آخرین اخبار
کد مطلب: 77005
پناهيان: چگونه محبت خدا را به دل وارد کنيم؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 744
گروه فرهنگي مشرق ـ بخش‌هايي از هفتمين روز (تاسوعاي حسيني) سخنراني حجت الاسلام عليرضا پناهيان در مسجد دانشگاه تهران با موضوع «محبت خدا؛ نزديک‌ترين راه» را در ادامه مي‌خوانيد:

1. بي‌دين‌ترين افراد هم در مقابل «دينداري توأم با محبت» تواضع مي‌کنند

•    اگر دينداري توأم با محبت باشد، آثار و برکات و فوايد زيادي دارد. 

•    يکي از فوايدش اين است که بي‌دين‌ترين و ملحدترين آدم‌ها نيز در مقابل آن دين، آن جامع? ديني و آن جانِ متدين تواضع خواهند کرد و جاي حرف و حديثي باقي نمي‌ماند. البته ممکن است باز هم بعضي‌ها باشند که متدينين را تمسخر کنند و اين تمسخر تنها اسلحه‌اي است که در مقابل «هم?» انبياء الهي به‌کار گرفته شده است: «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»(يس/30) چرا هر پيغمبري آمد، او را مسخره کردند؟ چون پيامبران با شور و محبت و عشق به دين مي‌پردازند و اين مسأله واقعاً معاندين را لال و زمين‌گير مي‌کند و چاره‌اي جز تمسخر برايشان باقي نمي‌گذارد. اما اگر يک جامع? بزرگ بتواند با محبت دينداري کند، ديگر همان تمسخرها نيز باقي نخواهد ماند. 

2. محبت، قدرت‌آفرين است / ترس دشمنان امام زمان(ع) به خاطر شدت محبت ياران حضرت به ايشان خواهد بود

•    از آثار و فوايد ديگر محبت اين است که قدرت‌آفرين است، يعني يک قدرت بسيار بزرگ در مقابل دشمنان ايجاد مي‌کند. و اوج اين قدرت را مي‌توان بعد از ظهور حضرت ديد. ان‌شاءالله ما باشيم و ظهور را ببينيم، و اين روند رو به گسترش رشد دين هم خيلي اميد ما را بالا مي‌برد، چون مي‌بينيم که رشد دين تقريباً تصاعدي شده است. اصلاً اين خاصيت دين است که رشد دين کم‌کم شروع مي‌شود و بعد يک‌دفعه‌اي اوج مي‌گيرد. همان‌طور که خداوند مي‌فرمايد: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ* وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فىِ دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا»(نصر/1و2)

•    در زمان ظهور حضرت، آن چيزي که حکومت مي‌کند محبت است؛ يعني اين محبت است که امنيت مي‌آورد، اين محبت است که جلوي زبان ياوه‌گويان را خواهد گرفت، اين محبت است که دشمنان را قلع و قمع مي‌کند. اما چرا محبت اين اثر را دارد؟ نه اينکه محبت، خودش مانند شمشيري باشد که دشمنان دين را نابود ‌کند، نه! خودِ محبت اين‌گونه نيست اما وقتي اصحاب امام زمان(ع) شديداً به او محبت داشته باشند، همين محبت دشمنان را به شدت مي‌ترساند. لذا امام محمد باقر(ع) مي‌فرمايد: «خداوند امام زمان(ع) را به وسيل? «رعب» کمک مي‌کند؛ الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ»(كمال‌الدين و تمام النعمة/ج‏1/ص331)  

•    چه چيزي رعب ايجاد مي‌کند؟ ظالمان با ظلم و جنايت کردن، رعب ايجاد مي‌کنند اما براي امام زمان(ع) محبت ياران حضرت است که در دل دشمنانش رعب ايجاد مي‌کند. همان محبتي که نسبت به علي(ع) نداشتند و لذا حضرت غريب ماند. رُعبي که در دل دشمنان امام زمان(ع) مي‌افتد ناشي از اخلاق خشنِ ياران حضرت نيست. اين رعب ناشي از شمشير و ديکتاتوري و ظلم و جور نيست. بلکه ناشي از محبت شديد ياران حضرت به ايشان است که حاضرند صدبار برايش بميرند، و البته تعداد کساني که اين‌گونه به حضرت عشق مي‌ورزند فراوان است، نه اينکه مثل زمان ائم? اطهار(ع) تعداد اين ياران وفادار کم باشد. بعد از ظهور حضرت، محبّت او در دل مردم جاى مى‌گيرد و عشق و علاق? مردم به امام زمان(ع) به حدّي زياد خواهد بود که در ياد هيچ‌کس، غير او نخواهد بود. (اميرالمؤمنين(ع): إذا نادى مُنادٍ من السَّماء: «إنّ الحَقَّ في آلِ محمّدٍ» فعندَ ذلكَ يَظهرُ المَهديُّ على أفواهِ النّاسِ، و يُشْرَبونَ حُبَّهُ ، فلا يكونُ لَهم ذِكْرٌ غـيرُهُ ؛ ميزان الحکمه/ 1333-اثباة الهداة/5/247-کنزالعمال/39665) اين محبت شديد، يک رعبي را در دل دشمن ايجاد مي‌کند، لذا ديگر کسي جرات نمي‌کند عليه حضرت رفتار يا گفتاري انجام دهد. 

دشمنان ما در مقابل رعبي که محبت ما به حسين(ع) در آنها ايجاد کرده، مي‌خواهند يک رعب ديگر درست کنند لذا تصاوير جنايت‌هاي خودشان را منتشر مي‌کنند

•    محبت در دل دوستان قدرت‌آفرين است، و در دل دشمنان رعب‌آفرين است. همين الان محبت اباعبدالله(ع) رعبي را در دل دشمنان ما انداخته و غوغايي به‌پا کرده است. لذا دارند سعي مي‌کنند اين ترس را به خودشان نگيرند بلکه با جنايت‌هاي خودشان سعي دارند اين ترس را به سمت ما بيندازند. اينکه سرِ دختر بچ? سه‌ساله را مي‌برند، يا قلب يک جوان را در مي‌آورند و به دندان مي‌کشند، و اينکه اصرار دارند سر ببرند و فيلم‌برداري کنند و اين فيلم‌ها را پخش کنند، به خاطر اين است که مي‌خواهند ترس و وحشت ايجاد کنند. مي‌خواهند در مقابل رعبي که محبت حسين(ع) در دل‌هاي آنها ايجاد کرده است، يک رعب ديگر درست کنند و چاره‌اي هم جز اين ندارند. لذا برايشان مهم نيست که انتشار اين تصاوير در ميان مردم موجي از تنفر عليه آنها ايجاد خواهد کرد، چون الان به ايجاد رعب و ترس نياز دارند.  در سال‌هاي اخير هم اين راهپيمايي بيست‌ ميليوني اربعين که معجز? محبت اباعبدالله(ع) است، در دل‌ دشمنان ما رعب ايجاد کرده است.

•    محبت، قدرت انسان را بالا مي‌برد و وقتي يک دين، سرشار از محبت شد، قدرت اين دين و جامع? ديني افزايش پيدا مي‌کند. و خداوند از ما خواسته است که دين را با محبت داشته باشيم. «وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»(بقره/165) البته اين محبت خود به خود بايد در دل‌مان بالا برود، اما راه‌هايي هم براي تقويت اين محبت وجود دارد و با استفاده از اين راه‌ها بايد کاري کنيم که اين محبت در دل‌مان بالا برود.

3. افزايش محبت به خدا موجب لذت بردن از دينداري است

•    يکي ديگر از فوايد افزايش محبت خدا اين است که انسان از دينداري خودش لذت مي‌برد، چنان لذتي که اهل دنيا از دنياي خود نمي‌برند. اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «اهل تقوا، با مردم دنيا در دنياشان شريك شدند، امّا مردم دنيا در آخرت آنها شركت نشدند، آنها در بهترين خانه‏هاى دنيا سكونت كردند و بهترين خوراك‏هاى دنيا را خوردند و همان لذّت‏هايى را چشيدند كه دنياداران چشيده بودند و از دنيا بهره گرفتند آن‌گونه كه متكبّران دنيا بهره‏مند بودند؛ أَنَّ الْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْيَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ فَشَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ وَ لَمْ يُشَارِكُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ‏ سَكَنُوا الدُّنْيَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ وَ أَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ فَحَظُوا مِنَ الدُّنْيَا بِمَا حَظِيَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَكَبِّرُون‏»(نهج‌البلاغه/نامه 27)

امام(ره): کساني که دين را به صورت قشري به مردم منتقل مي‌کنند، شياطين طريق الي‌الله هستند/دين با قوانين خُشک راهنمايي و رانندگي فرق مي‌کند

•    اگر در آموزش و پرورش زيبايي و محبوبيت دين را جا نمي‌اندازند اشتباه است. اگر در دانشگاه‌ها در درس‌هاي معارف، دين را عزيز دلِ آدم‌ها قرار نمي‌دهند اشتباه است. شايد به انداز? کافي هنرش را نداريم که اين کار را نجام دهيم. 

•    دين با قوانين راهنمايي و رانندگي فرق مي‌کند، آدم‌ها هرچقدر هم به قوانين راهنمايي رانندگي نياز داشته باشند، به آن عشق نمي‌ورزند! چون اينها يک‌سري قوانين خشک و بي‌روح است. واي بر کساني که دستورات ديني را اين‌طوري به ديگران منتقل مي‌کنند. حضرت امام(ره) با کساني که دين را بدون آن روح و اخلاق باطني‌اش به مردم منتقل مي‌کنند، خيلي محکم برخورد مي‌کند و مي‌فرمايد: «كسانى كه دعوت به صورت محض مى‏كنند و مردم را از آداب باطنيّه باز مى‏دارند و گويند شريعت را جز اين صورت و قشر معنى و حقيقتى نيست، شياطين طريق إلى اللّه و خارهاى راه انسانيّتند، و از شرّ آنها بايد به خداى تعالى پناه برد كه نور فطرت اللّه را كه نور معرفت و توحيد و ولايت و ديگر معارف است در انسان منطفى مى‏كنند»(آداب الصلاة/ص154)

•    کساني که دين را به صورت قشري به مردم منتقل مي‌کنند، انگار دارند قوانين راهنمايي رانندگي به مردم ياد مي‌دهند! درحالي که اين دين، سراسر عشق و شور است، محبت خدا آتشي است که دل‌ها را به آتش مي‌کشد. امام رضا(ع) مي‌فرمايد: کسي ذکر خدا کند و نماز بخواند ولي مشتاق ملاقات خدا نشود خودش را مسخره کرده است؛ مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَالِياً وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه‏»(مجموع? ورام/2/111)

اگر محبت به دين در دل ما غوغا مي‌کرد، تهاجم فرهنگي و ماهواره‌ها اثري نداشت

•    دين تنها يک سلسله استدلالات خشک کلامي نيست، اين استدلالات بيشتر به درد مرزداران دين مي‌خورد که در حال دست و پنجه نرم کردن با با کافران و ملحدان هستند و به کار عموم متدينين نمي‌آيد. بايد کاري کرد که افراد ديندار، از دين لذت ببرند؛ الان مشکل ما اين است. اگر محبت به دين در دل ما غوغا مي‌کرد، تهاجم فرهنگي و ماهواره‌ها چيزي نبود که بخواهد مردم ما را تهديد کند، يعني اصلاً اثري نداشت. همين امروز هم ماهواره‌ها و رسانه‌هاي دشمن، هرچقدر تلاش کنند، آيا مي‌توانند عزاداري امام حسين(ع) را از رونق بيندازند؟! ديگر در اين عالم چيزي نمانده که اين ماهواره‌ها براي اغواي مردم از آن استفاده نکرده باشند، اما آيا مي‌توانند با موج محبت حسيني مقابله کنند؟! چرا نمي‌توانند؟ چون در مکتب امام حسين(ع) عشق جريان دارد، يعني مردم امام حسين(ع) را دوست دارند. لذا وقتي از ما مي‌پرسند چرا به روضه مي‌رويد و چرا براي امام حسين(ع) عزاداري مي‌کنيد؟ مي‌گوييم: «چون دوست داريم!» و اين جوابي است که دهان هم? ياوره‌گويان را مي‌بندد و در مقابلش حرفي براي گفتن ندارند. 

•    امام حسين(ع) عميق‌ترين سخن ديني را براي ما قابل تجربه کرده است. لذا اگر مي‌خواهي به دين خدمت کني، بيا همان کاري که امام حسين(ع) با ما انجام داده است را يک‌مقدار در بخش‌هاي ديگر دين هم توسعه بده و بقي? دين را هم براي خودت محبوب قرار بده؛ مثلاً نماز بايد براي ما محبوب باشد. اينکه خداوند مي‌فرمايد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ»(حجرات/7) دين بايد در نزد ما محبوب باشد. اين محبت است که غوغا مي‌کند، اگر اين محبت نباشد، مشکلات زياد خواهد بود.

دين سرگرمي و لذت انسان را هم تأمين مي‌کند/ اگر مردم از دين بيشتر لذت ببرند، ديگر دنبال شهوات نخواهند رفت

•    دين که فقط چهارتا قانون حقوقي نيست، دين آتش است و دلِ آدم را به آتش مي‌کشد، دين سرگرمي و لذت انسان را هم تأمين مي‌کند. اصلاً مردم چرا سراغ شهوات مي‌روند؟ به خاطر اينکه مي‌خواهند لذت ببرند، حالا اگر از دين بيشتر لذت ببرند، ديگر دنبال شهوات نخواهند رفت و درنتيجه خودِ مردم، هم? اين برنامه‌هاي غيراخلاقي را دور مي‌ريزند چون مي‌گويند: «از اين چيزها خوشم نمي‌آيد و زياد از آن لذت نمي‌برم.»

•    اگر محبت به خدا را در دل خودمان افزايش دهيم، مقاومت ما در مقابل شهوات، ابليس و تهاجم‌هاي ديگران بيشتر مي‌شود و قدرت ما در مقابل اينها افزايش پيدا مي‌کند و در دل دشمن رعب ايجاد مي‌کند و از بندگي خودمان هم بيشتر لذت مي‌بريم. 

4. محبت يکي از نوادر عواملي است که مي‌تواند از عُجب جلوگيري کند

•    يکي ديگر از آثار محبت اين است که محبت يکي از نوادر عواملي است که مي‌تواند از عُجب جلوگيري کند. امان از وقتي که مذهبي‌ها و اهل عبادت دچار عجب شوند. اگر چيزي نباشد که از عُجب جلوگيري کند، برخي مذهبي‌ها از لامذهب‌ها خطرناک‌تر مي‌شوند. عُجب موجب حبط عمل مي‌شود و عبادات و کارهاي خوب انسان را فاسد مي‌کند و از بين مي‌برد. خداوند از عُجب خيلي بدش مي‌آيد، به حدّي که امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «خداوند مي‌داند که گناه براي مؤمن بهتر از عُجب است و اگر غير از اين بود، خدا هيچ مؤمني را مبتلا به گناه نمي‌کرد؛ إِنَّ اللَّهَ عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ مَا ابْتُلِيَ مُؤْمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً»(کافي/2/313) 

•    عُجب خيلي راحت به دل انسان راه پيدا مي‌کند. تقريباً محال است کسي عبادت کند يا کار خوبي انجام دهد ولي عُجب به سراغش نرود. البته ما يک تجرب? خيلي خوب داريم که عُجب هم در آن راه ندارد و آن روض? اباعبدالله(ع) است. وقتي به روض? امام حسين(ع) مي‌رويم و برمي‌گرديم، دچار عُجب و غرور نمي‌شويم چون قهرمان ما را زده‌اند و روي زمين افتاده است، البته به او افتخار مي‌کنيم ولي چون در ظاهر کشته شده و شکست خورده است، ديگر جايي براي عُجبِ ما گريه‌کن‌هاي امام حسين(ع) باقي نمي‌ماند. 

•    بالاخره يک عاملي بايد باشد که بقي? قسمت‌هاي دين ما را حفظ کند و آن هم محبت امام حسين(ع) است. امام حسين(ع) فقط عامل حفظ دين در عرص? تاريخ نيست، بلکه عامل حفظ دين در وجود يک آدم نيز هست. بالاخره يک عمل بايد باشد که دچار آفتِ عُجب نشود و بماند، و آن هم گريه و ناله بر اباعبدالله‌الحسين(ع) است. محبت به خدا و دين هم از همين جنس است و لذا از عُجب جلوگيري مي‌کند.

چگونه محبت خدا را به دل وارد کنيم؟ / با فکر کردن به حب الله، مي‌توان به محبت خدا  رسيد/ «اولي الالباب» از طريق تفکر به حب الله مي‌رسند
 
•    حالا چه‌کار کنيم اين محبت در دل‌ِ ما بيايد؟ چون تغيير دادن دل خيلي سخت است و دلِ انسان به اين سادگي تکان نمي‌خورد و حرف گوش نمي‌کند. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «جابجا کردن کوه‌ها آسانتر از اين است که قلبي بخواهد از جايش تکان بخورد؛ إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ» (تحف العقول/ص358) 

•    يکي از راه‌ها براي اينکه محبت خدا در دل‌مان بيايد و عاشق خدا بشويم اين است که آن‌قدر به محبت خدا فکر کنيم تا از طريق اين تفکر، به حب الله برسيم؛ خيلي بايد به اين محبت فکر کنيم. کساني هستند که خداوند در قرآن آنها را «اولي‌ الالباب» صدا مي‌زند، يعني صاحبان انديشه. «لُبّ» يعني انديشه و دستگاهي که آدم با آن فکر مي‌کند. اولي الالباب يا صاحبان خِرَد چه کساني هستند؟ امام صادق(ع) مي‌فرمايد: اولي الالباب کساني هستند که با فکر کار مي‌کنند. آن‌قدر فکر مي‌کنند که از طريق تفکر به حب الله مي‌رسند؛ «إِنَّ أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ‏ عَمِلُوا بِالْفِكْرَةِ حَتَّى وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَّهِ»(کفايه‌الاثر/ص257) 

•    اگر مي‌خواهي به محبت خدا برسي، با فکر کردن به حب‌الله مي‌تواني برسي. مگر تفکر انسان را به محبت مي‌رساند؟ بله، تفکر مي‌تواند تو را به حب‌الله برساند. مثلاً يک راهش اين است که در جلساتي (به صورت هفتگي يا حتي روزانه) شرکت کنيد که در آن از محبت خدا صحبت مي‌شود. سعي کنيد مدام فکرتان مشغول حب‌الله باشد، سرِ نماز هم فکرتان مشغول حب‌الله باشد و به اين فکر کنيد که اگر من خدا را دوست داشتم چه تحولي در دلم ايجاد مي‌شد؟ خدايي که هم? دوست‌داشتني‌هاي عالم را آفريده است، قطعاً خودش از هم? آنها دوست‌داشتني‌تر است. وقتي سر به سجده مي‌گذاريد يا به رکوع مي‌رويد، به اين فکر کنيد که خدايا! کِي مي‌شود اين در به روي من باز شود و من واقعاً تو را دوست داشته باشم. يعني فکر و ذکرش را رها نکنيد. 

•    حضرت در ادام? روايت فوق مي‌فرمايد: «وقتي که محبت خدا به قلب انسان برسد، قلبش نوراني مي‌شود و لطف و مرحمت و عنايت خدا با سرعت به او مي‌رسد و برکات زندگي، او را فرا مي‌گيرد. وقتي برکت، وجودش را گرفت، او اهل حکمت مي‌شود و با حکمت سخن مي‌گويد. و وقتي که حکيم شد، صاحب بصيرت و تيزبيني خواهد شد، و با قدرت عمل خواهد کرد و به قدرت مي‌رسد و بعد هفت آسمان را مي‌شناسد و مي‌فهمد و وقتي به اين مرحله رسيد، ديگر شهوت و محبتش صرف خالقش مي‌شود، (يعني نه تنها ديگر بين شهواتش و محبت خدا گير نمي‌کند که کدام را انتخاب کند، بلکه اصلاً شهوتش در محبت خدا خواهد بود)؛ فَإِنَّ حُبَّ اللَّهِ إِذَا وَرِثَهُ الْقَلْبُ اسْتَضَاءَ بِهِ وَ أَسْرَعَ إِلَيْهِ اللُّطْفُ فَإِذَا نَزَلَ مَنْزِلًا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَائِدِ فَإِذَا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَائِدِ تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ فَإِذَا تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ صَارَ صَاحِبَ فِطْنَةٍ فَإِذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ الْفِطْنَةِ عَمِلَ فِي الْقُدْرَةِ فَإِذَا عَمِلَ بِهِ مَا فِي الْقُدْرَةِ عَرَفَ الْأَطْبَاقَ السَّبْعَةَ فَإِذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَ مَحَبَّتَهُ فِي خَالِقِه»(کفايه‌الاثر/ص257)

کساني که فقط خدا و خوبي‌ها را دوست دارند، چگونه رشد مي‌کنند؟

•    سؤالي که اينجا مطرح مي‌شود اين است: بالاخره آدم بايد مخالف برخي از دوست‌داشتني‌هايش عمل کند تا رشد کند، پس کساني که فقط خدا و خوبي‌ها را دوست دارند، چگونه رشد مي‌کنند؟ اينها که علاق? بد ندارند تا با آن مخالفت کنند و در اثر اين مبارزه، رشد کنند؟! پاسخ اين است که اينها چون فقط چيزهاي خوب را دوست دارند، بايد مخالف بعضي از همين دوست‌داشتني‌هاي خوبشان عمل کنند. مثلاً حضرت ابالفضل(ع) دوست داشت قبل از علي اکبر(ع) و قاسم‌بن‌الحسن(ع) به ميدان برود، چون خيلي برايش سخت بود که شاهد شهادتِ اين دو بزرگوار باشد، لذا چند بار از امام حسين(ع) اجاز? ميدان خواست، اما امام حسين(ع) فرمود: «تو علمدار لشکر من هستي و اگر بروي لشکر من متفرق مي‌شود؛ يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي‏»(بحارالانوار/ج45/ص41) لذا ابالفضل(ع) برخلاف اين خواست? خودش عمل کرد و به ميدان نرفت. 

•    ابالفضل(ع) در کربلا دوست داشت براي امام حسين(ع) علمداري کند، لذا وقتي امام حسين(ع) فرمود: تو علمدار لشکر من هستي، هم? وجود عباس شده بود دست‌ها و پرچمش، اما در کنار علقمه همين دوست‌داشتني خوب را هم براي خدا داد ...


صوت سخنراني پناهيان در دانشگاه تهران

دانلود با کيفيت متوسط 7.11 مگابايت
http://bayanbox.ir/id/307515881519222212?download

دانلود با کيفيت پايين 5.34 مگابايت
http://bayanbox.ir/id/1732901260120219950?download


 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس