به گزارش سلام لردگان به نقل از خبرگزاري فارس، اخباري که از ژنو ميرسد بيانگر آن است که طرف غربي بر سر مساله احداث کارخانه آب سنگين اراک اختلافاتي با تيم سياست خارجي ايران دارد. گفته شده است که مساله حق غنيسازي ايران حل و فصل شده و اکنون بحث بر سر نيروگاه آب سنگين است. نميتوان خبر حل و فصل مساله غنيسازي را مستقلا تاييد کرد اما ميتوان مطمئن بود که طرف غربي بر سر مساله کارخانه آب سنگين اراک بهانهجوييهاي بسياري کرده است.
سوال اينجاست که چرا طرف غربي اين همه به کارخانه اراک حساسيت ميورزد؟ چرا ايران نبايد نيروگاه آب سنگين داشته باشد؟
بهانه طرف غربي در خصوص کارخانه آب سنگين اراک آن است که در ضمن فعاليت کارخانجات آب سنگين، مادهاي به نام پلوتونيوم 239 توليد ميشود که ميتواند مصارف نظامي داشته باشد. اين در حالي است که بهدست آوردن پلوتونيوم مزبور مستلزم پروسهاي است که قطعا از چشم بازرسان آژانس نميتواند مخفي بماند. ايران مجوز بازديد از کارخانه آب سنگين اراک را خيلي زودتر از آنچه لازم بوده صادر کرده است و به اين ترتيب نشان داده که ابايي از نظارت نهادي بينالمللي بر آن ندارد.
رآکتور آب سنگين اراک قرار است به عنوان يک رآکتور پژوهشي و براي توليد و تحقيق در زمينه راديوداروها آغاز به کار کند. اين رآکتور قرار است هم به درمان عدهاي از بيماران ايراني کمک کند و هم به ايران کمک کند که در اين مسير تحقيقاتي انجام دهد.
در چنين شرايطي تمام بهانهجوييهاي غرب به مادهاي بازميگردد که توليد آن کاملا ضمني است. پلوتونيوم 239 تقريبا همان کاربرد اورانيوم 235 را در توليد بمب دارد. با اين حال زماني بهانهجوييهاي مزبور ميتوانست معني داشته باشد که ايران اين سايت را براي بازديد در اختيار بازرسان آژانس قرار نميداد.
اقدامي که ايران پيش از دور جديد مذاکرات انجام داد بايد بهانهجوييها را از بين ميبرد. ايران مدتزماني پيش از تعهدش، اجازه بازرسي از کارخانه آب سنگين اراک را صادر کرد و آن را رسما زير نظر آژانس قرار داد. اين در حالي است که کارخانه مزبور همچنان تکميل و راهاندازي هم نشده است.
به اين ترتيب ايران عملا راه بهانهجويي را بر طرف مقابل بسته است و ادامه ايرادات 1+5 به کارکرد کارخانه آب سنگين اراک يا ناشي از آن است که حقي براي ايران جهت توسعه و پيشرفت هستهاي قائل نيستند يا اينکه ميخواهند توافقي حاصل نشود و بهانه پشت بهانه ميآورند.
در هر دو صورت ايران براي داشتن کارخانه آب سنگين اراک نيازي به اجازه کسي ندارد. آن چه وظيفه ايران بر اساس انپيتي بوده، انجام شده است و آژانس قادر خواهد بود به قدر کفايت کارخانه آب سنگين اراک را تحت نظارت قرار دهد. فراتر از انپيتي ايران نه نيازي به پذيرش تکاليف بيشتر دارد و نه حقوق کمتر.
ايران در ساخت کارخانه آب سنگين اراک منافع ملت ايران را در نظر گرفته، منافع پژوهشگراني که حق رشد علمي دارند، بيماراني که حق درمان دارند و ملتي که حق دارد مستقل و پيشرفته باشد. اين کارخانه يک سرمايه ملي است و نبايد به اين راحتي از دست برود.
صهيونيستها طي ماههاي اخير و بالاخص از دورهاي که کارخانه اراک رو به تکميل نهاد، تبليغات زيادي را در خصوص آن آغاز کردند، از جمله آنکه اين کارخانه بايد فورا هدف حمله قرار گيرد چرا که اگر پس از راهاندازي به آن حمله شود تشعشعات هستهاي آن اثري مرگبار بر منطقه خواهد گذاشت. اين در حالي است که تمام تاسيسات هستهاي ايران همين خصوصيت را دارند و هدف قرار گرفتن آنها فاجعه زيستمحيطي بهوجود ميآورد. اراک به تنهايي چنين نيست.
صهيونيستها که قابليت اقدام نظامي عليه ايران را دستکم به تنهايي ندارند و ميدانند که ارتکاب چنين خبطي دستکم به اندازه دو شهر بزرگ در سرزمينهاي اشغالي و «نيروگاه ديمونا» براي آنها هزينه در بر خواهد داشت؛ نه «فلاخن داوود» به کار آنها خواهد آمد و نه «گنبد آهنين»! شايد لابيهاي صهيونيستي به دنبال آن هستند تا در مذاکرات ايران را از کارخانه آب سنگين اراک محروم کنند و اميد است که به اين خواسته خود نرسند.