آخرین اخبار
کد مطلب: 76118
مردان اقتصادي دولت روحاني چه تفکراتي دارند؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 661
به گزارش سلام لردگان به نقل از مشرق - حساسيت جامعه به تيم اقتصادي دولت يازدهم زماني دوچندان شده که حقيقتاً فشارهاي اقتصادي بر خانوارها و فعالان اقتصادي، زندگي را براي مردم سخت کرده است.
 
بنابراين براي مردم بسيار مهم است که سکان اقتصادي در اختيار چه گروه و طيفي قرار مي‌گيرد. مروري بر عملکرد اقتصادي دولت‌هاي گذشته و توجه به نگرش‌هاي فکري آنان اين دلواپسي را ايجاد مي‌کند که نکند در دولت يازدهم باز هم طيف‌هايي بر مسند اقتصادي بنشينند که امتحان خود را پس داده‌اند و عملاً تفکر اقتصادي آنان در اقتصاد ايران با شکست همراه بوده است.

واکاوي انديشه‌ها، تفکر و عملکرد مردان اقتصادي سه رئيس‌جمهور گذشته، چراغ راه گزينش‌گران تيم اقتصادي دولت يازدهم است. آنان با شناخت کامل از نگرش اقتصادي اعضاي کابينه دولت‌هاي گذشته و نحوه عملکردشان در دولت اقتصاد قطعاً مي‌توانند آشکارا به اين جمع‌بندي برسند که در صورت در اختيار قرار دادن سکان اقتصادي به آنان، کشتي اقتصادي ايران به کدام سمت حرکت مي‌کند و تبعات و عاقبت آن چيست.

بر همين اساس بر آنيم که با رويکردي انتقادي، مردان اقتصادي 3 رئيس‌جمهور اخير را ارزيابي کرده و آن را به رشته تحرير درآوريم؛ به اين اميد که مورد توجه رئيس‌جمهور جديد قرار گيرد.

* دولت هاشمي

محسن نوربخش، روغني زنجاني به عنوان ليدرهاي اقتصادي و افرادي همچون مسعود نيلي، محمدحسين عادلي، محمدرضا نعمت‌زاده، عيسي کلانتري، بيژن زنگنه، هادي نژاد حسينيان و غلامرضا شافعي عملاً سکان اقتصادي دولت هاشمي را در دست گرفتند.

آنان بر اين باور بودند که بهبود و توسعه اقتصادي با ابزار قيمت انجام مي‌شود و با اقدامات اصلاحي در قيمت‌ها و آزادسازي اقتصاد از دست دولت در يک دوره بسيار کوتاه، طعم خوش رفاه به کام ايرانيان چشيده مي‌شود. لذا هم در برنامه اول و هم در سياست تعديل اقتصادي (دو برنامه اقتصادي مهم دولت رفسنجاني) مبنا آزادسازي اقتصادي بود. بر همين اساس نيز دو سياست بسيار مهم اقتصادي در دستور کار اين تيم اقتصادي قرار گرفت. اول آن که سياست خصوصي‌سازي را به جد دنبال کنند و دوم نيز اينکه قيمت‌ها از کنترل دولت خارج شده و مکانيزم بازار آن‌ها را تعيين کند. تبليغات وسيعي در اين خصوص انجام شد و تقريباً هر روز محسن نوربخش و عادلي بر صفحه تلويزيون ظاهر مي‌شدند و از مزاياي آزادسازي قيمت‌ها سخن مي‌گفتند.

* تعديل شکست خورد

در سال 1374، هاشمي رفسنجاني سياست تعديل را رسماً شکست‌خورده اعلام کرد و سياست تثبيت را جايگزين آن کرد و افرادي که اقتصاد زمان جنگ را مي‌چرخاندند دوباره روي کار آمدند. ميرزاده رئيس ستاد بسيج اقتصادي زمان جنگ جايگزين روغني زنجاني شد. محمدخان به نمايندگي از نمازي و شرافت جهرمي به وزارت اقتصاد رفت و نوربخش نيز از وزارت اقتصاد به بانک مرکزي رفت و تابع تصميمات گروه جديد تيم اقتصادي هاشمي شد. تا سال 1376 اوضاع اقتصاد کشور کمي سر و سامان گرفت و اقتصاد ورشکسته ايران که به دست طراحان سياست تعديل يعني نوربخش، عادلي و روغني زنجاني و با هم‌فکري محمد طبيبيان، مسعود نيلي و علي‌نقي مشايخي پديده آمده بود، ترميم شد.


دولت هشت‌ساله رفسنجاني

دستگاه

اول

دوم

وزارت اقتصاد

مرحوم نوربخش (نزديک به طيف کارگزاران – در دولت هاشمي، وي سکان‌دار اجراي طرح‌هاي تعديل اقتصادي بود؛ اما بعدها در دولت خاتمي به سمت اقتصاددانان نهادگرا سوق يافت –

مرتضي محمدخان (يک مدير نزديک به راست سنتي)

بانک مرکزي

محمدحسين عادلي (طرفدار اقتصاد آزاد – او در اوايل دهه 70 يکي از تئوريسين‌هاي اصلي طرح تعديل اقتصادي بود – به لحاظ سياسي به طيف کارگزاران نزديک است-

مرحوم نوربخش

سازمان مديريت (برنامه)

مسعود روغني زنجاني (به واسطه حضورش در دانشگاه علامه طباطبايي مانند ساير اساتيد اقتصاد اين دانشگاه مثل محمد ستاري‌فر و فرشاد مؤمني، در حوزه اقتصاد بيشتر يک نهادگراست و ظاهراً اقتصاد برنامه‌ريزي‌شده را بيشتر مي‌پسندد)

حميد ميرزاده (نزديک به کارگزاران)

وزارت نفت

غلامرضا آقازاده (به طيف کارگزاران نزديک است – به واسطه حضورش در سازمان‌ها و وزارتخانه‌هاي مختلف و طيف مديران آذري‌زبان يک آچار فرانسه است–

 

وزارت راه

محمد سعيد‌ي‌کيا (يک مدير خوب و بدون حاشيه که به واسطه همين روحيه در دولت‌هاي مختلف دوام آورده و کار کرده است. به لحاظ سياسي بيشتر به راست سنتي نزديک است)

اکبر ترکان (نزديک به کارگزاران )

وزارت مسکن

سراج‌الدين کازروني

عباس آخوندي (نزديک به راست سنتي و البته اکنون به نوعي اصلاح‌طلب است – طرفدار اقتصاد بازار)

وزارت کار

حسين کمالي (ملقب به دکتر کمالي – نزديک به طيف خانه کارگر)

 

وزارت صنعت

محمدرضا نعمت‌زاده (يک مدير باتجربه و حامي سياست‌هاي اقتصادي هاشمي - يارغار بيژن زنگنه و اکبر ترکان و کرباسيان است)

 

وزارت کشاورزي

عيسي کلانتري

(مخالف خودکفايي است - نزديک به طيف کارگزاران- پس از آن که او که وزارت کشاورزي رفت جانشينش محمود حجتي ظرف سه سال ايران را در توليد گندم خودکفا کرد)

 

وزارت بازرگاني

عبدالحسين وهاجي (نزديک به طيف راست سنتي)

يحيي آل اسحاق (نزديک به راست سنتي و مؤتلفه – جرقه طرح تعديل اقتصادي دولت هاشمي را، او در زماني که وزير بازرگاني بود، زد)

وزارت ارتباطات

محمد غرضي-متمايل به حزب و جريان خاصي نيست –

 

وزارت نيرو

بيژن زنگنه (وابسته به طيف کارگزاران – حامي سياست‌هاي اقتصاد آزاد)

 

وزارت جهادسازندگي

غلامرضا فروزش (نزديک به طيف راست سنتي – در زمان وزارتش در وزارت جهاد، کشور به طور متناوب دچار کمبود مرغ يا تخم‌مرغ يا افزايش قيمت يکي از اين دو نوع محصول بود)

 

وزارت معادن

حسين محلوجي (نزديک به طيف کارگزاران – علاقمند به حضور در عرصه‌هاي ورزشي)

 

وزارت صنايع سنگين

هادي نژادحسينيان (نزديک به طيف کارگزاران – يک مدير باتجربه اما سياسي‌کار در حوزه نفت و صنعت)

 

وزارت تعاون

غلامرضا شافعي-نزديک به طيف کارگزاران –

 


* دعواهاي درون کابينه خاتمي

سال 1376 خاتمي رئيس‌جمهور شد. متأسفانه او نه تفکر اقتصادي داشت و نه تيم اقتصادي. لذا مجدداً طراحان طرح تعديل اقتصادي در قامت ديگر و با پوشش جديد خود را به رئيس‌جمهور عرضه کردند تا دوباره سکان اقتصادي کشور را در اختيار بگيرند. اين بار مسعود نيلي، محمدعلي نجفي و محسن نوربخش بودند که بر مسند اقتصادي نشستند.

 با اين حال محمد خاتمي براي اينکه اشتباه هاشمي را نکند تمام اختيار اقتصاد را به کارگزاران سازندگي نداد و وزارت اقتصاد را به نمازي واگذار کرد تا او با تفکر اقتصاد متمرکز، ترمزگير کارگزاران باشد و طهماسب مظاهري را در دولت مسئول رصد کردن عملکرد اقتصادي کرد تا مراقب تيم اقتصادي باشد. با اين حال، اين بار ورق به گونه‌اي ديگر برگشت. تشتت نظرات و تفکرات اقتصادي اعضاي کابينه خاتمي، عملکرد اقتصادي دولت را متوقف کرد و در حقيقت کارها پيش نمي‌رفت. نمونه بارز آن نيز طرح ساماندهي اقتصادي بود که با وجود تبليغات وسيع هرگز به سرانجامي نرسيد. زيرا از يک سو نوربخش منادي ساماندهي اقتصادي بود و از طرف ديگر محمدعلي نجفي رئيس سازمان مديريت، باقريان، نمازي و شريعتمدار نيز هر کدام معتقد بودند که مي‌توانند ساماندهي اقتصادي را اجرايي کنند. آخرالامر نيز طهماسب مظاهري طرح ساماندهي را تدوين کرد.

دولت هشت‌ساله خاتمي

دستگاه

اول

دوم

سوم

چهارم

وزارت اقتصاد

حسين نمازي (نزديک به طيف چپ سياسي – کاملاً طرفدار اقتصاد دولتي – در دولت خاتمي در نهايت رقابت را به طرفداران اقتصاد آزاد باخت و از دولت خارج شد)

طهماسب مظاهري (يک اقتصاددان مستقل)

صفدر حسيني (نزديک به طيف مشارکت- با اينکه اقتصاد کشاورزي خوانده ولي در دولت خاتمي در رأس دستگاه اقتصادي دولت قرار گرفت- به اقتصاد غربي، تمايل دارد)

 

بانک مرکزي

مرحوم نوربخش

محمدجواد وهاجي (سرپرست)

ابراهيم شيباني (راست سنتي – نهادگرا- متمايل به اقتصاد اسلامي)

 

سازمان مديريت (برنامه)

محمدعلي نجفي (نزديک به طيف کارگزاران – اقتصاددان نيست رياضي خوانده است - طرفدار اقتصاد آزاد است)

محمدرضا عارف (اقتصاددان نيست – حامي اقتصاد آزاد – پيرو دستورات خاتمي بود)

محمد ستاري‌فر (حامي جبهه مشارکت و اصلاح‌طلبان تندرو – نزديک به طيف اساتيد اقتصاد دانشگاه علامه)

حميدرضا برادران شرکا (نزديک به جريان مشارکت - طيف اساتيد اقتصاد دانشگاه علامه- در سال‌هاي اخير نزد حسن روحاني کار مي‌کرد)

وزارت نفت

بيژن زنگنه

 

 

 

وزارت راه

محمود حجتي (فاقد نگرش اقتصادي خاص)

مرحوم دادمان

احمد خرم (تندرو- طيف مشارکت)

محمد رحمتي (فاقد نگرش اقتصادي و سياسي خاص – به همين سبب در دولت احمدي‌نژاد نيز حضور داشت)

وزارت مسکن

علي عبدالعلي‌زاده 

 

 

 

وزارت کار

حسين کمالي

 

 

 

وزارت صنعت

اسحاق جهانگيري (نزديک به کارگزاران – طرفدار اقتصاد آزاد- رئيس ستاد رفسنجاني بود)

 

 

 

وزارت کشاورزي

عيسي کلانتري

محمود حجتي (نزديک به طيف مشارکت بود اما خودکفايي گندم را محقق کرد)

 

 

وزارت جهادسازندگي (در سال 1379 در وزارت کشاورزي ادغام شد)

محمد سعيدي‌کيا

 

 

 

وزارت بازرگاني

محمد شريعتمدي (نزديک به راست سنتي - طرفدار تنظيم بازار و اقتصاد هدايت‌شده)

 

 

 

وزارت ارتباطات

محمدرضا عارف

نصرالله جهانگرد (نزديک به طيف مشارکت)

عبدالله ميرطاهري

 

وزارت تعاون

مرتضي حاجي (نزديک به طيف مشارکت – پيرو اقتصاد آزاد)

علي صوفي (فاقد نگرش خاص اقتصادي)

 

 

وزارت نيرو

حبيب‌الله بيطرف (نزديک به طيف مشارکت – يک مدير قوي در حوزه سدسازي)

 

 

 

وزارت رفاه

شريف‌زادگان (نزديک به طيف اقتصاددانان دانشگاه علامه طباطبايي – حامي جبهه مشارکت)

 

 

 



* اقتصاد سليقه‌اي

با روي کار آمدن محمود احمدي‌نژاد در سال 1384، ورق برگشت و اقتصاد مردم‌مدار عنوان محور فعاليت‌هاي اقتصادي دولت نهم شد. احمدي‌نژاد با پشت پا زدن به تمام تفکرات اقتصادي گذشته و کنار نهادن افرادي که مسندهاي اقتصادي را در اختيار داشتند، طرحي جديد در انداخت. اعتقادي به نظريات اقتصادي نداشت، مکتب خاصي از اقتصاد را نيز برنگزيد و آن چه را که فکر مي‌کرد درست است، انجام داد.

بر همين اساس است که در تيم اقتصادي او، شخص شاخصي ديده نمي‌شود و فردي هم به عنوان ليدر به ذهن خطور نمي‌کند. او از افراد گمنام استفاده مي‌کرد چون مي‌خواست که فرمان‌بردار باشند. هرچند دانش جعفري، شيباني، مظاهري و فرهاد رهبر سرشناس‌ترين افراد در گروه اقتصادي دولت نهم بودند اما به دليل آن که اين افراد حاضر به اطاعت بي‌چون و چرا از رئيس‌جمهور نبودند طول عمر مديريتشان کوتاه بود.

* راديکال دوطرفه

 اقتصاد دوران رياست جمهوري محمود احمدي‌نژاد بدون منش و رويه يکپارچه‌اي بود. او برخي مواقع راديکال‌ترين تصميمات اقتصادي را در قالب نظريات اقتصاد بازار همچون هدفمندي يارانه‌ها اجرا مي‌کرد و گاهي راديکال‌ترين تصميمات سوسياليستي مانند طرح مسکن مهر را عملياتي کرد. او ابايي نداشت که مسلم‌ترين نظريه‌هاي اقتصادي همچون رابطه تورم و نقدينگي را زير سؤال ببرد و محکم‌ترين نهاد اقتصادي چون سازمان مديريت را منحل کند.

احمدي‌نژاد هرچند اقتصاد مردم‌مدار را به عنوان الگوي اقتصادي خود به کار برد اما متأسفانه در مدت رياست وي، سهم دولت در اقتصاد کشور بيشتر و بيشتر شد. افرادي چون شمس‌الدين حسيني، محمود بهمني، محمدرضا فرزين، صادق خليليان، مهدي غضنفري و ... را نيز با توجه به تفکرات احمدي نژاد نمي توان مسقل و داراي تفکر اقتصادي ناميد که بتوانند نظرات خود را در دولت اجرايي کنند و نتيجه اين مديريت آن شد که تورم، بيکاري و رشد اقتصادي در پايان دولت احمدي‌نژاد به بدترين حالت خود رسيد.

دولت هشت‌ساله احمدي‌نژاد

دستگاه

اول

دوم

سوم

چهارم

پنجم

وزارت اقتصاد

دانش جعفري (يک اقتصاددانان ميانه نه کاملا حامي اقتصاد آزاد و نه اقتصاد نهادگرا و نه اقتصاد اسلامي)

حسين صمصامي‌ (سرپرست) (اقتصاددان اسلامي)

شمس‌الدين حسيني (فاقد نگرش اقتصادي – مدير رده مياني اصلاح‌طلب بود که در دولت احمدي‌نژاد، وزير شد)

 

 

بانک مرکزي

ابراهيم شيباني

طهماسب مظاهري

محمود بهمني (يک مدير مياني که استقلال بانک مرکزي را زير سوال برد- رئيس بانک مرکزي شد و اشتباهات بسياري کرد)

 

 

سازمان مديريت (معاونت برنامه‌ريزي)

فرهاد رهبر (يک اقتصاددان ميانه)

اميرمنصور برقعي (پس از تغيير ساختار) (اقتصاددان نبود)

ابراهيم عزيزي (حقوقدان بود!)

بهروز مرادي (!)

 

وزارت نفت

کاظم وزيري‌هامانه (مدير باسابقه نفتي – فاقد نگرش خاص اقتصادي)

غلامحسين نوذري (فاقد نگرش خاص اقتصادي)

مسعود ميرکاظمي

(حامي اقتصاد اسلامي)

رستم قاسمي (يک مدير عملياتي قوي)

 

وزارت راه

محمد رحمتي

حميد بهبهاني (مرد حاشيه)

علي نيکزاد (فاقد نگرش خاص اقتصادي – مدير پرکار)

 

 

وزارت مسکن

محمد سعيدي‌کيا

علي نيکزاد

 

 

 

وزارت کار

محمد جهرمي (زماني که وزير کار شد، فاقد تجربه و تحصيلات اقتصادي بود)

عبدالرضا شيخ‌الاسلامي (طرفدار محض دولت احمدي نژاد )

اسدالله عباسي (فاقد نگرش)

 

 

وزارت صنعت

عليرضا طهماسبي (فاقد نگرش)

علي‌اکبر محرابيان (طرفدار محض دولت احمدي نژاد )

مهدي غضنفري (پس از ادغام) (يک مدير ضعيف و پر حاشيه و با تصميمات خلق الساعه)

 

 

وزارت کشاورزي

محمدرضا اسکندري (به نوعي خيرالموجودين مديران بخش کشاورزي است)

صادق خليليان (اقتصادخوانده است اما توانمندي اجرايي بالايي نداشت)

 

 

 

وزارت بازرگاني

مسعود ميرکاظمي

مهدي غضنفري

 

 

 

وزارت ارتباطات

محمد سليماني (يک مدير نوآور)

رضا تقي‌پور (فاقد نگرش)

محمدحسن نامي (فاقد نگرش)

 

 

وزارت تعاون

ناظمي‌اردکاني (فاقد نگرش)

محمد عباسي (فاقد نگرش)

شيخ‌الاسلامي ‌(پس از ادغام)

اسدالله عباسي

 

وزارت رفاه

پرويز کاظمي (اصلاح‌طلب و حامي اقتصاد آزاد –

عبدالرضا مصري (فاقد نگرش)

صادق محصولي (فاقد نگرش)

شيخ‌الاسلامي ‌(پس از ادغام)

اسدالله عباسي

وزارت نيرو

پرويز فتاح (مدير پرتوان)

مجيد نامجو (فاقد نگرش)

 

 

 

معاونت توسعه مديريت و سرمايه انساني رئيس‌جمهور

لطف‌الله فروزنده (حامي اقتصاد اسلامي)

ابراهيم عزيزي

غلامحسين الهام (حقوقدان و متخصص مباحث رجعت)

 

 

 * روحاني و تجربه سه دولت

اکنون حسن روحاني رئيس‌جمهور منتخب يازدهم در حال انتخاب تيم اقتصادي خود است. ترکيب افرادي که در اطراف روحاني قرار دارند، ذهن انسان را به خاطرات سال 1376 برمي‌گرداند، يعني زماني که خاتمي بر مسند رياست جمهوري نشست و تيم کارگزاران و اقتصاددانان حامي بازار او را دوره کردند و  مسندهاي اقتصادي را در اختيار گرفتند.

 اين تيم در اقتصاد ايران دو بار امتحان خود را پس داده است. يک بار با اجراي سياست‌هاي تعديل و دومي نيز در دوره اول رياست جمهوري خاتمي. در هر دو بار نيز رؤساي جمهور مذکور، سيلي سختي از عملکرد اقتصادي اين عده خوردند.

هم‌اکنون با شنيدن نام‌هايي چون نهاونديان، نوبخت، نجفي،  نعمت‌زاده و ...، به نظر مي‌رسد تفکر کارگزاران سازندگي در حوزه اقتصادي در حال دميدن به دولت يازدهم است. به طور حسن روحاني با توجه به تجربيات گذشته در انتخاب مجدد اين افراد دقت بيشتري خواهد کرد.

تيم احتمالي حسن روحاني

محمدباقر نوبخت/ محمد نهاونديان/ محمدعلي نجفي/ اکبر ترکان/ مجيد قاسمي/ محمدحسين عادلي/ جلال رسول‌اف/ اسحاق جهانگيري/ رضا ويسه/ محمدرضا نعمت زاده/ بيژن زنگنه/ مسعود سلطانپور

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس