه نفر مسلح به يك قبضه كلت كمري و كلاشينكف بوده و سر و صورت خود را با كلاه و جوراب پوشانده بودند، ربوده شد.
به محض اطلاع پليس از موضوع اقدامات همه جانبه براي كشف موضوع و شناسايي عاملان آغاز شد اما به دليل اينكه متهمان هيچ گونه سر نخي از خود بر جاي نگذاشته بودند تحقيقات منجر به نتيجه نشده و با توجه به اينكه براي پليس آدم ربايي به قصد اخاذي محرز گشته بود و با توجه به اينکه اين قضيه باعث بر هم ريختن نظم و امنيت شهر و تشويش اذهان عمومي شده بود، اين پرونده از ساير پروندههاي آدمربايي كه اغلب بر سر اختلاف حساب يا معاملات ناصواب مواد مخدر هستند به صورت مجزا و ويژه مورد رسيدگي قرار گرفت و تلاش براي شناسايي مجرمين با جديت بيشتر ادامه يافت.
8 مهر ماه سال 88 اولين تماس از سوي ربايندگان از طريق كيوسكهاي تلفن همگاني شهر گرفته شد كه تماس گيرنده با پخش صداي ضبط شده ربوده شده از خانواده وي خواست كه خود را براي تماسهاي بعدي و خواستههاي آنان آماده کنند.
با به دست آمدن چنين سرنخي بلافاصله با اخذ نيابت قضايي کارآگاهان به تهران عزيمت و اقدام به بررسي تماس صورت گرفته کردند كه متعاقب آن در تماس ديگري از كيوسكهاي همگاني در تهران در تاريخ هاي 10، 11 و 12 مهرماه از سوي ربايندگان انجام و از كيوسكهاي تلفن همگاني شهرستان اروميه با خانواده ربوده شده انجام شده بود اما به دليل حرفهاي بودن متهم، توفيقي براي رديابي و شناسايي وي از طريق سيستمهاي مخابراتي عايد نشد.
همزمان با تماسها نيز دست نوشتهاي از سوي پست از شهرستان تهران به خانه ربوده شده در سلماس واصل كه طي آن ربايندگان با قرار دادن شرايط پيچيده خواستار تحويل پول به ميزان دو ميليون يورو معادل چهار ميليارد تومان در كركوك عراق در قبال آزادي ربوده شده شدند.
در ادامه محل ارسال نامه در شهرستان تهران مورد بررسي قرار گرفت كه هيچگونه سر نخي حاصل نشد و با هماهنگي قضايي به تمامي دفاتر پستي تهران و حومه بخشنامه شد كه در صورت تكرار مجدد و ارسال نامه به خانواده ربوده شده سريعا به پليس گزارش شود.
كارآگاهان در حاليكه مشغول بررسي متهمان بودند در اين زمان ربايندگان دست به اقدام ديگري زده و اين بار با استفاده از يك خط ايرانسل با شماره مشخص با خانواده ربوده شده تماس و اقدام به تهديد جاني ربوده شده و ايجاد رعب و وحشت در نزد بستگان بزه ديده کرده و آنها را ترغيب به پرداخت وجه درخواستي در اسرع وقت کردند .
بلافاصله اكيپي از كاركنان مجرب براي رديابي خط مورد نظر نظر مجددا به تهران عزيمت و با حضور در شركت ايرانسل و بررسي از سوي كارشناسان آن شركت مشخص شد خط اعلامي به همراه يك دستگاه گوشي تلفن همراه نو از سوي متهم از شهرستان خرم دره زنجان با ارائه تصوير شناسنامه جعلي به نام عباس خريداري شده است كه همزمان با آن اكيپي از كاركنان آگاهي سلماس به خرم دره اعزام و با بررسي موضوع و تحقيق از فروشنده ايرانسل مشخص شد كه در تاريخ قيد شده متهم با مشخصات ظاهري قد بلند، عينكي، درشت اندام ، بدون ريش و سبيل ،گوشي و دو خط نو را خريداري و محل را ترك کرده است.
در ادامه متهم چندين مرتبه از نقاط مختلف تهران در ساعات و تاريخهاي متفاوت با استفاده از خط ايرانسل خريداري شده با خانواده ربوده شده تماس و بعد از مكالمه و پس از قطع تماس گوشي را خاموش ميکرد که به دليل مدت زمان كوتاه مكالمه و متغير بودن مكان هاي تماس نتيجهاي براي رديابي و دستگيري متهم حاصل نشد.
كاراگاهان پرونده همچنان تلاش خود را با جديت ادامه داده و با جمع بندي كلي اطلاعات و سر نخ هاي موجود در پرونده تعداد 11 نقطه ثابت كه حضور متهم به واسطه تماسها و خريد خط و گوشي و غيره در زمان و مكانهاي مشخص و معين براي مأموران محرز شده بود را تعيين و بعد از آن با همكاري شركتهاي ارتباطي تلفنهاي همراه و تماسهاي صورت پذيرفته، نقاطي را استخراج کردند كه چندين ميليون شماره به دست آمد و با بررسي شمارهها به مشترك تلفن ايرانسلي به نام پيمان برخورد کردند.
از سوي ديگر با شناسايي هويت واقعي كپي شناسنامه ارائه شده از سوي آدم ربا براي خريد خط ايرانسل با نام جعلي عباس كه به هويت واقعي بهمن اهل ايلام بوده و انجام تحقيقات لازم از وي كه در ابتدا اعلام ميداشت در هيچ جايي شناسنامهاش مفقود نشده در نتيجه با راهنمايي مأمورين و ارائه اطلاعات لازم از سوي مأموران و مساعدت ذهني وي بعد از چندين بار مصاحبه با آشنايي خود با فردي به مشخصات ظاهري مورد نظر در زمستان سال 85 در مورد معامله ناموفق يك دستگاه پژو 206 اذعان و اعلام داشت كه اطلاعت بيشتر در اين خصوص بايد از فردي به نام علي در تهران، گرفته شود .
بلافاصله فرد موصوف در تهران شناسايي و در مورد فرد معامله كننده 206 (متهم پيمان) اظهار داشت وي فردي خلافكار و خطرناك بوده كه در معامله اعلامي با ايشان اختلاف پيدا كرده که به واسطه چنين اختلافي اقدام به ضرب و جرح و نقص عضو من کرده و با عناوين جعلي وارد محل كار و سكونت من ميشد.
مشخصات ظاهري گرفته شده از نامبرده در مورد پيمان با مشخصات ظاهري اعلامي از سوي فروشنده خط ايرانسل در خرم دره مطابقت داشت و با توجه به اينكه كارآگاهان بعد از گذشت 45 روز موفق به شناسايي هويت يکي از ربايندگان شده بودند با همكاري سرهنگ مصطفايي معاون مبارزه با جرايم جنايي ناجا تصوير و سوابق كيفري و ساير اطلاعات مربوط به متهم استخراج و با رديابي تلفنهاي جديد موجود، مشخص شد كه وي بعد از آخرين تماس در تهران به سلماس رفته است.
بلافاصله اكيپ اعزامي آگاهي مركز كه در تهران مستقر بودند به شهرستان سلماس مراجعه و با شناسايي محل سكونت متهم كه در خانه استيجاري در داخل شهر بود، در يك عمليات مراقبت از محلهاي احتمالي تردد و غافلگيرانه در حاليكه با ايجاد درگيري و مقاومت و تمرد قصد فرار از دست مأموران را داشت دستگير و با دلالت به پليس آگاهي سلماس در ابتدا با اعلام اينكه وي را اشتباهي دستگير کردهاند و بيگناه است قصد انحراف ذهن مأموران را داشت .
در ادامه وي پس از مواجهه با دلايل و مدارك و مستندات جمع آوري شده بعد از يك روز از دستگيري چارهاي جز بيان حقيقت نديده و اعتراف کرد به دليل اينكه در تهران در طلافروشي كار ميکرده و وضعيت مالي نامناسب پيدا کرده و مدتي هم بود كه از تهران نقل مكان کرده بود به لحاظ اطلاع از وضعيت مالي مناسب "حاج اصغر" نقشه ربودن وي را طراحي بعد از آن دو نفر از افراد محلي به نام هاي "مصلح" و "پرويز" كه آنها را از قبل ميشناختم پيدا كرده و آنها را تحريك و ترغيب به انجام اين كار کرده است.
متهم گفت: پس از تطميع آنها نظر هر دو را جلب كرده و به مدت دو ماه حاج اصغر را تحت نظر و مراقبت قرار دادم.
وي افزود: پس از اينكه نقشه طراحي شده را چندين بار مرور كرديم در روز موعود در حالي كه از قبل يك قبضه اسلحه كلاشينكف و يك قبضه اسلحه كمري (فندك به شكل اسلحه كمري) را تهيه كرده بودم با خودرو وانت من به همراه دو نفر اعلامي به مقابل مسجد محل اقامه نماز حاج اصغر رفته و بعد از خروج وي از مسجد او را به همراه دو نفر ديگر تعقيب کرديم.
متهم ادامه داد: در مسير يكي از آنها جدا شده و ما دو نفر ديگر را تعقيب و در نزديكي گلزار شهدا در حالي كه من راننده بودم خودرو را در مقابل آنها متوقف کرده به پرويز گفتم كه حاجي را سوار كن و پرويز با تهديد اسلحه كمري حاجي را سوار كرده و در حالي كه "مصلح" با به دست داشتن اسلحه كلاشينكف در پشت خودرو بود، از شهر خارج شديم .
پيمان گفت: بعد از بستن چشمهاي فرد ربوده شده مجددا به شهر سلماس برگشته و روز بعد با تهيه آذوقه و قرص قلب به محل قبلي رفتم كه به آن دو نفر گفتم هوا سرد است نميتوانيم او را در كوه نگه داريم در آنجا صدايي از جايي ضبط كرديم كه به خانوادهاش ميگفت: به اينها هر چه ميخواهند بدهيد و بعد از آن تصميم گرفتيم وي را به طويله خانه خواهري "مصلح" كه در دامنه دره مجاور بود، ببريم كه در حين انتقال به دليل شيب كوه حاجي از بالاي صخره پرت و به روي سنگها افتاد و از دهانش خون آمد.
وي افزود: زماني که شب شد از داخل دره صداي تيراندازي شنيده ميشد، از ترس اينكه از سوي حاجي شناخته شدهايم در يك لحظه تصميم به قتل حاجي گرفتم "مصلح" او را از پاهايش گرفت و من نيز حدود دو دقيقه با دستهايم مجاري تفسي وي را مسدود کردم و بعد از اطمينان از مرگ فرد ربوده شده با استفاده از قمه و چوب اقدام به حفر قبر در همان محل کرده و بعد از بستن دست ها و پاهاي حاجي او را در پتوي طوسي پيچانده و در عمق تقريبي نيم متر دفن کرديم و از محل رفتيم و سه نفري هم قسم شديم كه ماجرا را نزد كسي باز گو نكنيم.
متهم گفت: من كه ميترسيدم شناسايي شوم بلافاصله به تهران رفته و بعد از طريق مرز بازرگان با گذرنامه به كشور تركيه رفتم و در آن كشور با همسرم در تماس بودم و موقعي كه فهميدم كسي از اين ماجرا بويي نبرده و تحت تعقيب نيستم و پرويز هم طي مراجعه به در خانه من خواستار ملاقات با من بوده، به ايران برگشته و براي اخذ پول از خانواده ربوده شده شروع به انجام تماسهاي تلفني کردم که تماسها را بيشتر از تهران و گاها از اروميه ميگرفتم و حال شناسايي و دستگير شدم.
در ادامه در بازرسي خانه متهم يك عدد فندك به شكل كلت كمري و گوشي تلفن همراه خريداري شده از خرم دره و كارت جعلي صفحه اول پاسپورت كه به شكل كارت شناسايي تهيه شده بود و دو كارت بسيج به نام متهم كشف و ضبط شد و سوابق كيفري متهم استعلام شد که وي داراي چهار فقره پيشينه كيفري از قبيل سرقت و حمل سلاح بوده است.
سرانجام با اقرار متهم محل دفن جسد مشخص و جسد با توجه به اينكه در محله صعب العبور دفن شده بود به سردخانه انتقال و تحويل خانوادهاش شد و توسط D.N.A روي البسه شناسايي و پس از انجام تشريفات قانوني همسر متهم اصلي به هويت "سارا" به اتهام همكاري با شوهرش دستگير و با قرار مناسب به زندان زنان خوي بدرقه شد. منبع. باشگاه خبرنگاران
|
|
|
|