به گزارش سلام لردگان، سايت حرف تو به منظور گسترش مطالب نخبگان وبلاگ نويس، روزانه بسته اي را تحت عنوان " گلدون وبلاگي " از وبلاگهاي برتر اين سايت تهيه و در معرض ديد شما مخاطبين قرار دهد. بر اين اساس از تمامي اصحاب رسانه خواهشمنديم در باز نشر اين بسته ما را ياري نمائيد.
لازم به ذکر است يقيناً مطالب بسياري زيادي در فضاي وبلاگي کشور وجود دارد که شايسته بهترينها هستند، لذا گلچين اين مطالب به معناي ناديده گرفتن زحمات ديگر وبلاگ ها نميباشد. بر اين اساس از تمامي وبلاگ نويساني که خواهان انتشار مطلبشان در اين بخش هستند خواهشمندl است مطالب توليدي خود را در قسمت " ارسال مطلب" سايت حرف تو، .ارسال نمايند.
-----------------------------------------------------------------------------------
از آن روز که تو آمدي...

وبلاگ"انقلاب سوم"نوشت:
آن روز که آمدي کسي فکر نمي کرد که يک مرد هفتاد ساله دنياي استکبار را به هم بريزد.
آن روز که آمدي کسي فکر نمي کرد يک روحاني بتواند مومنين را در مقابل شياطين متحد و پيروز کند.
آن روز که تو آمدي نقطه ي عطف" جاء الحق و ذهق الباطل" رقم خورد.
تو آن بشارت حق الهي بودي براي آمدن آخرين منجي.
تو بودي آن تربيت کننده قواي مهدي موعود.
اماما بعد از سي و چند سال از آمدنت و بيست و چهار سال از پروازت? عاشقانه دوستت داريم و به يادت هستيم? اي مرد الهي.
---
سالگرد ورود تاريخي حضرت امام خميني به وطن و آغاز دهه ي فجر انقلاب اسلامي که مقدمه ي ظهور مهدي موعود (عج) است بر همه ي آزادگان جهان مبارک.
ادامه مطلب
*********************************************
کلمهها هم ابزار شيطنت آمريکا هستند

وبلاگ"ولايت فقيه و حکومت اسلامي"نوشت:
حيلهگري و غيرقابل اعتماد بودن آمريکا، موضوعي است که بارها و بارها بوسيلهي بزرگان، مورد تأکيد قرار گرفته و همواره در مورد فريبکاري و شيادي اين شيطان بزرگ، هشدار داده شده است. براي دلنبستن به ظاهرسازيهاي دشمن نابکاري مثل آمريکا حتي اگر از دلايل ديني هم بگذريم، شواهد تاريخي را نميتوانيم ناديده بگيريم و همين شواهد براي عبرتگرفتن کافي است.
شک ندارم که بسياري از نسل جوان ما هنوز از عمق دورويي مقامات کاخ سفيد، باخبر نيستند که همين مساله، وظيفهي ما را در يادآوري رفتارهاي آمريکا سنگينتر ميکند.
از جمله شگردهاي قديمي آمريکا -که اين روزها و دربارهي متن توافقنامهي ژنو هم کاملا قابل مشاهده است- بازي با کلمات و گنجاندن عباراتي دوپهلو در متن مورد نظر است تا اينکه بتوانند برداشت خود -و نه واقعيت- را دربرابر افکار عمومي، اعلام نمايد. خاطرهي «هميلتون جردن» (رييس سابق ستاد کاخ سفيد) در کتابي به نام «بحران» حاکي از بکارگيري همين شيوهي منافقانه و غيرصادقانه است.
ادامه مطلب
********************************************
ماهيت انقلاب اسلامي ايران

وبلاگ"آقا"نوشت:
هر انقلاب و حرکتي داراي يک ماهيت است که مي توان آن را مغز و علت و عامل محرکه آن انقلاب دانست. به ديگر سخن انقلاب داراي يک هدف و غايتي است که اين هدف و غايت مبتني بر ذات و ماهيت آن انقلاب است. بر همين اساس بررسي و تبيين ماهيت انقلاب در شناخت بهتر انقلاب نقش آفرين و داراي اهميت است.
در مورد ماهيت انقلاب حرف ها و سخنان و نظريات بسياري بيان شده است. برخي ماهيت انقلاب را اقتصادي، برخي اجتماعي و برخي ائدولوژيکي و برخي موارد ديگر مي دانند. که هر يک از اين موارد خود کتاب و نوشتاري جدا مي خواهد در رد و اثبات انها.
اما آنچه به نظر مي رسد ماهيت اصيل و اصلي اين انقلاب است، يک کلمه بيشتر نيست و آن کلمه خود زير شاخه ها و مولفه هاي بسياري را در بر مي گيرد. به نظر مي رسد ماهيت اين انقلاب "اسلام" است. اسلام به عنوان مطالبه مردمي و خواست مردم و رهبري در طول دوران چندين ساله مبارزه هدف و غايت و در حقيقت بن مايه و ماهيت انقلاب را شکل مي دهد.
اسلام با آنکه يک کلمه است اما در لواي آن همه اهداف و غايات خرد گنجانده مي شود، اهدافي چون؛ اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، رهبري، آزادي، حريت و موارد ديگر. بر همين اساس مي توان بن مايه و ماهيت انقلاب اسلامي ايران را اسلام دانست و در حفظ آن به عنوان ميراث ارزشمند گذشتگان و نسل هاي قبلي کوشا بوده و حرمت داري کرد و همه چيز را بايد فداي اسلام کرد.
ادامه مطلب
******************************************
آقاي رييس جمهور! آيا حتي غني سازي 5% هم حق مسلم ماست؟!

وبلاگ"سلمان علي (ع)"نوشت:
بعد از توافق ژنو که در آن متعهد شديم براي 6 ماه غني سازي 20 درصد را کنار بگذاريم و نيم ذخيره ي آن را هم رقيق کنيم، برخي دلسوزان انتقاد کردند، حالا که اهرم فشارمان را که حاصل رشادت و شهادت دانشمندان و مقاومت 10 ساله مردم ايران، يعني حق غني سازي 20 درصدي را به همين راحتي در گام اول زمين گذاشتيم، در گام هاي بعد با کدام اهرم فشار چانه زني خواهيم کرد که دولتي ها تأکيد کردند به هيچ وجه از حقوق هسته اي عقب نخواهند نشست و اين سخن باعث شد تا آتش انتقادات کمي فروکش کند، ليکن آقاي تخت روانچي معاون اروپا و آمريکاي وزارت امورخارجه در همين يکي دوروزه در مصاحبه خود با شبکه خبرسيما در پاسخ به اين سوال که بعد از واگذاري غني سازي 20 درصد الان از چه اهرم فشاري براي چانه زني استفاده خواهيم کرد که ايشان اينگونه (در اين نشانيمي توانيد فيلم سخنانش را ببينيد) گفتند:
خب ما اهرم هاي زيادي داريم که مي توانيم در مذاکرات به آنها توجه کنيم و از آنها استفاده کنيم به عنوان مثال ذخيره اي که روي 5 درصد داريم يک محلي است براي ادامه صحبت و امکانات ديگري که خودمان و طرف مقابل به آن واقف است.
حقير نمي دانم شما با اطلاع از اين نوشته چه حسي پيدا کرديد، ولي حقيقتاً حسي که حقير از ديدن اين مصاحبه داشتم غيرقابل بيان بود، اينقدر که هنوز نمي توانم واژگان مناسبي براي اين سخنان پيدا کنم، اما آن چيزي که به ذهنم که همچنان گيج است، متبادر شد، سخنان جناب روحاني بود که به مناسبت روز 16 آذر در دانشگاه شهيد بهشتي آن هم 2 روز قبل از مذاکرات کارشناسي هسته اي ايراد شد:
نه تنها انرژي هستهاي بلکه فنآوري و نه تنها فنآوري حتي!!! غنيسازي هم حق مسلم ماست. اما در کنارش پيشرفت و توسعه هم حق مسلم ما محسوب ميشود. همچنين بهبود معيشت مردم و رفاه آنها نيز حق مسلم آنهاست. از سوي ديگر بايد بگويم شکستن و ويران کردن ساختمان منحوس تحريم ظالمانه هم حق مسلم ما محسوب ميشود.
ادامه مطلب
*******************************************
کدام رسانه؟؟ کدام تربيت ؟؟

وبلاگ"انعکاس"نوشت:
اينکه ما در عملکرد رسانه اي و تربيت رسانه اي خودمان دقت نداريم و در بلند مدت به عواقب آن نمي انديشيم مختص رسانه هاي نوشتاري و ديداري شهربابک نيست ما درکلان هم مشکل داريم ( در حالي که ديگر کشورها کاملا آگاهانه بر تربيت رسانه اي مردم خودشان متمرکز هستند و ميوه آن را هم در مواقع حساس و ملي مي چينند) اما من نمي خواهم با ديد کلان نگر به اين موضوع نگاه کنم، مي خواهم يک گله انتقادي از رسانه هاي شهربابکي کنم، چرا که به نظرم ديگر شورش را درآورده اند، از بس با ديد محلي و روستايي به وقايع نگاه کرده اند و از بس مسائل ريز و درشت اين شهر را درآورده اند (گاهي آدم فکر مي کند واقعا در شماره بعد بابک زمين يا نگين بابک يا نمي دانم فلان وبلاگ ديگر نکته اي، عيبي، نقصي، لکه اي مانده است که علم کنند !! بايد بگويم من منکر مشکلات عديده شهرم نيستم اما توجه مسئولين اين رسانه ها را به چند موضوع جلب مي کنم :
ادامه مطلب
********************************************
نامه فتحعلي شاه قاجار به صادق زيباکلام

وبلاگ"طنزهاي يک م.ر.سيخونکچي"نوشت:
ميرزا صادق خان زيبا الدوله
سلام
در همين ابتدا لازم است توضيح دهيم که چرا شخص همايوني خودمان دست به دوات برده و جنابتان را مخاطب قرار داده ايم. اول آنکه در اين مکان نه خبري از غلامان و چاکران هست و نه نشانهاي از ملازمان و جاننثاران تا بدوند و قلم از دستمان بگيرند؛ هرچند که تا دلمان بخواهد موکل عذاب هيکلي و تنومند وجود دارد که سيخ و ميخ به دست آماده انجام وظيفه در تمام ساعات هستند!
بنابراين چارهاي نميماند که شخص شخيص خودمان زحمت برداشتن قلم را بر خويشتن هموار کنيم. اما اين همه ماجرا نيست. اتفاقي که افتاده است چنان سترگ و مهم است که حتي اگر همه چاکران هم بودند باز لازم بود شخصا به کتابت بپردازيم. و اصلش همين دليل دوم است که سبب نوشتن اين مکتوب شده است و آن اينکه:
ديروز سه ساعت از ظهر گذشته تازه از حمام قير داغ فارغ شده بوديم که اين مردک دبنگِ آدولف نام با شرمساري جلو آمد و دست و رويمان را بوسيد. ما هم گفتيم بکش کنار آن هيکل نجست را کافر زنديق که سر تا پايمان را آلوده کردي! آخر ميداني، بيچاره تازه از استخر کثافات در آمده بود! خلاصه بعد از کلي معذرت خواهي و دستبوسي زبان باز کرد که به سيبيلم قسم من در مورد تو اشتباه ميکردم. گفتم آخر مردک تو مگر چقدر سيبيل داري که به آن قسم هم ميخوري؟! آن يک بند انگشت سياهي را که نميشود سبيل گفت، زنان حرمسراي ما از اين بيشتر سبيل داشتند!
خلاصه بنده خدا بور شد و بر شرمندگياش افزود. گفتيم حالا بنال ببينيم چه چيز باعث شده تا تو بالاخره سر به آستان ما بسايي و اظهار جاننثاري کني؟ ناليد که راستش در اين چند ده سالي که توفيق ملازمت شما را داشتهايم نبوده از معاصي که نکرده و از مسکري که نخورديم و باقيماندهاش را روي صورت همايوني بالا نياوردهايم و نوبده ليچاري که به خيک شما نبسته باشيم. تا اين را گفت خشم سراسر وجودمان را گرفت وخواستيم به چاکران بگوييم يک سبيل آتشي مشتي بکشند پدرسوخته را که بلند شدن هق هقش دلمان را سوزاند. گفتيم حالا تهش را بگو که الان سانس ارهبرقي ميرسد و وقت نداريم!
ادامه مطلب
********************************************
وقتي آدم بجاي خودش همه اش مي شود ژست!

وبگاه"مقتدر مظلوم"نوشت:
مجبوريد براي اداي مردمي بودن و خاکي بودن درآوردن، از اين دروغ هاي ضايع بگوييد که "رئيس جمهور از دريافت يارانه نقدي انصراف داد"تا بعدش همه بپرسند که مگر تا الان يارانه مي گرفت . . .
خواستند فرهنگ سازي انصراف ثروتمندان از دريافت يارانه نقدي باشد و تصميم گرفتند اول از خودشان بگويند. الان فرهنگ سازي شد يعني . . .
بعد يکي بيايد بگويد رئيس جمهور انصراف داد و چند ساعت بعد، يکي ديگر در مقام يک منبع نزديک به رياست جمهوري، خبر آن يکي اولي را تکذيب کند . . .
اين اسمش تدبير است . . .(علامت سوال)
اداي احمدي نژاد را درآوردن مي شود از نقاط ضعف بزرگ روحاني؛ مردم فرق اصل و بدل را مي فهمند. نه اينکه بگويم آن خوب بود و اين بد . . .
بحثم اين نيست؛ بحثم اين است که آدم بايد خودش باشد. احمدي نژاد خودش بود . . .
روحاني با روحيه ي کارگزاراني اش مي خواهد هم شبيه خاتمي باشد و هم شبيه احمدي نژاد؛ هم اداي خاتمي را در مي آورد و هم اداي احمدي نژاد را . .
باطنش اما هاشمي ست و وقتي قرار است يک هاشمي بطور همزمان اداي خاتمي و اداي احمدي نژاد را دربياورد، بايد منتظر نمايش يک سريال طنز بود.
ادامه مطلب
********************************************
عرب ها به ما آموختند يا غربي ها؟

وبلاگ"معبر سايبري فندرسک"نوشت:
بعضي ها چنان ادعاي ايراني بودنشان ميشه که حد و مرزي نداره و رگ غيرتشون حسابي ورم مي کنه که بيا و ببين. بيشتر اين افراد هم تحت تأثير شبکه هاي اجتماعي و شبکه هاي ماهواره اي فارسي زبان خارج از کشور قرار مي گيرند و بدون هيچ فکري شروع به بافتن اراجيفي مي کنن که از اين شبکه ها تو مغزشون فرو کردن.
به عنوان مثال مي گن چرا نماز رو با زبان عربي بخونيم بيايم فارسي بخونيم. يعني من ميخوام بدونم اين شخص از پيامبر(ص) و خداوند خيلي بيشتر مي فهمه؟ خب اگه قرار بود قرآن رو فارسي بخونيم خدا بيکار بود بياد آخرين پيامبر رو از عرب ها انتخاب کنه و قرآن رو به عربي بفرسته؟ مگه خداوند در قرآن نفرمود ما قرآن را عربي نازل کرديم تا در آن بينديشيد؟
يا مثلاً ميگن که: عرب ها به ما آموختند که بجاي خوراک بگويم غذا که خودشان به ادرار شتر مي گويند. جالبه بدونيد غِذاء در عربي به معني خوراک است. جمع آن أغذيه مي باشد. حال اين مشکل از ماست که غِذا را غَذاتلفظ مي کنيم.
يا ميگن: عرب ها به ما آموختند براي شمارش خودمان از نفر استفاده کنيم که خودشان براي حيوانات به کار مي بردند. جالبه بدونيم نفر به معني دسته است. که در قرآن براي شمارش انسان و جن استفاده مي شود. البته براي شمارش شتر نيز مورد استفاده قرار مي گيرد.
يا مثال ديگه ميگن: عرب ها به ما آموختند که به جاي واق واق سگ بگوييم پارس که نام سرزمينمان است. اول اينکه عرب ها تو واژه هاشون اصلاً "پ" ندارن که بخوان "پارس" رو به ما ياد بدن!!!! همچنين واق کلمه عربي است به معني نگهدارنده و فارس ها به صداي سگ "عو عو" مي گفته اند. و البته يکي از معاني واژه ي پارس خبر کردن نيز هست.
يا باز ميگن: عرب ها به ما آموختند بگوييم شاهنامه آخرش خوش است چون آخر شاهنامه ايراني ها از عرب ها شکست خوردند. بهتره بدونيم اصلاً تو شاهنامه خبري از اعراب نيست که ايرانيان بخوان از ونا شکست بخرن!
ادامه مطلب
********************************************
شکمها را بايد سنگ ببنديم!

وبلاگ"جالبه"نوشت:
سادهزيستي عامل توسعه: جناب جرجي زيدان، محقق و مورخ لبناني مسيحي در کتاب «تاريخ تمدن اسلام» مينويسد: وقتي پيامبر اسلام(ص) نامهاي به امپراتور روم نوشت، آن را به صحابي خويش، جناب دحيهي کلبي سپرد تا به روم ببرد. دحيهي کلبي خوراکش شير شتر بود و خوراک شترش هم علف بيان. وقتي سواره بود، جُل شتر را بهعنوان تشک استفاده ميکرد و هنگام خواب، همان جل رواندازش ميشد. سفير پيامبر خاتم(ص) براي بردن نامه به امپراتور روم هيچ هزينهاي را به حکومت اسلامي تحميل نکرد. همين ساده زيستي مسلمانان بود که باعث شد آوازهي اسلام در کمتر از يک قرن سراسر عالم را بگيرد.
خبرهاي نه چندان خوشايند: اگرچه چندين سال است تکليف لايحهي نحوهي اعلام دارايي مسئولان دولتي در مجمع تشخيص مصلحت نظام در حال خاک خوردن است و ارادهاي هم براي تصويب آن مشاهده نميشود، ليکن اين مسئله در سالهاي گذشته دست و پا شکسته انجام شده و اعلام دارايي دولتمردان يک رويه در کشور شده است. امروزه بعد از گذشت شش ماه از استقرار دولت تدبير و اميد، براساس اعلام جناب پيرموذن از خانهي ملت، تاکنون هفت تن از وزرا داراييشان را اعلام نکردهاند. از وزاريي هم که داراييشان را اعلام کردهاند،
براساس اعلام جناب جواد کريمي قدوسي، نمايندهي محترم مشهد، در ميان وزاري تدبير و اميد، کساني هستند که داراييشان از هزار ميليارد تومان فراتر ميرود. وزيري که بهتنهايي دارايياش به اندازهي دارايي وزاري کابينهي دولت دهم و حتي بيشتر ميشود.
همه ميدانيم که حضرت امام خميني(ره) و امام خامنهاي در رهنمودهايشان به رؤساي محترم جمهور از آنها خواستهاند کساني را براي مسئوليت انتخاب کنيد که طعم فقر را چشيده باشند. حال چگونه وزيري که دارايياش هزار ميليارد تومان ميشود، ميتواند از حساب و کتاب آنها فارغ و يا او که طعم چرب و شيرين دنيا را چشيده، بفهمد که فقير و ندار ـ کسي که تمام اميدش به شندرغاز يارانهي ماهانه است ـ يعني چه؟!
ادامه مطلب
*******************************************
چگونه در محيط کار حاضر شويم ؟

وبگاه"حريم آسماني"نوشت:
با بالارفتن سطح سواد بانوان و حضورشان در مقاطع عالي تحصيلي و همجنين بالا رفتن سطح توقع آنان و اينکه بايد در جامعه نقشي اثرگذار داشته باشند ضرورت بررسي اين مقوله بسيار با اهميت ميشود با بروز تحولات اجتماعي در دهههاي گذشته و حرکت جوامع به سمت صنعتي شدن، حضور زنان در جامعه نيز پررنگتر شد. امروزه حضور زنان در جامعه و محيط کار امري اجتناب ناپذير شده است به طوري که کاملا قابل مشاهد است، زنان پا به پاي مردان در عرصههاي مختلف اجتماعي و کاري شرکت دارند. رعايت حجاب و عفاف در جامعه يکي از ضروريات دين مبين اسلام و حکومت اسلامي است و از آنجا که ما در کشوري زندگي ميکنيم که اکثريت آحاد مردم پايبند و معتقد به ارزش ها و اصول اسلامي و ديني هستند، اهميت آن در محيط هاي اجتماعي و کاري بيشتر به چشم ميخورد. حضور زنان با حفظ حجاب و حريم ميان زن و مرد، علاوه بر حفظ سلامت جامعه و محيط کار، تحکيم بنيان خانواده را نيز در پي خواهد داشت. زيرا اگر آداب و شئونات اسلامي در محيط کار رعايت شود، زن و مرد به دور از هر شائبه و گناهي با آرامش خاطر کار ميکنند که اين امر در نهايت منجر به بهرهوري و افزايش کارايي آنان در محيط کاري خواهد شد. علاوه بر آن ارزش و جايگاه زن نيز به مراتب حفظ و صيانت ميشود. مقوله حجاب امري است که مدت هاست از سوي نهادها، ارگانها، مراکز فرهنگي – تبليغاتي و ... به آن پرداخته شده و تحليلها و راهکارهايي نيز به انحاي مختلف ارائه شده است. از اين رو توجه ويژه به ترويج فرهنگ عفاف و حجاب در ادارات دولتي براي بانوان شاغل، چندي است که از سوي دولتمردان مطرح شده است. گرچه ترويج فرهنگ عفاف و حجاب از سوي دستگاههاي دولتي به عنوان يکي از اصول حاکم بر ادارات در نظر گرفته شده است، با اينحال نظارت بر رعايت آن ميتواند در نهادينه کردن حجاب در سطح جامعه کمک شاياني بکند.
ادامه مطلب
*********************************************
سوت و کف اهالي هنر کلا" چند؟!

وبلاگ"سه الف"نوشت:
نمي دانم چه حکمتي است که غالب اصحاب قدرت با هر گرايش و روحيه اي به نحوي دوست دارند خود را همراه، ملازم و دوستدار هنرمندان نشان دهند؛ حتي اگر اعتقادي به اين عرصه نداشته و ندارند!! نياز نيست به انتخابات ها و عکس هاي بازيگران و ورزشکاران با کانديداها اشاره کنم؛ فقط کافي است به رفتار روساي جمهور و اطرافيان شان با هنرمندان نگاهي بيندازيد!
کار اين قدر شور شد که دکتر احمدي نژاد براي تبليغ کانديداتوري رفيق شفيق شان جناب مشايي با بازيگر پيشکسوت جناب انتظامي راهي وزارت کشور مي شود! و جناب دکتر روحاني -که سابقه اي طويل در احزاب راست آن زمان و اصولگراي اين زمان دارد- به کل منکر هنر ارزشي و غير ارزشي مي شود!
جلسه ي ديدار هنرمندان با رياست محترم جمهور و متعاقب آن جشنواره ي جام جم صداوسيما و اينک افتتاحيه ي جشنواره ي فيلم فجر مرا به فکر انداخت. چه رازي در علاقه ي سياسيون به اهالي هنر است که حاضرند براي خوش آمد آنها و جلب محبت و محبوبيت شان، بر خلاف عقايد خود سخن بگويند!؟ اين سوت و کف اهالي هنر کلا" چند؟؟
جالب ماجرا اين جاست که اين گرامي هنرمندان نيز وظيفه ي مجلس آرايي خود با هر دولت و سليقه ي سياسي را به خوبي انجام مي دهند. در مجالس جناب خاتمي مداح هستند و هنرنمايي مي کنند. از دکتر احمدي نژاد پول مي گيرند و هنر بيرون مي ريزند و در ملازمت حجه الاسلام روحاني خطابه ها سر مي دهند و زين پس شاهد هنرآفريني شان خواهيم بود!
برخي از آنها شايد در برهه هايي غر بزنند و گلايه هايي داشته باشند ولي خوب آيين ماهي گيري را از هر آبي بلندند!
هر چه فکر مي کنم نمي توانم به عدد يک دست اسم در اهالي سينما به ياد بياورم که از سفره ي لايتناهي اهالي سياست متمطع نشده اند يا به اعتراض دوره اي را انزوا پيشه کرده اند! هميشه بوده اند و هميشه ساخته اند! البته اين نکته زياده عجيب نيست؛ وقتي دست دهنده اي هست، چرا نگيرند!
ادامه مطلب
******************************************