به گزارش سلام لردگان به نقل از مشرق، حجت السلام پناهيان گفتوگويي با سايت فرهنگ نيوز انجام داده است که مشروح آن را در ميخوانيد.هر اندازه هم که فضاي فتنه ابهام آميز باشد، حق براي شيعيان مثل روز روشن است
اساساً فتنه در زمان غيبت امام معصوم در يک جامعه اسلامي چه معنايي دارد؟ و چه ريشه هايي باعث ميشود که يک فتنه به وجود بيايد آن هم در جامعهاي اسلامي که 30 سال از انقلابش گذشته است.
پناهيان: مسلما فتنه امر نامطلوبي است ولي اينکه نبايد پيش بيايد، جاي تأمل دارد. فتنه در فرآيند رشد جامعه يک امر طبيعي است، و زمينهي پالايش و صعود جامعه را ايجاد ميکند. ما فتنه هاي زيادي از اول انقلاب تا به حال داشتيم و در آينده هم خواهيم داشت. مثلا فتنه در عرصه خبر پراکني و روزنامه نگاري که در دوران اصلاحات شاهد چنين جرياني بوديم. يا در سالهاي 58 و 59 شما اوج فتنه منافقين را مي بينيد که با ترور کار خود را پيش مي بردند. يا فتنه هاي ديگري که از خارج بر ما تحميل ميشود مثلا در برخي از مناطق مثل کردستان درگيري هايي ايجاد مي کردند و الان همان جريان ها را براي سوريه رقم ميزنند. اين اتفاقات بسيار شبيه هستند و رسانه ها کوتاهي ميکنند در بيان اين موضوع و شباهت هايش در سطح منطقه اي و بين المللي. اينکه ما در اين فتنه ها چه بايد بکنيم؛ آيا نجات از اين فتنه ها سخت نخواهد بود؛از زمان رسول الله (ص) تا امروز جزو توجهات خيلي رايج شيعيان بوده است. کمااينکه يک نفر از امام صادق (ع) پرسيد ما در آن فتنه هاي آخر الزمان چطور خودمان را نجات دهيم درحالي که مومن از منافق شناخته نميشود؟ امام صادق (ع) گوشه ي پرده خيمه را بالا زدند و نور آفتاب وارد خيمه شد، فرمودند: شما اين را تشخيص ميدهيد که چيست؟ گفتند: بله نور آفتاب است، فرمودند: اشتباه نمي کنيد؟ گفتند: نه آفتاب است. فرمودند: براي شيعيان ما هرچند فتنه ها ايجاد ابهام ميکند اما حقيقت مثل روز روشن است. مثل همين آفتاب روشن است.
پيامبر گرامي اسلام فرمودند: فتنه هاي آخرالزمان نفاق را رسوا ميکند. در کلام اميرالمومنين علي (ع) هست که در فتنه هاي آخرالزمان ريزش هاي زيادي صورت خواهد گرفت، به حدي اين کلام ائمه معصومين درباره ي ريزش ها سهمگين است که اگر انسان به آن توجه کند ديگراز ريزش کساني که وجاهت خيلي بالايي دارند زياد تعجب نميکند.
ريشه فتنه را بايد در متن دموکراسي جست و جو کرد
برخي ريشهي فتنه 88 را در مسائل سياسي و توطئه هاي صورت گرفته مي دانند، شما ريشه فتنه 88 را از کجا مي بينيد؟
- دشمني با ملت ما يک جريان بسيار آشکار است و بقاي دشمنان ما وابسته به نابودي ماست. لذا جنگ آنها با ما فوق العاده جدي تر از آن چيزي است که برخي از سياست مدارهاي ساده لوح ما تصور ميکنند، کمااينکه در دوران اصلاحات بحث توهم توطئه را پيش کشيدند والان هم خيلي ها ميگويند بياييد در مقابل دشمنان با يک مقدار مماشات رفتار کنيم. اينان حقيقت دشمني را درک نکردهاند و شعارهاي ليبرالي آنها را باور مي کنند. يقيناً دشمناني که در برابر ما هستند رذالت و سوابق شان خيلي پست تراز دشمنان اباعبدالله الحسين(ع) که نماز خوان بودند، است. نمونه هاي کوچکش را مي توانيد در بحرين، سوريه و حتي ليبي ببينيد که در موقعيت هايي که پيدا مي کنند چگونه با بي رحم عمل مي کنند.
بايد با کارهاي فرهنگي شناخت و تنفر مردم نسبت به دشمن را بيش از پيش بالا ببريم. درک درست دشمن، به تنهايي 90 درصد مشکلات ما را برطرف خواهد کرد. در کلام معصوم (ع) داريم که مي فرمايد: اين نصرت پروردگار عالم براي بندگانش کافي است، که مردم ببينند که دشمنان خدا به معصيت هاي الهي عمل ميکنند، آن وقت اين مردم ديگر معصيت نمي کنند. زيرا ديده اند اين اعمال را دشمنان خدا انجام ميدهند. اما وقتي به دشمن توجه نکرديد و او را ضعيف انگاشتيد توان دشمن براي نفوذ افزايش پيدا ميکند، همانطور که ديديم در فتنه 88 اسرائيل رسماً از آن ابراز خوشنودي کرد، يا آمريکا رسماً از آن دفاع کرد.
يکي ديگر از عوامل شکل گيري فتنه 88 عبور ما از تمدن غرب و دموکراسي است که اين کار ساده اي نيست. همان طور که عبور ما از مارکسيست کار ساده اي نبود، و ما براي عبور از مارکسيسم چندين هزار شهداي ترور و چندين کودتاي سنگين داشتيم، اصلاً خودِ جريان جنگ تحميلي يک پاي ثابتش عبور ما از مارکسيسم بود، چون صدام وابسته به بلوک شرق بود، با اسلحه هاي سوريه و شوروي سابق با ما مي جنگيد. ما از دو جريان فکري مارکسيسم و ليبراليسم مي خواهيم عبور کنيم. ما براي عبور از جريان مارکسيسم و دموکراسي که وجه اجتماعي جريان ليبراليسم هست بايد هزينه بدهيم. آنها حتي در دانشگاه هاي ما افرادي را دارند که متعصبانه و کور کورانه مريدشان هستند. دموکراسي چه ربطي به فتنه دارد؟ دموکراسي يعني فريب دادن مردم و در اختيار گرفتن آراء عموم براي کارتل ها و تراست ها و سرمايه داران بزرگ. دموکراسي در تجربه بين المللي اش يعني اقليت سرمايه دار بزرگ صهيونيست بر کشورها حاکم بشوند از آمريکا و انگليس گرفته تا فرانسه و آلمان و ... در هيچ کشور ي نيست که دموکراسي برقرار شده باشد و تحت سلطه صهيونيست نباشد. دموکراسي يک اشرافيت مدرن است، يک نوع ديکتاتوري است به قول علامه طباطبايي(ره) شيوهاي است بدتر از ديکتاتوري. ريشه فتنه 88 را بايد در متن دموکراسي جست و جو کرد معنا دموکراسي اين نيست که حکومت را در اختيار آراء مردم قرار بدهيد، بلکه يعني راه نفوذ در حاکميت را براي هميشه براي کارتل ها و تراست هاي بزرگ باز بگذاريد به نام مردم و به کام سرمايه داران حکومت را تسخير کنيد.
يک ريشهي ديگر فتنه 88 اين است که کساني مي خواستند با مفاهيم مردم سالاري، قانون و آزادي بيان مردم را فريب بدهند. اينها مفاهيمي است که در غرب هم ابزار فريب مردم است. آنها اين مفاهيم را مقابل مفهوم ولايت قرار مي دادند درحالي که ما معتقديم ولايت تضمين کننده ي حقيقي اينهاست. در حاليکه خودشان نه به قانون و نه به حقوق شهروندان پاي بندند. هرکسي که با هر مفهوم خوب يا بدي با هر مفهوم ديني يا غيرديني مردم را فريب بدهد روزي با همان مفاهيم رسوا خواهد شد. اين سنت الهي است. يکي از ريشه هاي فتنه 88 تحقق اين سنت الهي است.
يکي از مواقف امتحان ولايت مداري انتقال ولايت از يک ولي به ولي ديگر است
در بدنهي اجتماع ظاهراً فضاي فريب و دلبستگي به غرب بين عدهاي شکل گرفت و منجر به اين اتفاق بيروني شد، اما بخشي از پرچمداران فتنه از مبارزان ابتداي انقلاب و همراهان امام بودند، آيا بايد پذيرفت که اينها هم دلبسته غرب شدند و فريب دموکراسي و مفاهيمي از اين دست را خوردند؟!
- چرا بعيد ميدانيد پذيرش چنين حرفي را؟ ما 3 نوع ساختار سياسي مي توانيم داشته باشيم، يکي دموکراسي به معناي غربي کلمه، يکي ديکتاتوري به معني سنتي اش و يکي نظام ولايي. ما هنوز هم شعار هاي ليبرالي و حمايت از دموکراسي غربي را در بيانات برخي از ياران ديرين انقلاب مي بينيم که صريحاً راه عبور از بحران هاي کشور را تبعيت از قانون دموکراسي مي دانند. دموکراسي يک مکتب نوظهور در غرب نيست، يک جريان هميشگي تاريخي است. وقتي کسي که حق حضرت زهرا (س) را غصب کرده بود در مواجهه با حضرت نتوانست بر دلايل ايشان فائق آيد، گفت من به رأي اين مردم اين کار را انجام دادم اين شما و اين مردم ببينيد که اين مردم چه ميگويند؟ اتکاء کردن به آراء عموم فريب خورده، يک فريب هميشگي تاريخ بوده است. حالا هم کساني هستند که جزو اطرافيان حضرت امام بودند اما آيا طرفداري ايشان از حضرت امام از باب ولايت مداري بوده؟ يا کاريزماي حضرت امام آنها را جذب کرده بوده و اينکه حضرت امام با آنها فاصله سني و سابقه مبارزاتي قوي تري داشتند؟ خب طبيعتاً الان از افرادي که هم سن و سال خودشان هستند، مثل مقام معظم رهبري تمکين نمي کنند. يکي از مواقف امتحان ولايت مداري انتقال ولايت از يک ولي به ولي ديگر است. مگر براي انتقال ولايت از پيامبر گرامي اسلام به اميرالمومنين علي (ع) اين ريزش ها اتفاق نيافتاد؟ از اميرالمومنين (ع) به امام حسن مجتبي (ع) هم ريزش ها آغاز شد و صلح امام حسن مجتبي هم نتيجه ي همين ريزش ها بود.
چگونه مي شود افرادي که نزديک به حضرت امام بودند دچار اين انحرافات شوند و کارشان به جايي برسد که درخطي مقابل خط امام قرار گيرند؟
- بخشي از اين افراد از اول هم معتقد به خط امام نبودند، ضرورت هاي آن زمان اقتضاء ميکرد که مسئوليت ها را در دست داشته باشند. ببينيد صريحاً حضرت امام اکثر دفعاتي که از ليبراليسم، و از اسلام آمريکايي در مقابل اسلام ناب صحبت فرمودند سال هاي آخر عمر شريفشان بوده، يقيناً حضرت امام مي ديدند که افکار ليبراليسمي در حال بازگشت است و امام متوجه اين شده بودند که لايه هاي گرايش به تفکر ليبرالي کجاها هست!؟ بايد کاملا ً تاريخ را بررسي کنيد، 7 ماه آخر عمر امام که بيشترين فراواني و تأکيد در ارتباط با اين 2 واژه است چه جرياني در کشور بوده؟ آن زمان، زمان حاکميت مطلق همين افراد بوده که به نام اطرافيان حضرت امام داراي حاکميت مطلق رسانه اي، حاکميت مطلق دولتي، حاکميت مطلق مجلس، بودند. دررأس فتنه کسي بود که اگر حقيقتا ولايت مدار بود کاري نمي کرد که حضرت امام آن نامه را در جريان استعفاء عليه شان بنويسند و صريحاً به ايشان جلوي مردم نصيحت کنند، اميرالمومنين مي فرمايد جلوي مردم نصيحت کردن، سرزنش است.
مقام معظم رهبري بيشتر خواستار روشن شدن حق براي مردم بودند تا تحقق آن
نوع برخورد مقام معظم رهبري در برابر اينها وبطور خاص با سران فتنه را کمي تحليل کنيد.
رفتار مقام معظم رهبري از چند جهت قابل بررسي است اولا درايت ايشان در ترسيم خط صحيح سياسي جمهوري اسلامي، که اين موجب شد جلوي فريب بسياري از جريانات در متن انتخابات گرفته شود. گفتماني که حضرت آقا طراحي کردند و آن را به مردم ابلاغ کردند. و جريان مقابل نقطه ضعفشان اين بود که در اين گفتمان عمل نکردند فکر کردن از آن حس علاقه مردم به دوره حضرت امام اگر سواستفاده کنند مي توانند يک گفتمان موهوم و مبهم ديگري را مطرح کنند و رأي بياورند. يکي از دلايل بسيار مهم رأي آقاي احمدي نژاد اين بود که در اين گفتمان حرکت کردند، ايشان بر اعتماد به نفس ملي و عدالت تأکيد ورزيدند، منششان هم در آن چهارسال قبل ساده زيستي بود. 16 سال بود که مقام معظم رهبري بر ساده زيستي دولتمردان تاکيد داشتند و ايشان آن را اجرا کرد. اين اقدام مقام معظم رهبري که جلوي فريب خوردن از شعارهاي فرعي به ظاهر خوب را گرفتند و در روشنگري کار را به جايي رساندند که مردم آنچه که مصلحت نظام است را دقيقاً درک کردند. اقدام دوم هوشمندانه آقا اين بود که درارتباط با آسيب هاي انتخابات و نسبت به جريانات خياباني هشدار دادند نسبت به اينکه بعضي ها شعار تقلب را مطرح بکنند هشدار دادند و شما بدانيد اينها نه به خاطر طرفداري از آقاي احمدي نژاد بود... اولين باري که مقام معظم رهبري برآشفتند نسبت به بيان احتمال تقلب در انتخابات قبل از انتخابات آقاي خاتمي بود، که آقاي هاشمي درنماز جمعه گفتند که بايد مراقب باشيم که پاي صندوق ها تخلفي صورت نگيرد. مقام معظم رهبري بلافاصله درنماز جمعه بعد خودشان آمدند و فرمودند که به هيچ وجه اين حرف درستي نيست که در انتخابات امکان دارد تقلب صورت بگيرد و قطعاً انتخابات ما سالم خواهد بود. درحالي مقام معظم رهبري اين حرف را مي زدند که همه به قطع مي دانستند آقاي خاتمي رأي مي آورد. کسي که در مقام ولايت و پدر جامعه است واقعاً مصلحت هاي کلان را نگاه مي کند. من حتي خاطرم هست که قبل از انتخابات 84 کسي از ايشان وقتي داشتند از جمکران مي آمدند بيرون سوأل کرده بود که شما براي کدام کانديدا دعا کرديد؟ که حالا شايد ميخواستند از اين طريق رأي آقا را متوجه بشوند آقا به ايشان فرموده بودند که من براي پيروزي هيچ يک به طور خاص دعا نکردم و از خدا خواستم فقط بهترين مصلحتش را براي اين مملکت فراهم بکند. کار شايسته ديگري که انجام دادند اين بود که با هيجانات سياسي همراه نشدند و آرامش خودشان را حفظ کردند. عکس العمل تند به نامه ي آقاي هاشمي نشان ندادند، همه ي دنيا فهميدند اين آرامش ايشان التهابات سياسي را فروخواهد نشاند، در طول مسير جريان فتنه هم تا 9 دي ايشان با آرامش برخورد کردند درحالي که بعضي ها ديگر همدستي شان با منافقين محرز شده بوده و خارج شدنشان از گردونه نظام و همراهي شان با راديو اسرائيل محرز شده بود. آقا اينها را دعوت مي کردند با کمال آرامش که بياييد خط خودتون را از خط تروريست هاي خياباني جدا کنيد. ايشان مهم تر از اينکه حق پياده شود برايشان اين مسئله مهم بود که حق روشن بشود. حتي ايشان بعد از حادثه عاشورا سکوت کردند تا مردم خود به خيابان ها بيايند.
نظر شما در مورد اتفاقات روز عاشورا چيست؟ چه شد که اين افراد به جايي رسيدند که در روز عاشورا به خيابان ها بريزند و به ساحت سيد الشهدا(ع) توهين کنند؟
- مردم در تظاهرات 9 دي در مصاحبه هاي تلويزيوني همه ي تحليل هاي خوب را انجام دادند، ما براي تشخيص اينکه يک جرياني چقدر خطرناک است بايد منتظر باشيم و ببينيم که عاقبت اين جريان به کجا مي رسد؟ مردم ديدند که اين ماجرا پايان شومي دارد، خودشون به خيابان ها ريختند و با اعتراض جلوي اينها ايستادند وبخش عمده اي از شعارشان نسبت به ساکتان فتنه بود. از تيپ هاي متفاوت و با سطوح فرهنگي متفاوت در آن تظاهرات بودند حتي از کساني بودند که به آقاي موسوي رأي داده بودند. وقتي کسي در مسير باطل قدم بزرگي بردارد به صورت تصاعدي در مسير باطل جلو خواهد رفت، بسياري از کساني که در کربلا اباعبدالله الحسين (ع) را محاصره کرده بودند به هيچ وجه قصد کشتن ايشان را نداشتند چه رسد به غارت خيمه ها. يک متن تاريخي است که عمر سعد در آن بيان کرده من مي ترسم که اين شمر آخر دست مرا به خون امام حسين آلوده کند. جريان فتنه هم کارش به اهانت به امام حسين و عاشوراي امام حسين کشيد. شايد برخي از اين افراد وقتي به خانه شان برگشتند باور نميکردند به عاشوراي امام حسين(ع) توهين کرده باشند!؟
حضرت آقا نکته مهمي را در ماه مبارک رمضان سال 88 بيان فرمودند که خيلي هم فراگير شد و آن هم بحث عمارها بود، افرادي که بصيرت بخشي کنند، به نظر شما چه کساني در سال 88 اين نقش را ايفا کردند؟!
- کساني که تعلق خاطر خاص سياسي نداشتند و در رودربايستي ها گير نکردند و درک خوبي داشتند عمارگونه عمل کردند. بعضي ها مي ترسيدند که عليه فتنه حرف بزنند و به طرفداري از آقاي احمدي نژاد متهم بشوند. و حاضر نشدند به دفاع ازاصل نظام بپردازند که اين بي انصافي در قبال حق است. برخي ديگر از دوستان خواصي طرفدار موسوي بودند و اينها با دوست و همسفره بودند نمي توانستند مقابل رفقاي خودشان بايستند. از طرفي هجمه ي تبليغاتي که آنها در کنار فتنه گري داشتند خيلي سنگين بود، بعضي ها درمقابل هجمه ي تبليغاتيشان بريده بودند، و اين موجب ميشد در مقابل کاري که کمابيش ميدانستند غلط است، سکوت کنند، که بعدها نام ساکتين در انقلاب بر آنها گذاشته شد.
تذکر مقام معظم رهبري تحت عنوان عمارهايي براي بصيرت بخشي در جامعه صرفاً تذکر نبود و جنبه توبيخي هم داشت چون بخشي از نخبگان جامعه سالها وظيفه اشان را ترک کرده بودند. اما شما در ميان نخبگان داشتيم کساني را که در رفاقت به جبهه فتنه بسيار نزديکتر بودند ولي چقدر عالي عمل کردند. يا جزو طرفداران خاص آقاي احمدي نژاد نبودند ولي به ميدان آمدند و صريحاً نظرشان را اعلام کردند.
آيا سياسي کاري است کساني را که تا ديروز مسئوليت هايي در نظام داشتند امروز نااهل يا بي بصيرت و ساکت فتنه و انحرافي بخوانيم؟ آيا اين برخوردها تندروي است؟
- چرا حضرت امام به آقاي منتظري که تا يک هفته قبلش استعداد رهبري کشور را داشت چنان نامه هايي نوشتند و ايشان را عزل کردند و حتي در نامه اي براي ايشان به اين مضمون نوشتند که توبه کنيد تا از قعر جهنم نجات پيدا کنيد. چرا درباره نوه ي خودشان، فرزند آقامصطفي که آقا مصطفي فرزند دلبند حضرت امام بودند وقتي ايشان مواضعشان ضد انقلابي شد آن دستور را دادند؟ سياسي کاري اين است که وقتي انحراف کسي مشخص شد او را افشا نکنيم و عليه او اقدام نکنيم. البته در کشور ما متأسفانه خيلي ها در سياسي کاري حرفه اي شده اند.
فتنه 88 جامعه را واکسينه کرد
مقام معظم رهبري از 9 دي بعنوان يوم الله ياد کردند، اين تعبير يوم الله تعبير بزرگي است. نظرتان را در اين مورد بگوييد؛ و اينکه بعد از 9 دي چه اتفاقي افتاد؟ آيا فتنه تمام شد؟
حماسه 9 دي با يک حرکت خودجوش مردمي و نخبگاني که در ميان بدنه ي مردم بودند سازماندهي شد و شکل گرفت وبسيار قوي ظاهر شد و مهر پايان بر فتنه گري در کشور زد. : ملاک يوم الله شدن يک روز چيست؟ درباره ي غديرخم ما معتقديم که اين آيه آمده است « الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُواْ مِن دِينِکُمْ » هر روزي که شما دشمن را مأيوس کنيد يوم الله است واعظم اعياد ما عيد غدير است. يوم الله 9 دي يوم الله تکرار يک سنت نبود و به وسيله آن فتنه در عرصه خياباني و مطبوعاتي و رسانه اي پايان يافت. ولي اينکه عده اي در انديشه بازگرداندن نظام به دوران قبل از انقلاب و زير سلطه صهيونيست قرار دادن نظام باشند، اين هيچ وقت پايان نيافته و از تعدادشان هم کاسته نشده، اما مردم بيش از پيش آگاه شدند.
برخورد نظام با اين فتنه گران و معترضين راچگونه ارزيابي ميکنيد؟
برخورد نظام خيلي با سعه صدر بود، واقعاً جفا است اگر بگوييم که نظام سخت برخورد کرد. اگر نظام مي خواست طبق قوانين جمهوري اسلامي و طبق فرمايشات حضرت امام عمل بکند، خيلي سختگيرانه تر از اين بايد عمل مي شد. اگر کلمات حضرت امام را درباره کساني که در جمهوري اسلامي آشوب هاي خياباني راه مي اندازند نگاه کنيد، مي بينيد که چقدر نظام با سعه صدر برخورد کرد. سخنان مقام معظم رهبري درمقابل فتنه بسيار نرم تر از سخنان حضرت امام درمورد فتنه هاي زمان خودشان بود، چرا نرم تر سخن گفتند؟ به دليل اينکه علاقمند بودند گروه کثيري از کساني که فريب فتنه را خوردند متوجه شوند. اين فتنه توانسته بود فضا را به شدت غبارآلود کند و در همان متن غبار اگر خيلي از دستگيري ها و اعدام ها صورت مي گرفت ابهام براي خيلي ها باقي مي ماند و ديگر متقاعد نمي شدند پس نظام هم خيلي خوب و نرم برخورد کرد.
تحليل شما از بحثي که حضرت آقا درباره ي ريزش ها و رويش هاي فتنه ي 88 داشتند چگونه است؟
- بحث واضحي است به نظر من ريزش ها در چند لايه صورت گرفت البته ريزش ها يکسان و مطلق نبود و رويش هايي هم که صورت گرفت رويش هاي بسيار قابل توجهي بود، بيشترين رشد را مردم ما داشتند، به حدي که مقام معظم رهبري فرمودند جامعه واکسينه شد. در فتنه 88 غلبه با رويش ها بود، اين رويش ها موجب ميشود در آينده وضعيت بسيار بهتري داشته باشيم ولي فتنه هاي بعدي يقينا مشابه فتنه هاي قبل نخواهد بود.
آيا مردم حوادث فتنه 88 را فراموش مي کنند؟
- الحمدالله امروز رسانه هاي انقلابي خيلي توسعه پيدا کرده اند. هم انواع گروه مستند ساز هم فضاي بسيار مهم اينترنت. فضاي نخبگاني جامعه ما به هيچ وجه وابسته تام وتمام به صداوسيما نيست و همه بايد کارشان را به خوبي انجام دهند و من فکر مي کنم که اگر نيروهاي انقلابي در عرصه رسانه وظايف خودشان را انجام دهند نبايد نگران فراموش شدن فتنه 88 باشيم، يقيناً درس و عبرت هاي کافي در جامعه ما از اين فتنه گرفته شده و واکسيناسيون تحقق پيدا کرد.