کد مطلب: 78283
حقانيت خون بچهها و سکانداري ناخداي انقلاب نبود، مثل انقلاب کشورهاي عربي ميشديم
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 798
به گزارش سلام لردگان به نقل از خبرگزاري تسنيم مراسم تقدير دانشجويان دانشگاه تهران از فيلم «چ» به همت انجمن اسلامي دانشجويان مستقل دانشگاه تهران با حضور مهدي چمران، مريم کاظم زاده، همسر شهيد وصالي، ابوالقاسم طالبي و عوامل فيلم «چ» ابراهيم حاتميکيا، مريلا زارعي، پژمان لشگري پور و زوارهاي در سالن فردوسي دانشگاه تهران برگزار شد.
بعد از سخنراني مهدي چمران و همسر شهيد اصغر وصالي ،ابراهيم حاتميکيا به روي سن آمد و سخنان خود را اينگونه شروع کرد: گفتن اين کلمه خيلي تکراري است که از اين همه احساسات به وجد آمدهام ولي در تمام طول ساخت اين فيلم تنها دلمشغولي بزرگ من اين بود که نسل جوان و فرزندان ما با فيلم «چ» ارتباط برقرار کنند. چون احساس من اين بود که بايد اين ارتباط برقرار شود و اگر اين اتفاق بيفتد «چ» برنده اين حرکت است
حاتمي کيا با اشاره به حوادث اوايل تاريخ انقلاب گفت: سالهاي نخست انقلاب پر است از حوادث پررنگ دراماتيک که جاي گفتن دارد ولي اينقدر اين فراز و نشيبها تند بوده است و بعد از آن هم وقوع جنگ باعث شده است که اين مسائل فراموش شود و کمتر از آنها گفته شود. شايد فقط کساني آن دوره را درک کنند که خيزشهاي عربي اين سالها و اتفاقات مصر و تونس و بقيه کشورهاي عربي را پيگيري ميکنند. ما تازه با ديدن اين مسائل فهميديم که چه اتفاقات مهمي در آن دوره رخ داده است.
اگر نبود کسي که سکان پرتلاطم انقلاب را ناخدايي کند قطعا به وضع امروز انقلاب کشورهاي عربي دچار ميشديم
او با اشاره به حوادث سالهاي اخير کشورهاي عربي گفت: اگر به مساله تونس، مصر، ليبي و تراژدي سوريه به دقت نگاه کنيم، کاملا واضح ميشود که حقانيت خون بچههايي که در ابتداي انقلاب جانانه ايستادند و با مظلوميت خودشان از انقلاب دفاع کردند چه قدر موثر بوده است و اگر نبود کسي که سکان پرتلاطم انقلاب را ناخدايي کند قطعا به همين بلايي دچار مي شديم که اين کشورها دچارش شده اند. از اين نظر هم شايد بتواند «چ» قابل تفسير باشد که نشان ميدهد چه بر ما گذشته است.
حاتميکيا با اشاره به اينکه ممکن است عزيزان کردي از اشاره به حواث پاوه در «چ» دلگير شده باشند گفت: من شنيدهام که بعضي دوستان ناراحت شدهاند که اين فيلم نگاه مهربانانهاي نسبت به نژاد مطلوم کرد ندارد اما واقعيت اين است که پاوه و امثال اصغر وصالي ها و چمرانها به کمک تظلم خواهي مردم پاوه که خالص کرد هستند و اکثريت اهل تسنن آمدند و من ميخواستم همين را در فيلم تصوير کنم.تصوير هم بعضي وقتها خالص ميشود و بعضوقتها ميشود اسلحهاي که شليک ميکند و اسلحهاي که پاسخ ميدهد و هر دو دست دو نفري است که يک لباس پوشيدهاند و اين جاست که موقعيت را تراژيک ميکند و همان ماجرايي پيش ميايد که در عمليات مرصاد بود که در مقابل ما کساني بودند که به زبان خود ما حرف ميزدند . اين هم از طوفانهاي انقلاب بود و مگر در دوره صدر اسلام و دوران حضرت علي غير از اين بود؟
«چ» تمام انرژيام بود براي فرياد تظلمخواهي عزيزان کرد
کاگردان «چ» افزود:من براي عزيزان کرد بسيار احترام قائل هستم، مخصوصا اهالي پاوه و دلم مي خواست تمام انرژيام را به کار ببرم که فرياد تظلم خواهي اين عزيزان را نمايش دهد، اما به هر حال خناساني هستند که اين مورد را ميخواهند به جلوه ديگري نشان دهند.
چمران براي همه ايران و همه افکار است/ خودمان او را مصادره نکنيم
حاتميکيا با ابراز خوشحالي از قرار گرفتن بين دانشجويان گفت:من کم دانشگاه ميآيم چون با حضور در جمع جوانان يا بايد با صراحت لهجه، همانجور که عزيزان مرا ميشناسند حرف بزنم و يا اينکه سکوت کنم و حرفي نزنم. من وقتي پاي صحبت يک جوان مينشينم اهل مدارا کردن نيستم و صريح و جسور صحبت ميکنم و بعضي وقتها فکر ميکنم به همين دليل مشکلاتي پيش ميايد بنابراين ترجيح ميدهم به شکلي رسمي در اين محفلها حضور نداشته باشم.به هر حال تبرکا اين آغاز اکران فيلم در دانشگاهها و آمدن جوانها پاي اين فيلم است و خواهش من اين است که به همين لحن و لهجه چمران در فيلم بدانيم که چمران براي همه است، چمران براي همه ايران و همه افکار است و خداي ناکرده خودمان او را به نوعي مصادره نکنيم که همين مصادره کردن به نوعي کم کردن اين عظمت است.اميدواريم که تک تک شما خانوادهها را تشويق کنيد که اين فيلم را ببينند .
به اختتاميه نرفتم چون احساس کردم آرايشي از پيش چيده شده است
او اشاره به نرفتن خود در اختتاميه فيلم فجر گفت: من به اختتاميه نرفتم چون احساسا کردم که آرايشي چيده شده است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه که به نظر برسد که من مقبول جريان سينما نيستم به تعبير کساني که قبلا در جشنواره هم گفته بودند.
وقتي ميبينم از طرف مديريت جشنواره به «چ» اعتنايي نميشود و دوستان الگوهايشان را از آن ور آب از ردکارپت ميگيرند گوشهاي ميايستم
او گفت: ورود به مسائل پيچيده دفاع مقدس در «چ» لازم بود تا ببنيم چه چيزي به درد امروز من ميخورد و کدام بخش از زندگي چمران به درد امروز من ميخورد.اما وقتي ميبينم که از طرف جريان خود جشنواره به اين اعتنا نميشود، چيزي که برميگردد به شيوه مديريت جشنواره فجر ترجيح ميدهم گوشهاي بايستم. وقتي اين دوستان الگوهايشان را از آن ور آب ميگيرند، الگويشان را از نوع زمين ميگيرند و از ردکارپت، ديگر چه کار ميشود کرد.. من فکر ميکنم به جاي اينکه به زير کفش ها و رنگي که زير کفشها قرار ميگيرد، دقت شود بايد به افکار و تفکر دنياي شرق توجه کنند.
وقتي فيلم «چ» حتي در حوزه فيلمنامه هم انتخاب نميشود، معنياش اين است که «چ» مساله دوستان نيست و قرار است اعتماد نشود
افزود: واقعيت اين است که وقتي فيلم «چ» حتي در حوزه فيلمنامه به عنوان مضمون واجد شرايط هنري و فرهنگي هم انتخاب نميشود، اين معني دارد و معنياش اين است که اين مساله مساله دوستان ما نيست.اينجا همان پاشنهاشيلي است که من با آن مشکل دارم. ورود به دوران اول انقلاب که دوراني به شدت پيچيده است همانند ورود به ميدان مين است و کار بسيار سختي است و بسياري از چيزها را بايد رعايت کرد. وقتي که من ميبينم توجهي نميکنند و قرار است اعتنايي نشود و فقط به وجه تکنيکي کار توجه ميکنند ديگر چه کار ميتوانم انجام دهم.
وقتي سوال ميشود چرا «چ» را در نظر نگرفتيد، ميگويند احتياجي نيست که جايزه بگيريد رئيسجمهوري به آن جايزه ميدهد/هوشمندي من به من ميگويد به نام نامي بچههاي جنگ غريب بايستم کنار و جلو نيايم
حاتميکيا افزود: وقتي هم سوال ميشود چرا «چ» را در نظر نگرفتيد، ميگويند احتياجي نيست که جايزه بگيريد رئيسجمهوري به آن جايزه ميدهد جايزه اي که انکار هم شد. چيزي که قرار بود بدهند و بعد هم منکرش شدند.من وقتي مي بينم يک نوع ارادهاي هست که از من به عنوان يک فيلمساز وابسته تعبير کنند و من را وابسته تعريف کنند و علاقهمندند که من از دست رئيسجمهور جايزه بگيرند و نه از دست همکارانم، خب هوشمندي به من ميگويد که به نام نامي بچههاي جنگ غريب بايستم کنار و جلو نيايم.
سادهلوحي دوستان جشنواره را که ميبينم نميتوانم ساکت بنشينم/ نه عزيزان همه چيز نگاه سليقهاي نيست
وي با اشاره به جوايز متعددي که از جشنواره هاي فجر گرفته است گفت من از اين شيشهها زياد دارم و اصلا جايي هم ندارم که اين شيشهها را آنجا بگذارم. بحث من اصلا سيمرغ نيست. بسيار وسيعتر از اين است.وقتي ميبينيم جشنوارهاي مثل برلين قرار است که با جهان غرب و آمريکا آشتي کند رئيس هيئت داوران را اسپيلبرگ قرار ميدهد و وقتي که ميخواهد با خاورميانه آشتي کند رئيس داوري را انتخاب ميکند از بين جرياني که نهايتا آنچه آنها ميخواهند بشود نميتوانم ساکت بنشينم. ساده لوحي دوستان جشنواره را مي بينيم که خيلي ساده لوحانه اشاره ميکنند که اينگونه نيست و اينها همه نگاه سليقهاي است. نه عزيزان سليقهاي نيست.
بايد به بياعتنايي به جريان فيلمهاي مثل «شيار 143» توجه ميشد
حاتميکيا در ادامه عنوان کرد: من ديدم بعضي از دوستان از هيئت انتخاب آزرده شدند که چرا من موضوعي در مورد فيلم شيار 143 مطرح کردم ولي بايد اين موضوع را ميگفتم چون اين اتفاق آنجا بايد رخ ميداد و توجه ميشد که اعتنايي به جريان فيلمهاي شيار 143 نميشود جرياني که ميآيد اولين جايزه را از دستان مردم ميگيرد و همه داوران جشنواره متفق القول بر بازي مريلا زارعي در اين فيلم تأکيد دارند بحث من در باره همين نکته است که چه ميشود که چنين اتفاقي ميافتد و همين موضوع بايد آسيب شناسي شود.
نامه مينويسند و به من ميگويند که قيممآبي/ من قيممآبم يا عزيزي که هر دولتي ميرود و ميآيد به هر شکلي هست
وي در ادامه با اشاره به اينکه من احترام خاصي به هيئت انتخاب قائل هستم، اضافه کرد: پس از اظهار نظر من در مورد شيار 143 آقاي معلم در نامهاي اشاره ميکند که من به گونهاي قيممآب هستم. من فقط يک حرف در مورد اين فيلم زدم. اين عزيزي که هر دولتي ميآيد سرجاي خود هست و کارش را انجام ميدهد در دورهي آقاي احمدينژاد حضور دارد و در دوره آقاي روحاني هم حضور دارد و به هر شکلي در همه محافل با پاپيون و با کراوات حضور دارد، من از ايشان ميپرسم که من قيممآب هستم يا ايشان. که مرا متهم به قيممـآبي مي کند. من فقط يک اعتراض کردم که ايهاالناس به داد اين جريان فرهنگي برسيد که در کشور ميگذرد.
آقاي روحاني! فرهنگ مرداني بزرگ ميطلبد نه کساني که 24 ساعت هم پاي حرفهايشان نايستند
حاتميکيا سخنانش را اينگونه پايان داد: ميدانم اين حرف سبب ناراحتي ميشود اما مجبورم بگويم که جناب آقاي روحاني جريان فرهنگي مردان بزرگ ميطلبد نه کساني که نميتوانند 24 ساعت پاي حرفهاي خود بايستند. من بابت اين نوع سخن گفتن هزينه دادم و افتخار من اين است که با همين ها هست که اسم من پيش شما جوانان عزيز است.