|
کد مطلب: 76808
دروغهاي رؤساي دولتهاي آمريكا از ابتدا تا امروز+تصاوير
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 719
به گزارش سلام لردگان، بخشي از تحولات بينالمللي قرن گذشته متاثر از شيوه عملكرد و سياست خارجي ايالات متحده در جهان بوده است. كليه اين تحولات خصيصه مشتركي داشتند كه آن هم توسعهطلبي، رقابت و برتريجويي ايالات متحده بوده است. از اينرو، كليه ائتلافها و اتحادهاي منعقد شده ميان آمريكا و ديگر كشورهاي جهان همواره در راستاي تحقق اين هدف است.كارشناسان سياسي منافع ايالات متحده آمريكا را بر اين اساس طبقهبندي ميكنند كه كدام يك از منافع، استفاده از قدرت نظامي را توجيه ميكند. به عبارت ديگر، اهل سياست تلاش ميكنند با وضوح بيشتري رابطه بين منافع و سياست دفاعي و راهبرد نظامي آمريكا را نشان دهند. بنابراين، منافع آمريكا به ترتيب درجه اهميت به پنج دسته تقسيم ميگردد: بقاي ملي، منافع حياتي، منافع اصلي، منافع فرعي و منافع ناچيز. در دو مورد اول، استفاده صد در صد از نيروي نظامي وجود دارد. در مورد سوم، ضرورت استفاده از نيروي نظامي براي تامين منافع حدود 50 درصد است. در مورد چهارم، 25 درصد احتمال استفاده از نيروي نظامي وجود دارد و در مورد پنجم، لزومي براي استفاده از نيروي نظامي وجود ندارد.(1)در سال 1992 طرحي موسوم به پاكس آمريكا (Paxamerica) و يا صلح آمريكايي مطرح شد كه بخشي از ايدههاي عنوان شده در اين طرح، در "سند استراتژي امنيت ملي آمريكا"(2) سال 2000 كه "قرن جديد آمريكايي" نام برده شده، قيد گرديده است. براساس "استراتژي نوين امنيت ملي ايالات متحده در راس معماري ژئوپلتيك جهان تنها يك ابرقدرت وجود دارد كه از يك نيروي نظامي بيهمتا برخوردار است" و از اين پس در دست زدن به اقدام يكجانبه و پيشگيرانه و اعمال حق دفاع از خود ترديد نكرده و به محض شناسايي يك تهديد فوري حتي قبل از اينكه اين تهديد جنبه عيني پيدا كند وارد جنگ خواهد شد.اين مقاله تلاش دارد تا جنگافروزي و تهاجم نظامي آمريكا به كشورهاي خارجي را از زاويه ديگري مورد كنكاش قرار داده و نشان دهد كه دولتمردان كاخ سفيد طي يك قرن گذشته همواره با دروغگويي و فريب شهروندان خود آتش جنگ و حمله نظامي به كشورهاي خارجي را برافروختند. در واقع، پيشينه تاريخي تزوير و دروغگويي روساي جمهور سابق در زمان جنگ و قبل از آن كاملاً روشن و غيرقابل انكار است. حملات نظامي واشنگتن به ساير كشورها همواره به كشتار انسانهاي بيگناه و ويراني عظيم شهرهاي جهان منجر شده است كه تحت مديريت جهاني نابخردانه و غيرعقلاني دولتمردان ايالات متحده آمريكا تا به امروز همچنان ادامه دارد.روساي جمهور آمريكا زماني كه براي جنگهاي خارجي آماده ميشوند همواره به دروغ توسل ميجويند. با نگاه اجمالي به تاريخ آمريكا، اين الگو و روند به راحتي قابل تشخيص است.ودرو ويلسون: غرق شدن كشتي Lusitania – جنگ جهاني اول بين سالهاي 1917-1918 "اين اعلان جنگ عليه همه كشورهاست. كشتيهاي آمريكايي غرق شدهاند، مرگ فجيع شهروندان آمريكايي عميقاً ما را اندوهگين ساخته و اين در حالي است كه كشتيها و مردم ساير كشورهاي دوست و بيطرف نيز همچنان به همين شيوه در درياها غرق ميشوند. در حال حاضر، كل جامعه بشري با اين چالش روبرو است. هر كشوري خود بايد تصميم بگيرد چگونه با اين مشكل برخورد كند. اما تصميم واشنگتن بايد مبتني بر اعتدال و برگرفته از اصل مشاوره و قضاوت صحيح باشد آنگونه كه در خور شان و شخصيت و انگيزههاي ملت آمريكاست. ما بايد احساسات هيجاني را از خود دور نماييم. انگيزه ما در راستاي انتقامگيري يا نشان دادن قدرت فيزيكي برتر ايالات متحده آمريكا نخواهد بود بلكه فقط در جهت اثبات حقوق انساني ماست، از اينرو ما تنها پيروز جنگ خواهيم بود." ودرو ويلسون، 2 آوريل 1917با غرق شدن كشتي Lusitania ، روزنامههاي آمريكايي صرفاً به موضوع كشته شدن اتباع آمريكايي پرداختند و هيچ اشارهاي به محموله كشتي نكردند. زمانيكه رئيسجمهور ويلسون به دولت آلمان اعتراض و ادعا كرد كه كشتي فوق حامل هيچگونه سلاح و نيروي نظامي نبوده است، وزير خارجه وي در واكنش به اين دروغ ويلسون استعفا داد. حقيقت ماجرا اينست كه دولت آمريكا و بريتانيا اسناد بار كشتي را جعل نموده و به همه دروغ گفته بودند بطوريكه در آن زمان همه تصور ميكردند واقعاً هيچ تسليحاتي در كشتي وجود نداشته است.ويلسون با اين دروغ كه به اروپا ملحق شويم تا جهاني امن براي دموكراسي بسازيم و به بهانه حمله آلمان به كشتي Lusitania وارد كارزار جنگ جهاني اول شد اما ماجرا در روي ديگر سكه اين بود كه ويلسون توسط صاحبان صنايع آمريكايي و اروپايي كه ميخواستند مهمات و تسليحات خود را به متقفين بفروشند متقاعد شده بود تا وارد جنگ جهاني اول شود.(3)آمار و ارقام نشان ميدهد كه اين جنگ 4 ساله خانمانسوز حدوداً 8.5 ميليون كشته، 21 ميليون مجروح و 7.7 ميليون اسير و مفقود شده بر جاي گذاشت.(4)فرانكلين دلانو روزولت: تحريم ژاپن ، واقعه پرل هاربر- جنگ جهاني دوم بين سالهاي 1941-1945 "روز گذشته، 7 دسامبر 1941 ايالات متحده آمريكا در يك حمله غافلگيرانه و برنامهريزي شده مورد حمله نيروي دريايي و هوايي امپراتوري ژاپن قرار گرفت. ايالات متحده آمريكا به درخواست ژاپن قرارداد صلح با اين كشور امضا كرده بود و تاكنون نيز با دولت و امپراتوري اين كشور در راستاي حفظ صلح و امنيت در اقيانوس آرام همكاري داشت. تاريخ نشان ميدهد كه فاصله ايالت هاوايي از ژاپن آنقدر زياد است كه مطمئناً چنين حملهاي نميتوانست بدون برنامهريزي از چند روز يا چند هفته قبل اتفاق بيفتد. در ايام جنگ، دولت ژاپن تعمداً تلاش كرده است تا واشنگتن را با اظهارات كذب و دروغ و ابراز اميدواري براي تداوم صلح فريب بدهد."فرانكلين روزولت، 8 دسامبر 1941فرانكلين روزولت در ايام جنگ جهاني دوم بارها به اقدامات تحريكآميز دست زد با اين اميد كه يكبار ديگر احساسات مردم را تحريك نمايد. حملات دريايي تحريكآميز عليه آلمانها در درياي آتلانتيك موفقيتآميز نبود، بنابراين روزولت در نهايت مجبور شد با يك سري اقدامات خصمانه اقتصادي-نظامي ژاپن را تحريك نمايد و با اعلام ضربالاجلهاي غيرقابل قبول دولتمردان ژاپن را وادار ساخت تا از روي ناچاري به نيروهاي نظامي آمريكا در بندر پرل هاربر حمله كنند.صدها تن از سربازان نيروي دريايي آمريكا در حمله ژاپنيها به پرل هاربر كشته شدند زيرا روزولت خواسته بود آمريكا وارد جنگ جهاني دوم شود اما با وجود اطلاع ارتش از حمله احتمالي و قريبالوقوع ژاپنيها هيچگاه به شهروندان در خصوص اين واقعه هشدار ندادند.فرانكلين روزولت زماني دروغ گفت كه اعلام كرد ايالات متحده آمريكا با ژاپن در شرايط صلح به سر ميبرد اما به بهانه دفاع آمريكا در برابر حملات غافلگيركننده ژاپن نيروهاي نظامي اين كشور در چين توسط هواپيماهاي آمريكايي مورد حمله قرار گرفتند. اما واقعاً چرا روزولت براي ورود به جنگ جهاني دوم به مردم آمريكا دروغ گفت؟ روزولت زمينه حمله به بندر پرل هاربر را فراهم ساخت. پروژه نيوديل روزولت شكست خورد و رئيسجمهور آمريكا به جنگي نياز داشت تا سياستهاي فاجعهبار خويش را نجات دهد.(5)پرفسور توماس بيلي در کتاب خود با عنوان "مردي در خيابان" ادعاي فريبکارانه روزولت را تاييد ميکند و مينويسد: فرانکلين روزولت به دفعات مردم آمريکا را پيش از واقعه پرل هاربر فريب داده بود...(6)گفتني است جنگ جهاني دوم حدوداً 63185500 نفر كشته و زخمي بر جاي گذاشت(7) بطوريكه پرتاب بمب اتمي آمريكا بر روي هيروشيما و ناكازاكي ژاپن و دهها بمب بر روي شهر توكيو در سال 1945 به تنهايي حدود 200 هزار نفر را به كام مرگ فرستاد.هري ترومن: تهديد كمونيسم، نقض منشور سازمان ملل متحد – جنگ كره بين سالهاي 1950-1953 "يكشنبه 25 ژوئن نيروهاي كمونيستي به جمهوري كره حمله كردند. اين حمله نظامي بدون هيچ شك و ترديدي روشن ساخته است كه جنبش كمونيسم بينالمللي خواهان استفاده از تجاوز مسلحانه با هدف سلطه بر كشورهاي مستقل است. اقدامات تجاوزكارانه خطرات كاملاً جدي را بر امنيت كشورهاي آزاد تحميل ميسازد. حمله به كره نقض آشكار صلح و البته منشور سازمان ملل متحد بود. رهبران كمونيست با اقدام نظامي خود در كره توهين و بياحترامي خود به اصول بنيادين اخلاقي كه سازمان ملل متحد پايهگذاري كرده است را ثابت كردند. اين چالشي فراروي تلاش ملتهاي آزاد براي ساختن جهاني است كه در آن انسانها ميتوانند در صلح و آزادي زندگي كنند. اين چالش اقصي نقاط جهان را فرگرفته است. پس وظيفه همه ماست كه با آن روبرو شويم .... " هري ترومن، 19 جولاي 1950 جنگ کره بين نيروهاي آمريکايي و متحدين آنها در شبهجزيره کره از يک طرف و جمهوري دموکراتيک خلق کره با پشتيباني چين و کمکهاي نظامي شوروي از طرف ديگر انجام گرفت. در اين جنگ بيش از 36500 سرباز آمريکايي جان خود را از دست دادند.ترومن به دروغ به مردم آمريکا گفته بود که کره شمالي به کره جنوبي حمله کرده و اينكار را به تبعيت از اتحاد جماهير شوروي به عنوان بخشي از يک توطئه جهانيسازي كمونيسم انجام داده است و ايالات متحده بايد از خود و همپيمانانش دفاع كند. اما حقيقت ماجرا اين بود كه ترومن و فرماندهان ارتش به دنبال بهانهاي بودند تا سربازان را به مناطق خاور دور براي توسعه امپراتوري آمريكا گسيل دارند.در واقع، شواهد نشان ميدهد که كره جنوبي متجاوز و آغازگر جنگ بوده است اما مسئله مهمتر اينكه اين يك جنگ داخلي محسوب ميشود. اتحاد جماهير شوروي در اين ماجرا مشاركتي نداشت و ايالات متحده هم نبايست در اين مورد دخالت ميكرد. کره جنوبي، ايالات متحده نيست و در واقع نزديک ايالات متحده نبود كه از آن به عنوان هدف "دفاعي" ياد بشود!در حاليکه برآورد کشتهشدگان جنگ کره بيشتر از روي حدس و گمان بوده، باور عمومي اين است که اين جنگ سه ساله جان 3 ميليون نفر را گرفته که نيمي از آنها غيرنظامي بودهاند. تلفات قابل ملاحظه غيرنظاميان بيشتر به دليل جمعيت اين کشور است که متراکمترين جمعيت را در جهان دارد. آمار و ارقام نشان ميدهد كه در جنگ كره تقريباً 500 هزار سرباز كره شمالي، 400 هزار سرباز چيني، 415000-245000 سرباز كره جنوبي، 37000 سرباز آمريكايي و حدود 2 ميليون شهروند غيرنظامي كره جان خود را از دست دادند.(8)ليندون جانسون: حادثه خليج تونكن، "اصل دومينو" – جنگ ويتنام بين سالهاي 1964-1974 ؛ "جنگ عليه فقر" "شب گذشته به ملت آمريكا اعلام كردم كه حكومت ويتنام شمالي تعمداً و با برنامهريزي قبلي حملات نظامي ديگري را عليه شناورهاي نيروي دريايي آمريكا در آبهاي بينالمللي ترتيب داده است، از اينرو، ما نيز با حملات هوايي ناوچهها و تاسيسات نظامي آنها كه در اين عملياتهاي خصمانه مورد استفاده قرار گرفته بودند، را منهدم ساختيم. در اين عمليات دو هواپيماي آمريكا مفقود شدند. پس از مشورت با رهبران دو حزب، تصميم گرفتم صدور قطعنامه اعلام همبستگي و عزم ايالات متحده آمريكا در دفاع از آزادي و حفظ صلح در آسياي جنوب شرقي را از كنگره درخواست بنمايم. اقدامات اخير حكومت ويتنام شمالي به مثابه چرخشي نوين و خطرناك به سوي شرايط وخيم گذشته در آسياي جنوب شرقي بوده است." ليندون جانسون، 5 اوت 1964حادثه دريايي معروف به" حادثه خليج تونکن "در سال 1964 ميلادي اتفاق افتاد. در اين روز بين يک رزمناو آمريکايي که براي کمک به ويتنام جنوبي وارد خليج تونکن شده بود و چند قايق جنگي متعلق به ويتنام شمالي جنگ سختي درگرفت که نتيجه آن به نفع ويتنام شمالي بود. بعد از اين واقعه، ايالات متحده آمريکا رسماً وارد جنگ ويتنام شمالي شد و اولين حمله هوايي به آن کشور را در همين روز انجام داد. در واقع، حادثه خليج تونکن از سوي ليندون جانسون بهانه شروع جنگ ويتنام اعلام شد. اما حقيقت ماجرا اين بود كه هيچ حمله غافلگيركنندهاي از جانب ويتنام عليه كشتي جنگي آمريكا حادث نشده بود و رئيسجمهور جانسون براي جلب حمايت مردم در خصوص ورود كاخ سفيد به جنگ ويتنام داستاني غيرواقعي را تعريف كرد. اين دروغ به صدور قطعنامه خليج تونكن انجاميد كه به رئيسجمهور اجازه ميداد تا از كليه اقدامات ضروري براي دفاع از نيروهاي آمريكا استفاده نمايد.(9) در واقع، دولتمردان كاخ سفيد نميخواستند تسلط بر منطقه جنوب شرق آسيا، نفت و خطوط دريايي به چين را از دست بدهند. حقايقي که بعدها افشا شد نشانگر آن بود که حادثه خليج تونکن به نحوي که آمريکا ادعا ميکرد نبوده است. افشاي نوارهاي مکالمات شخصي جانسون و مک نامارا حاکي از آن بود که کل ماجرا مانند يک پروندهسازي و دروغپردازي بوده است. از جنگ جهاني دوم تاکنون جنگ ويتنام فاجعهبارترين نبرد در تاريخ آمريکا به شمار ميرود. جنگ ويتنام را همچنين ميتوان بزرگترين شکست نظامي آمريکا ناميد. اين جنگ بين نيروهاي ويتنام شمالي و جبهه ملي آزاديبخش ويتنام جنوبي معروف به "ويتکنگ" از يک سو، و نيروهاي ويتنام جنوبي و متحدانش بهويژه ايالات متحده آمريکا از سوي ديگر رخ داد.در جنگ ويتنام حدود 4 ميليون شهروند غيرنظامي، 1.1 ميليون سرباز ويتنام شمالي، 40 هزار سرباز ويتنام جنوبي و 58000 هزار نيروي نظامي آمريكا جان خود را از دست دادند. ريچارد نيكسون: سياست"ويتنامي كردن"، بمباران كامبوج بين سالهاي 1969-1973 ، "جنگ عليه جنايت" "امشب، يگانهاي نظامي آمريكا و ويتنام جنوبي به مقر فرماندهي عمليات نظامي كمونيستها در ويتنام جنوبي حمله خواهند كرد... اين حمله به مثابه تجاوز به كامبوج نيست.... ما اين حمله را نه با هدف كشاندن جنگ به كامبوج بلكه با هدف پايان دادن به جنگ ويتنام و پيروزي صلح واقعي انجام خواهيم داد كه همه آرزوي تحقق آن را داريم. تلاش نمودهايم تا براي پايان دادن به اين جنگ از طريق مذاكره آن هم در پاي ميز كنفرانس و نه با درگيري بيشتر در ميدان جنگ همه راهكارهاي احتمالي را در پيش بگيريم ... اظهارات امشب من به مثابه اخطاري براي رهبران ويتنام شمالي خواهد بود مبني بر اينكه ما در راستاي تحقق صلح صبور و شكيبا خواهيم بود و در پاي ميز مذاكره رفتاري مسالمتآميز خواهيم داشت اما به احدي اجازه نميدهيم كه ما را تحقير كند. ما شكست نخواهيم خورد." ريچارد نيكسون، 30 آوريل 1970نيکسون تصميم گرفت راهحل "ويتنامي کردن" جنگ را دنبال کند. وي اعلام کرد به دنبال کاهش تلفات نيروهاي آمريکايي و از طرفي پشتيباني هوايي، دريايي و تسليحاتي از ارتش ويتنام جنوبي است. در اين راستا سقف نيروهاي آمريکايي را از 500 هزار نفر به 100 هزار نفر در سال 1970 کاهش داد.خروج نيروهاي آمريکايي از ويتنام ادامه يافت و در ژانويه 1973، دو ماه پس از خروج آخرين سرباز آمريکايي از خاک ويتنام صلح برقرار شد. اما جنگ در راستاي سياست ويتنامي کردن آن در بين ويتناميها ادامه يافت. شرکت آمريکا در جنگ ويتنام بيش از 135 ميليارد دلار هزينه در برداشت. علاوه بر اين، بيش از 57 هزار نفر از نيروهاي آمريکا در اين جنگ کشته و بيش از 300 هزار نفر زخمي شدند.جنگ ميان ويتنام شمالي و جنوبي تا سال 1975 ادامه يافت تا اينکه در ماه مي نيروهاي ويتنام شمالي بطور کامل بخش جنوبي را تصرف کردند. جنگ ويتنام نخستين جنگي بود که ايالات متحده آمريکا آشکارا بازنده آن گرديد و اثر آن تا سالها در حکومت و ملت آمريکا قابل مشاهده بود.(10)از سوي ديگر، دكترين نيكسون بر ضرورت حفظ و صيانت منافع آمريكا در سراسر جهان تاكيد داشت و در صدد بود تا به غارت و چپاول منابع خام و ثروتهاي ساير كشورها بوسيله آمريكا جنبة كاملاً رسمي و مقتدرانه بدهد و از تحركات استعماري و استثماري تحت عنوان منافع امريكا حفاظت و صيانت به عمل آورد و از آنجا كه هنوز ارتش فرامرزي آمريكا تحت عنوان "نيروهاي واكنش سريع" شكل نگرفته بود حفاظت از حكومتهاي زير سلطة آمريكا و منافع اين كشور به عهدة حكومتهاي خاص در مناطق مختلف جهان گذاشته ميشد.ايالات متحده آمريکا با دخالت در کامبوج و حمايت از "خمرهاي سرخ" مصيبتهاي زيادي به اين کشور وارد کرد."پرنس سيهانوک" يکي ديگر از رهبراني بود که سوداي دوستي با آمريکا در سر نداشت. پس از سالها ايجاد تنش در رژيم "پرنس سيهانوک" (از قبيل دسيسه براي سوء قصد و بمبارانهاي سري مفتضحانه "نيکسون/کيسينجر" در سالهاي 70-1969) سرانجام "واشنگتن" طي کودتايي در سال 1970 "سيهانوک" را سرنگون کرد. اين سناريويي بود که باعث شد "پول پات" و "خِمِرهاي سرخ" اش وارد مهلکه شوند. پنج سال پس از آن، خمرها قدرت را بدست گرفتند. اما پنج سال بمباران توسط آمريکاييها اقتصاد سنتي کامبوج را به نابودي کشاند و کامبوج قديم براي هميشه از بين رفت. "خمرهاي سرخ" به طرز باور نکردني مصيبتهاي فراواني بر اين سرزمين بد اقبال وارد نمودند. جالب آن که آمريکا پس از شکست از "ويتناميها"، به حمايت نظامي و ديپلماتيک از "پول پات" پرداخت.جنگ در ويتنام و سيل درگيريها در لائوس و کامبوج بسيار مهلکتر بودند. شمار کشتهشدگان اين جنگها نيز به طور دقيق مشخص نيست، با اين حال چندين برآورد علمي نشان دادند که درگيريهاي نظامي به سرکردگي آمريکا در کامبوج منجر به مرگ 600 تا 800 هزار نفر شده و تعداد کشتهشدگان جنگ لائوس نيز به حدود يک ميليون نفر ميرسد.رونالد ريگان: تهديد عليه دانشجويان رشته پزشكي آمريكا– حمله نظامي به گرانادا در سال 1983 ، بمباران ليبي در سال 1986 ، آمريكا عليه "امپراتوري شيطان"- جنگ سرد بين سالهاي 1981-1989 ؛ "به خاطر نميآورم" – ماجراي ايران كنترا؛ "جنگ عليه مواد مخدر" روزنامه نيويورك تايمز مينويسد: "ريگان در جلسه 8 ساعته اداي شهادت طي روزهاي 16 و 17 فوريه 1990 در خصوص ماجراي ايران- كنترا 88 مرتبه گفت: در كل چيزي به ياد نميآورم يا نميتوانم به خاطر بياورم.""به ياد ميآورم كه به من گفته شده بود سطوح مشخصي از اعضاي دولت يا سازمانها هستند كه طبق لايحه الحاقي بولاند اجازه داشتند تا چنين معاملاتي را ترتيب دهند. اين مسئله دقيقاً منطبق بر دستورات من بود مبني بر اينكه ما بايد طبق قانون حركت كنيم. من هرگز آنچه را كه به من گفتند زير سوال نبردم يا به چالش نكشيدم چون وكيل نيستم اما در كابينه چندين وكيل را به خدمت گرفتهام. تصور من بر اين بود آنچه را كه ميشنوم عين واقعيت است آن هم زمانيكه آنها به من ميگفتند ميتوان چنين كاري را انجام داد" رونالد ريگان، 16-17 فوريه 1990شواهد حاكي از آنست كه دكترين ريگان مبتني بر حفاظت از منافع آمريكا در سراسر جهان به شكل مستقيم و از طريق بكارگيري "نيروهاي واكنش سريع" و همچنين استفاده از سياست مهار عليه كشورهاي مخالف آمريكا بود.تهاجم نظامي آمريکا به گرانادا با نام رمز عمليات خشم اضطراري در سال 1983 انجام شد. در اين عمليات نظامي ايالات متحده آمريکا به گرانادا، جزيرهاي در درياي کارائيب حمله کرد و نتيجه آن پيروزي ايالات متحده آمريکا در عرض چند هفته بود. محرک اين حمله کودتاي خونين نظامي بود که منجر به به قدرت رسيدن يک دولت انقلابي به مدت چهار سال شده بود و اين حمله موجب شد تا دولت قانوني دوباره بر سر کار آيد. گرانادا در سال 1974 از بريتانيا استقلال گرفت و چپگرايان جنبش جواهر نوين در کودتايي در سال 1979 قدرت را به دست گرفته و قانون اساسي را معلق نمودند. پس از کشمکش قدرت در درون حکومت در سال 1983 که منجر به برکناري و کشتن نخستوزير انقلابي موريس بيشاپ شد تهاجم آمريكا در بامداد روز 25 اکتبر 1983 آغاز شد.(11)نيروي زميني و دريايي ارتش آمريكا به اين كشور حمله كردند كه در طول درگيريها 19 سرباز آمريكايي كشته شدند.حملات هوايي آمريكا به ليبي با هدف تنبيه معمر قذافي، رهبر ليبي، در پي بمبگذاري يک مرکز تفريحي در برلين آلمان اتفاق افتاد. در اين بمبگذاري 79 آمريکايي زخمي و دو نفر نيز کشته شدند. انگلستان از اين حمله كاخ سفيد حمايت کرد اما مجمع عمومي سازمان ملل قطعنامهاي در محکوميت آن صادر کرد.ماجراي ايران–کنترا که به ماجراي مکفارلين و ماجراي ايران گيت نيز معروف است، به معامله تسليحاتي ايران با ايالات متحده آمريکا و اسرائيل از 20 اوت 1985 تا 4 مارس 1987 باز ميگردد. در اين ماجرا آمريکا از طريق نفوذ ايران سعي در آزادسازي گروگانهاي آمريکايي در لبنان کرد و در ازاي آن برخي قطعات ادوات جنگي و نظامي را که به واسطه تحريم امکان فروش آنها به ايران نبود، در اختيار ايران قرار داد. پول فروش اين تسليحات به طور پنهاني به ضد انقلابيون نيکاراگوئه موسوم به کنترا داده ميشد. اسرائيل نيز بخشي از معامله فروش تسليحات به ايران را در دست گرفت و از اين طريق سعي در شکستنخوردن ايران در مقابل جبهه متحد عربي مخالف اسرائيل داشت. کنگره آمريکا در آن زمان کمک مالي به شورشيان نيکاراگوا را ممنوع کرده بود و ماجراي ايران–کنترا بعد از رسوايي واترگيت بزرگترين رسوايي سياسي آمريکا لقب گرفت.ريگان هم به دليل دروغپردازي به مردم و نمايندگان کنگره تا مرز سقوط پيش رفت. وي به صراحت ادعا كرده بود: ما هيچ – تكرار مي كنم – هيچ اسلحه يا چيز ديگري را براي آزادي گروگانها معامله نكرديم و نخواهيم كرد. اما بعدها ريگان فروش بيش از 2000 فروند سلاح ضدتانك به ايران را در ازاي قول تهران براي آزادسازي گروگانها تاييد كرد. فروش مخفيانه سلاح به ايران که رابطه با آن طبق قوانين کنگره ممنوع بود و انتقال وجوه حاصل از فروش سلاح به شورشيان ضددولت چپگراي نيکاراگوئه موسوم به کنتراها دامن ريگان را گرفت.(12) ريگان که دروغ گفته بود بعداً عذرخواهي کرد. او گير نيفتاد اما کوچکترهايي مثل سرهنگ اوليور نورث روانه حبس شدند. رونالد ريگان بخش قابل توجهي از اعتبار خويش را در ماجراي ايران-كنترا از دست داد زيرا قول و تعهد خود مبني بر اينكه با تروريستها مذاكره نخواهد كرد، را زير سوال برد.(13) كاخ سفيد به راه مخفي براي تامين منابع مالي مخالفان نيكاراگوئه نياز داشت زيرا كنگره كمك نظامي به آنها را ممنوع كرده بود. اين در حالي بود كه در جنگ بين مخالفان و ساندينيستها تقريباً 12332 نفر كشته شدند.(14)جورج واكر بوش: "ديكتاتور مواد مخدر" مانوئل نوريگا – حمله نظامي به پاناما در سال 1989، "ماجراي كودكان نابالغ" – جنگ اول خليج فارس در سال 1991 ، "جنگ عليه مواد مخدر" (ادامه دارد)"... من بسيار نگرانم نه فقط در مورد خلع سلاح فيزيكي بلكه به دليل خشونت و قساوتي كه سازمان عفو بينالملل گزارش نموده است و ماجراهايي را تاييد ميكند كه سلطان وحشيگري آنها را قبلاً براي ما تعريف كرده بود. اين باوركردني نيست، منظور من افرادي هستند كه بر روي دستگاه دياليز جان خود را از دست ميدهند تا اين دستگاهها به بغداد فرستاده شود. كودكان نابالغي كه از دستگاههاي مخصوص زايمان زودرس بيرون كشيده ميشوند تا اين دستگاهها را به بغداد منتقل نمايند. حال، نميدانم چه تعداد از اين داستانها را ميتوان ثابت كرد اما خوب ميدانم زماني كه وي در اينجا بود درباره آنها از ته دل سخن ميگفت. و پس از آن سازمان عفو بينالملل پا به ميدان گذاشت و وقوع اين جنايات را از زبان افرادي شنيد كه از مرز عبور کرده بودند. اين جنايتي نفرتانگيز است." جورج واكر بوش، 9 اكتبر 1990حمله نظامي ايالات متحده به پاناما يا همان عمليات هدف مشروع، جنگي است که با تهاجم نيروهاي ايالات متحده به پاناما در ماه دسامبر سال 1989 ميلادي روي داد. اين جنگ را دولت جرج بوش پدر به اتهام دست داشتن مانوئل نوريگا، رئيس جمهور پاناما، در قاچاق مواد مخدر آغاز کرد و نتيجه آن پيروزي نظامي ايالات متحده و دستگيري رئيسجمهور پاناما و انتقال وي به زنداني در ايالات متحده بود. پس از پايان جنگ، با برگزاري انتخابات رئيسجمهور جديدي براي پاناما برگزيده شد، ارتش پاناما منحل گشت و آمريکا کنترل کانال پاناما را به دست گرفت.(15)جرج پوش پدر در 20 دسامبر1989 دلايل زير را براي حمله به پاناما مطرح نمود:1- تضمين امنيت شهروندان آمريکايي ساکن پاناما: جرج بوش رئيسجمهور پاناما را به اعلان جنگ عليه آمريکا و تهديد جاني بيش از 35000 شهروند آمريکايي ساکن در پاناما متهم کرد. 2- دفاع از دموکراسي و حقوق بشر در پاناما. 3- مبارزه با قاچاق مواد مخدر و پولشويي مربوط به آن: دولت آمريکا پاناما را متهم کرد که بصورت واسطهاي براي انتقال مواد مخدر به اروپا و آمريکا درآمدهاست. 4- دفاع از پيماننامه توريخوس-کارتر در مورد کانال پاناما: کنگره آمريکا ده سال پس از بازگشت کنترل کانال پاناما به کشور پاناما، مانوئل نوريگا را تهديدي براي بيطرفي کانال قلمداد کرد و اعلام کرد که بر اساس پيماننامه فوق آمريکا داراي حق مداخله نظامي براي بازپسگيري کنترل کانال پاناما را دارد. بنابر گزارش كميته دفاع از حقوق بشر آمريكاي مركزي آمار تلفات حمله نظامي ايالات متحده آمريکا به پاناما بين 3000-2500 نفر اعلام شده است.پايان جنگ ايران و عراق همزمان با بروز تشنّج عراق و کويت بود. ارتش عراق در زمان حکومت صدام حسين و حزب بعث عراق در تاريخ 11 مرداد 1369 (1990 ميلادي) به کويت حمله و اين کشور را اشغال کرد. عراق با اين حمله باعث بروز بحراني بينالمللي گرديد و اخطار شوراي امنيت را نپذيرفت. جورج بوش پدر در سال 1991 با توسل به بهانه دفاع از كويت در برابر تجاوز عراق و تشکيل ائتلاف بينالمللي عليه صدام حسين وارد جنگ شد اما حقيقت اين بود که صدام تهديدي براي اسرائيل بود و ضمن اينکه آمريكا ميخواست از نفت و سرزمين كويت براي پايگاههاي خود استفاده كند. دليل حمله عراق به کويت مشکل بدهي 30 ميليارد دلاري عراق به کويت و تلاش عراق براي بازسازي اقتصاد عراق بود که در جنگ ايران و عراق نابود شده بود. عراق معتقد بود چون جنگ ايران و عراق به سود کشورهاي عرب حوزه خليج فارس بودهاست، دولتهاي عربي بايد بدهي 30 ميليارد دلاري عراق را ببخشند. کويت زير بار نرفت و تنش با کويت بروز کرد.از جنگ خليج فارس به عنوان جنگ اول خليج فارس و يا در بعضي منابع جنگ دوم خليج فارس و از عمليات حمله آمريکا به عراق در سال 1991 ميلادي تحت عنوان طوفان صحرا ياد ميکنند.اين نبرد بنا بر گفته مورخان بزرگترين نبرد قرن بيستم پس از جنگ جهاني دوم از لحاظ تعداد تجهيزات و متحدان است. اين در حالى است که گزارشهايى وجود دارد مبنى بر اينکه آمريکا از حمله عراق به کويت اطلاع داشته و با عدم مخالفت خود با اين حمله به نوعى به آن چراغ سبز نيز نشان داده است. صدام در تاريخ 25 ژوئيه 1990 (تقريباً يک هفته قبل از حمله) طى يک ملاقات اضطرارى با آوريل گلاسپى، سفير آمريکا در عراق تمايل خود را براى ادامه گفتوگوها با کويت بر سر اختلافات موجود ابراز داشته بود. در اين ملاقات گلسپي از طرف رئيسجمهور آمريكا پيغام داد كه چنانچه عراق براي احقاق حق تاريخي خود در راستاي بازپس گيري سرزمين كويت اقدام نمايد كاخ سفيد واكنشي نشان نخواهد داد و صدام حسين نيز اين ادعا را باور كرد.عمليات طوفان صحرا در سال 1991 تقريباً صدها هزار كشته و زخمي را بر جاي گذاشت- بيش از 25000 شهروند غيرنظامي و نظامي ظرف 48 ساعت جان خود را در اين جنگ از دست دادند. پس از خاتمه جنگ خليج فارس، ايالات متحده آمريكا براي "ساختن جهاني بهتر" و ادعاي مراقبت از كودكان به اقدامات خصمانه خود عليه عراق از طريق اعمال تحريمهاي مختلف ادامه داد كه اين سياست نيز حدود 500 هزار كودك را به كام مرگ فرستاد- اين كودكان به دليل تحريمهاي آمريكا جان خود را از دست دادند زيرا واشنگتن از ارسال داروهاي حياتي، آب سالم و مواد غذايي به عراق ممانعت به عمل آورده بود.(16) ويليام جي. كلينتون: "مداخله بشردوستانه"- بمباران ناتو عليه بوسني و هرزگوين در سال 1995 ؛ "مداخله بشردوستانه"- بمباران ناتو عليه يوگسلاوي در سال 1999 "برايان اتوود، هماهنگ كننده امور بشردوستانه آمريکا، كه به تازگي از منطقه بازگشته است توضيح داد كه با يك زن سالخورده آلبانيايي در اردوگاهي خارج از شهر تيرانا ديدار و گفتگو كرده است. اين زن سالخورده به چشم خود ديده است كه مقامات صربستاني چگونه مردان خانواده او و بسياري از مردان روستا را محاصره نموده، دستان آنها را بسته و بنزين بر روي آنها ريختند و همگي آنها را در جلوي چشمان خانوادههايشان به آتش كشيدند. اين ماجرايي بسيار وحشتناك است كه اگر برخي ديگر از پناهندگان نيز آن را تعريف نميكردند، تقريباً غيرقابل باور بود. آنچه كه بايد به خاطر بسپاريم اينست كه اين فاجعه حاصل يك عمليات برنامهريزي شده دقيق است نه يك خشم و عصبانيت خارج از كنترل لحظهاي، عملياتي كه دولت بلگراد براي هدف سياسي خاصي سازماندهي كرده است– يعني، حفظ قدرت خود بر كوزوو با پاكسازي مردم اين سرزمين. پس، اين سياست هرچه زودتر بايد متوقف گردد." بيل کلينتون، 28 آوريل 1999پس از درخواست پطروس غالي، دبيرکل وقت سازمان ملل، براي اعمال منطقه پرواز ممنوع که دستکم سه قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل خواهان آن بودند نيروهاي ناتو به سرکردگي آمريکا به مدت 18 ماه بوسني و صربستان را هدف حملات هوايي و نيز حملات توپخانهاي و موشکي قرار دادند. اين در حالي است که تا آن زمان جهانيان تنها نظارهگر قتلعام مسلمانان بوسني بودند و بالاخره در پي درخواستهاي فراوان جوامع اسلامي حاضر به مداخله در اين جنگ شدند.كلينتون در سال 1995 اعلام كرد كه قصد دارد براي تضمين امنيت منطقه بالكان به مردم بوسني كمك كند. اما با وجود گذشت تقريباً دو دهه بعد نيروهاي خارجي آمريكا و ساير كشورها هنوز از منطقه خارج نشدهاند. برخورد نظامي در يوگسلاوي به ناتو اين بهانه را داد تا حتي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي از منطقه بالكان خارج نشود. البته اين مسئله كم و بيش با معادن سرب، روي، كادميم، طلا و نقره، نيروي كار ارزان و بازار آشفته اين منطقه بيارتباط نبود.در خصوص تعداد تلفات جنگ بوسني آمار دقيقي وجود ندارد بطوريكه سازمانهاي حقوق بشر ميزان تلفات اين جنگ را حدود 200000 نفر، سازمان بهداشت عمومي بوسني و هرزگوين 146340 نفر، سازمان سيا 156500 نفر، موسسه تحقيقاتي ولاديمير زرايوويچ 220000 نفر و دادگاه لاهه در پرونده رهبر سابق يوگسلاوي حدود 102622 نفر اعلام كردهاند.(17)اما فاجعه قتل عام مسلمانان بوسني در قلب اروپا به همين جا ختم نشد. نيروهاي ناتو در روز 24 مارس 1999 يک سري حملات هوايي را عليه يوگسلاوي به دليل عمليات نظامياش در کوزوو انجام دادند که اين اقدام پس از بيتوجهي به مخالفت و هشدارهاي روسيه به قطع رابطه مسکو با اين تشکيلات نظامي صورت گرفت.در حالي که حملات ناتو فشار سنگيني را بر رژيم ميلوشويچ که به شدت درگير جنگ داخلي با مسلمانان بوسني بود وارد ميکرد اما بلگراد در برابر اين حملات تا حد توان ايستادگي نمود اما سرانجام مقاومت صربها در برابر قدرت نظامي ناتو در هم شکست و در روز 10 ژوئن 1999 اين تشکيلات نظامي پس از 78 روز حملات هوايي خود به يوگسلاوي را متوقف کرد.توقف اين حملات که به نابودي تجهيزات استراتژيک و امکانات لجستيکي - زيرساختي يوگسلاوي منجر شده بود در پي آن صورت گرفت که بلگراد خروج نيروهاي ارتش خود از کوزوو را به طور رسمي اعلام کرد.در واقع، الحاق كوزوو به يوگسلاوي منطقه حائل نظامي را بين يوگسلاوي و مسير خط لوله انتقال نفت از طريق بلغارستان، مقدونيه و آلباني ايجاد كرد. اين خط لوله با حمايت دولت آمريكا احداث ميشود كه امكان دسترسي ايالات متحده آمريكا و اروپاي غربي به نفت درياي خزر را فراهم ميسازد.بنابر اطلاعات موجود، تقريباً 13241 نفر (10533 آلبانيايي، 2238 صربستاني، 126 رومانيايي ، 100 بوسنيايي و تعدادي ديگر) در جنگ كوزوو جان خود را از دست دادند.(18)جورج دبليو بوش: حمله 11 سپتامبر "القاعده" جنگ افغانستان 2001 – تاكنون موسوم به "جنگ عليه تروريسم"، 11 سپتامبر و ادعاي وجود" تسليحات كشتار جمعي" در عراق ، تهاجم نظامي به عراق 2003 – تاكنون "با مدارك و دلايل متقن يا خطر بالقوهاي روبرو هستيم، پس نميتوانيم براي دستيابي به اسناد قطعي و نهايي منتظر بمانيم. مدرك غيرقابل انكاري كه ميتواند به شكل ابري قارچ مانند ظاهر گردد. درك تهديدات زمان ما و اطلاع از طرحها و نيرنگهاي رژيم عراق، ما همه دلايل را در اختيار داريم تا بدترين حوادث را پيشبيني كنيم. ما وظيفه داريم فوراً از وقوع بدترين فجايع پيشگيري نماييم." جرج دبليو بوش، 6 اكتبر 2002در پي حمله القاعده به رهبري اسامه بن لادن به نيويورک و واشنگتن در 11 سپتامبر سال 2001 طالبان در همان سال ايالت متحده را از تلاش بن لادن به طرحريزي حملهاي به خاك ايالت متحده آگاه ساخت. در ماه جولاي سال 2001 ايالات متحده تلاش داشت عليه طالبان در اواسط ماه اکتبر همان سال اقدام نظامي انجام دهد. از اينرو، شعلههاي جنگ افغانستان در 7 اکتبر 2001 توسط نيروهاي ايالات متحده آمريکا با عنوان عمليات بلندمدت آزادي برافروخته شد. همزمان با حمله آمريكا به افغانستان در هفتم اكتبر سال 2001 طالبان بار ديگر پيشنهاد مذاکره بر سر تحويل بن لادن به آمريكا را ارائه داد.هنگامي که جرج دبليو بوش از پذيرش طرح طالبان امتناع ورزيد،گروه طالبان پيشنهاد تحويل بن لادن به يک کشور سوم را مطرح کرد اما بوش بار ديگر اين پيشنهاد را رد کرد و بمباران افغانستان ادامه يافت.سرانجام جرج بوش توانست کنگره را به صدور "مجوز جنگ" براي استفاده از نيروي نظامي عليه عراق متقاعد كند. بريتانيا نيز از سال 2002 فعاليتهاي نظامي مستقل خود را آغاز کرد. هدف اصلي اين جنگ در ظاهر مبارزه و از بين بردن القاعده، طالبان و حاميان آن بود. تقريباً يک ماه بعد رژيم طالبان سقوط کرد و با برگزاري کنفرانس بُن حامد کرزي به قدرت رسيد و در انتخابات افغانستان به مقام رياست جمهوري برگزيده شد.اما بوش با اين دروغ واهي که طالبان اسامه بن لادن را مخفي کرده است، به ارائه اطلاعات نادرست به کنگره براي اخذ مجوز جنگ مبادرت كرد. اما حقيقت ماجرا در اصل احداث خط لوله انتقال نفت و گاز از تركمنستان به ساير كشورهاي شمالي "...ستان" تا بندري واقع در آبهاي گرم درياي عرب در حوالي شهر كراچي پاکستان بود.مركز تحقيقات كنگره در گزارش خود اعلام داشت تا ژوئن 2012 حدود 2156 سرباز آمريكايي كشته و 18109 نفر مجروح شدند اين در حالي است 1059 نيروي نظامي غيرآمريكايي در جنگ افغانستان كشته شدند.براساس اين گزارش، در چند سال ابتدايي جنگ از تعداد کشتهشدگان افغاني آمار دقيقي موجود نيست اما بين سالهاي 2007 تا ژوئن 2012 حدود 19591 شهروند غيرنظامي افغانستان كشته و 23315 نفر هم مجروح شدند.(19)جورج دبليو بوش در 20 مارس 2003 فرمان عمليات نظامي موسوم به عمليات آزادسازي عراق را با يک ائتلاف بينالمللي به رهبري واشنگتن و لندن عليه عراق آغاز کرد. نيروهاي اصلي حملهکننده به عراق شامل ارتشهاي ايالات متحده آمريکا، پادشاهي متحده و لهستان بوده است. ولي 29 کشور ديگر از جمله ژاپن، کره جنوبي، ايتاليا، اسپانيا و... با فرستادن بخشي از نيروهاي نظامي و لجستيکي خود به همراهي با نيروهاي ائتلاف در اشغال عراق نقش داشتند. همچنين برخي شرکتهاي پيمانکار تامين نيروي نظامي و امنيتي نيز با فرستادن دهها هزار نفر از مزدوران خود که داراي تابعيت کشورهاي مختلف دنيا بودند، مسئوليت تامين امنيت بخشهاي وسيعي از مراکز مهم تجاري عراق از جمله چاهها و مراکز پالايش نفت را بر عهده داشتند. جرج بوش پسر با ارائه اسناد جعلي و دروغهاي فراوان به بهانه بازداشتن عراق از كاربرد تسليحات كشتار جمعي و در عين حال ترويج دموكراسي موفق شد مجوز حمله به عراق را بدست آورد اما حقيقت در واقع چيز ديگري بود: نفت، دفاع از اسرائيل، سرزميني براي تاسيس پايگاههاي نظامي دائمي با هدف مديريت خاورميانه بزرگتر، تضمين فروش نفت براساس دلار آمريكا(صدام نفت عراق را با يورو ميفروخت)اين جنگ با خروج آخرين تيپ رزمي آمريکايي در 19 اوت 2010 بهطور رسمي خاتمه يافت. در خلال اين جنگ قريب به 4500 سرباز آمريکايي جان خود را از دست داده و دست کم حدود 150هزار عراقي در حمله آمريکا به عراق کشته شدند. اگر چه بسياري معتقدند شمار کشتهشدگان اشغال عراق بين 600 هزار تا يک ميليون نفر برآورد شده است. چهار ميليون و پانصد هزار نفر نيز بيخانمان شدند. اين در حالي است كه هر روز بر تعداد اين تلفات به دليل شرايط حاكم بر عراق و اثرات حمله آمريكا به اين كشور افزوده ميگردد.
|
|
|
|