آخرین اخبار
کد مطلب: 78441
عروس 15 ساله مجددا در آستانه قصاص
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 779

به گزارش  سلام لردگان، روزنامه اعتماد نوشت: در حالي که قرار است حکم قصاص فرزانه، عروس 15 ساله سه روز ديگر در زندان مرکزي اصفهان اجرا شود او طي نامه‌يي به دادستان اصفهان جزييات تازه‌تري از ماجراي قتل شوهرش را بازگو کرد و مدعي شد به دليل تهديد‌هاي دوست شوهرش مجبور به پذيرش اتهام قتل شده است.


آغاز ماجرا

روز 10 بهمن ماه سال 86 قتل مردي به ‌نام احمد در خانه‌اش در اصفهان باعث دستگيري همسر 21 ساله‌اش فرزانه شد. احمد به دليل اصابت چهار ضربه چاقو به کمرش به قتل رسيده بود و از آنجا که زمان وقوع اين حادثه بجز احمد، فرزانه و فاطمه، دختر دو ساله‌شان هيچ‌کس در خانه نبود انگشت اتهام به سوي فرزانه گرفته شد.

او نيز در بازجويي‌ها مقاومت چنداني نکرد و خيلي زود اتهام قتل شوهرش را پذيرفت. فرزانه که در 15 سالگي به عقد شوهرش در‌آمده بود، گفت: اتهامم را قبول دارم و چون شوهرم به من تهمت زد مي‌خواستم او را اذيت کنم ولي قصد کشتنش را نداشتم و حالا پشيمانم. چون قتل اتفاقي بود من وسايل خانه را بهم ريختم و صحنه‌سازي کردم تا وانمود کنم دزد آمده و احمد را کشته است.

با گذشت يکسال از اين حادثه روز 30 دي ماه سال 87 فرزانه به اتهام قتل شوهرش در شعبه 17 دادگاه کيفري استان اصفهان پاي ميز محاکمه نشست. هرچند فرزانه در دادگاه اعترافات اوليه‌اش را پس گرفت و گفت اقرارش تحت فشا‌ر بوده اما در نهايت با درخواست اولياي‌ دم به قصاص محکوم شد.

 طولي نکشيد که اين راي در شعبه 27 ديوانعالي کشور نيز تاييد و آماده اجرا شد. قطعي شدن راي در شرايطي بود که فرزانه مدعي بود بيگناه است و شوهرش را نکشته است. در چنين شرايطي اجراي حکم براي مدتي به تعويق افتاد تا اينکه با درخواست پدر و مادر احمد روز 13 بهمن براي اجراي حکم تعيين شد.

زندگي در يک قدمي مرگ

در شرايطي که اولياي دم براي قصاص عروس سابق‌شان اصرار داشتند، سحرگاه 13 بهمن فرزانه پاي چوبه‌دار رفت. او يک روز قبل به انفرادي منتقل شده بود و وضعيت روحي بدي داشت. در آن روز برفي در حالي که فرزانه توان راه رفتن را نداشت وصيت‌نامه‌اش را نوشت و به سختي پاي چوبه‌دار قرار گرفت. او حتي به آخرين خواسته‌اش نرسيده و نتوانسته بود دخترش را ببيند. وقتي او در برابر طناب‌دار ايستاد مرگ را به چشمانش ديد.

 او روي چهار پايه مرگ ايستاد و ماموران اجراي حکم طناب را دور گردنش انداختند. نفس‌ها در سينه حبس و شمارش معکوس آغاز شد. فرزانه اشک مي‌ريخت و به پدر شوهرش التماس مي‌کرد. او مي‌گفت قاتل نيست. همه‌چيز براي فرزانه تمام شده بود. مامور اجراي حکم دستش را نزديک چهارپايه برد اما درست همان زمان دل پدرشوهر فرزانه به رحم آمد و از اجراي حکم منصرف شد. او به فرزانه گفت يک ماه مهلت دارد تا قاتل اصلي را معرفي کند. به اين ترتيب زندگي را در يک قدمي مرگ حس کرد و دوباره به سلولش منتقل شد.

معرفي قاتل اصلي

چند روز بعد از توقف اجراي حکم فرزانه که هنوز در شوک ناشي از مراسم اجراي حکم بود مردي به‌نام «الف» را به عنوان قاتل معرفي کرد. او از طريق خانواده‌اش نامه به دادستان اصفهان نوشت و با ارائه دلايلي گفت از ترس مجبور به پذيرش اتهام قتل شده است. او در نامه‌اش به دادستان اصفهان که نسخه‌يي از آن در اختيار «اعتماد» قرار گرفته، نوشت: «‌قاتل اصلي شوهرم مردي به‌نام «الف» است که دوست شوهرم بود و من از ترس او قتل را بر عهده گرفتم. »

 در ادامه اين نامه آمده است: « شب حادثه حدود ساعت 30: 4 «الف»دنبال احمد آمد. او خواب بود و من بيدارش کردم اما بلند نشد. چون هوا سرد بود در را باز کردم و «الف» وارد خانه شد. خودم به اتاق خواب رفتم تا لباسم را عوض کنم. وقتي برگشتم «الف» با يک چاقو پشت سرم بود. زبانم بند آمده بود. او گفت مي‌خواهم شوهرت را از بين ببرم و از همسرم طلاق بگيرم تا با هم زندگي کنيم. به دست و پايش افتادم تا اين کار را نکند.

گفتم من زندگي‌ام را دوست دارم اما او توجهي نکرد و سراغ احمد رفت. مي‌خواستم مانعش شوم اما او من را هل داد و روي زمين افتادم. بعد با همان چاقوي خون‌آلود سراغم آمد و تهديدم کرد که اگر اسمي از او بياورم به همين راحتي همين بلا را سرم مي‌آورد. او گفت اول سر دخترم و بعد سر پدرم را زير آب مي‌کند. گفت حتي اگر پليس دستگيرش کند دوستانش را سراغم مي‌فرستد.

 «الف» خون‌ها را پاک کرد و گفت وسايل خانه را بهم بريزم و اگر پليس آمد بگويم دزدها شوهرم را کشته‌اند. با ترس و دلهره سراغ جسد شوهرم رفتم. کنار او يک تيغه چاقو بدون دسته افتاده بود. آن را برداشتم و روي پشت بام همسايه پرتاب کردم. بعد با مادرم تماس گرفتم و در ادامه داد و فرياد و صاحب‌خانه را خبر کردم. اوايل از ترس «الف» مجبور بودم قتل را گردن بگيرم اما در ادامه همه‌چيز را گفتم اما کسي حرف‌هايم را باور نکرد.

 حتي يک روز «الف» به پليس آگاهي احضار شد اما هيچ چيز را گردن نگرفت و خيلي زود پرونده‌ام به شعبه چهار اجراي احکام فرستاده شد. حالا چند روز ديگر بيشتر به اعدامم باقي نمانده و اگر به دادم نرسيد قصاص مي‌شوم. وقتي دستگير شدم دخترم دو‌ساله بود و در اين مدت او را نديده‌ام. خواهش مي‌کنم کمکم کنيد.»

حکم بايد اجرا شود

نامه فرزانه به دادستان اصفهان در حالي است که پدرشوهر او به خبرنگار «اعتماد» گفت روز 13 اسفند حکم اجرا مي‌شود. او گفت: «تصميم من براي اجراي حکم قطعي است و فرزانه بايد مجازات شود. آدم بد بايد از بين برود و من نمي‌توانم قبول کنم قاتل پسرم زنده باشد. »

 وي درباره نوه‌اش که حالا هشت‌ساله است و از دو سالگي مادرش را نديده نيز گفت: «‌آن زمان نوه‌ام دو‌ساله بود و از هيچ‌چيز خبر ندارد. بعدا هر طور که خودم صلاح بدانم همه‌چيز را برايش تعريف مي‌کنم.» در چنين شرايطي بار ديگر شمارش معکوس براي قصاص فرزانه آغاز شده و او اميدوار است طي روزهاي آينده حرف‌هايش درباره قاتل اصلي شوهرش بررسي شود.

 

 

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس