به گزارش سلام لردگان، به نقل از سايت بوتيا، خانم ورونيکا، ضمن اشاره به اين نکته که در خانواده اي مسيحي زندگي کرده است اما بيشتر تحت تعاليم کمونيسم در آلمان غربي بوده است، افزود:”در غرب و در اينترنت جوري کار مي کنند که چهره اي وحشي از اسلام نشان بدهند، همه مثل خود ما، وقتي طالبان را مي بينند وحشت مي کنند. هنوز صداي ما به آن ها نرسيده است، چه کسي مثلا حرف رهبر را مي شنود؟! کساني که به سراغ حرف هاي ايشان مي روند، بسيار کم هستند و کساني هم که به اين مسايل توجه دارند تنها براي مقاصد شوم خود به سراغ آن مي روند و مثلا بخشي از اين حرف ها را مي گيرند و تغييرش مي دهند و نهايتا چيز ديگري به دنيا مي گويند.”
وي که اکنون قريب ?? سال است که به دين اسلام مشرف شده است، در مورد وضع مسلمانان در اروپا مي گويد:” مدتي پيش دختري جواني که مسلمان بوده است از خانه بيرون رفته است و دو نفر به او حمله کردند و وي براي اينکه او را رها کنند به آنها گفته حامله هستم، و آن ها به او بيشتر حمله کردند و به شدت از ناحيه شکم او را مجروح کردند.همين مساله را هم که در رسانه ها مطرح شده است تنها وکيل خانواده وي اعلام کرده است.”
وي هم چنين به اقدام وحشيانه ديگري اشاره کرد که در فرانسه اتفاق افتاده است و موجب شده است جمعيت زيادي از مردم اين اقدام را محکوم کنند؛” دختر جواني در فرانسه که از پوشيه استفاده مي کرده است، در خيابان با يک چاقوي تيز مورد حمله يک وحشي اسلام ستيز قرار گرفته است و وي صورت او را کامل بريده است. همين اتفاق موجب شده است که اين دختر تصميم بگيرد دست به خود کشي بزند. و در اينترنت بسياري از مردم فرانسه اين اتفاق را محکوم کردند.”
وي هم چنين به خاطره اي تامل برانگيز راجع به حادثه يازده سپتامبر، اشاره کرد:” در آن روز من در آلمان بودم و با حجاب کامل در بيمارستان بستري بودم، که ناگهان تلويزيون برج هاي نيويورک را نشان مي داد که هواپيمايي به آن اصابت کرد. يکي از خدمه ي بيمارستان که آدم مهربان تري بود، نزد من آمد و گفت؛ نمي ترسي با اين حجاب مي خواهي به خيابان بروي؟ به او گفتم؛ چرا اين اتفاق را به من ربط مي دهي؟ آن زمان هنوز نگفته بودند که اين تروريست ها کي هستن و از کجا آمده اند؟ من مانده بودم در تلويزيون به مردم چه گفته بوده اند؟ تلويزيون در غرب ذهن مردم را شستشو مي دهد.”
وي در مورد انتخاب اختياري حجاب خود نيز گفت:” من اوايل که مسلمان شده بودم، نماز و روزه داشتم اما حجاب نداشتم، البته در زندگي حود هيچ گاه لباس هاي تنگ و کوتاه که معمولا در آلمان مد هست را نيز نمي پوشيدم، اما در آن زمان آرامش نداشتم. به زور نماز مي خواندم اما انگار مريض بودم و اين مساله را با همسرم درميان گذاشتم.”
وي افزود:” همسرم مرا نزد مسلمانان در مسجدي در آلمان در نزديکي محل سکونتمان برد. از اينکه در آن مجلس حجاب داشتم اما در فاصله يک کيلومتري آن مسجد حجاب را بر مي داشتم عذاب وجدان داشتم. با خانواده اي افغاني آشنا شدم و سپس به ديدار آن ها رفتيم. به احترام آن خانواده حجاب گذاشتم و به خانم آن خانواده گفتم که بيرون از آن جا حجاب ندارم.”
وي ادامه داد:” آن خانم افغاني براي من قرآن آورد و دقيقا صفحه اي را باز کرد که آيه حجاب در آن بود. او گفت حجاب براي زن جهاد است و همينطور که براي من توضيح مي داد اشک مي ريختم و با خودم مي گفتم؛ اين يک مسئوليت است براي من و فقط يک تکه پارچه به عنوان روسري نيست، اين به دنيا نشان مي دهد که من ملسلمان هستم.”
او با اشاره به توکلي که بر خدا کرده بود و کمکي که از خدا براي انجام مسئوليت خود گرفته بود، گفت:”در کمونيست ما ياد گرفته بوديم به خودمان تکيه کنيم، اما آن خانم به من گفت اگر به خدا تکيه کني خداوند به تو کمک خواهد کرد و بعد از آن ماجرا در نماز به خدا گفتم؛ تکيه ميدم به شما! و اين يک تولد دوباره براي من بود و دوباره شهادتين را گفتم و اشک مي ريختم.”
وي در مورد شيعه شدن و ادامه مسير هدايت خود گفت:” در آلمان شيعه شدن را انتخاب نکردم. در تهران هم انتخاب نکردم. در قم و در کنار سفره اهل بيت، بود که درک کردم و به حقيقت اين حديث پي بردم که اگر به معرفت امام نرسي به مرگ جاهليت خواهي مرد.”
وي افزود:” زمين قم فرق مي کند، زنان و مرداني در قم هستند که علم خدا را بيان مي کنند و اين در زمين تاثير دارد. به هر کجا که در تهران نگاه مي کني به گناه مي افتي اما قم اينطور نيست و من بعد از اولين سفري که به قم داشتم، تصميم گرفتم در آنجا سکونت کنم.روز ورود من اول محرم بود و شب تاسوعا خودم را ديدم که ساکن قم هستم.”
انتهاي پيام/