کد مطلب: 75497
تحليل شريعتمداري از «انفجارهاي بوستون»
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 702
به گزارش پايگاه خبري تحليلي سلام لردگان ،روزنامه کيهان امروز چهارشنبه 28/1/92 نوشت: تروريسم، غولي است که آمريکا از چراغ جادو بيرون آورده و براي مقابله با دشمنان رام نشدني و يا دشمنان فرضي خود به کار گرفته بود. اما، امروزه به نظر مي رسد که مهار اين غول از دست آمريکا خارج شده و قصد بازگشت دوباره به چراغ جادو را ندارد.
خانم اما اسکاي- EMMA SKY- مشاور انگليسي ژنرال «اوديرنو»، جانشين ژنرال پترائوس و فرمانده نيروهاي نظامي آمريکا در عراق بود. خانم اسکاي که به استخدام ارتش آمريکا درآمده و چند ماهي نيز فرماندار شهر کرکوک بوده است در مقاله گزارش گونه اي در روزنامه انگليسي گاردين -دسامبر2011- مي نويسد «چرا مقامات دو سوي آتلانتيک - آمريکا و انگليس- پي آمدهاي خطرناک حمله نظامي به افغانستان و عراق و حمايت از گروههاي تروريستي را در نظر نگرفته بودند» وي در بخش ديگري از يادداشت خود با اشاره به فجايعي که حمله نظامي آمريکا و انگليس به افغانستان و عراق در پي داشته است، مي نويسد «شايد از نظر سياستمداران ما، بعد از بيرون کشيدن نيروهايمان از افغانستان و عراق همه چيز پايان يافته باشد، ولي صدها هزار انسان کشته شده اند و به عقيده من، فاجعه آغاز شده و روزهاي انتقام در پيش است».
همان روزها، خانم هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه وقت آمريکا در گزارشي به کنگره مي گويد «بايد به تلخي اعتراف کنم که ما -آمريکا- گذشته مشترکي با القاعده داريم، طالبان و القاعده را 20 سال پيش، خودمان در افغانستان و پاکستان پديد آورديم و با استخدام نيرو از عربستان و ساير کشورها و تبليغ و حمايت گسترده از وهابي ها به نام اسلام، از آنها براي مقابله با شوروي استفاده کرديم، اما اکنون مهار القاعده را از دست داده ايم».
سال گذشته آقاي «جان لي آندرسون» خبرنگار نشريه آمريکايي «نيويورکر» و نويسنده کتاب «زندگي چه گوارا» براي مصاحبه به کيهان آمده بود. او در پاسخ به اين سؤال که آيا در دنياي امروز مي توانيد از يک گروه تروريستي نام ببريد که مورد حمايت آمريکا نباشد؟ گفت؛ به پرسش خود، اين سؤال را هم اضافه کنيد که آيا مي توان در دنياي امروز يک حکومت ديکتاتوري را آدرس داد که تحت حمايت آمريکا نباشد؟ و سپس پاسخ مرا بشنويد که «نه، هرگز».
روز دوشنبه، انفجار مهيب 3 بمب در بوستون، مرکز ايالت ماساچوست آمريکا که 2 بمب در چند متري خط پايان دوي ماراتن و بمب سوم در مقابل ساختمان کتابخانه «جان اف کندي» کارگذاري شده بود، دستکم 3 کشته و 144 مجروح بر جاي گذاشت که به روايت «فرانس 24»، بيش از 67 تن از مجروحان اين بمب گذاري ها دچار نقص و يا قطع عضو شده و شماري ديگر از آنان با مرگ دست و پنجه نرم مي کنند. دقايقي بعد از3 انفجار مورد اشاره، چند بمب ديگر که در شعاع چند کيلومتري از محل انفجارهاي سه گانه کارسازي شده بود، کشف و خنثي شد. در پي وقوع اين انفجارها، موجي از وحشت سراسر آمريکا را فرا گرفت. پليس از ساکنان بوستون خواست که از خانه هاي خود خارج نشوند، در آمريکا حالت فوق العاده اعلام شد و خيابان ها به اشغال نظاميان درآمد و به طور همزمان نيروهاي نظامي و امنيتي در برخي از کشورهاي اروپايي نيز به حالت آماده باش درآمدند و مخصوصا در لندن و پاريس وضعيت اضطراري اعلام شد. اوباما در يک کنفرانس خبري مردم را به خويشتنداري دعوت کرد و قول داد که عاملان انفجار را يافته و به دادگاه مي فرستد و بلافاصله جستجوي خانه به خانه در مناطق اطراف محل انفجار آغاز شد و...
چه کساني يا کدام گروه تروريستي و با چه انگيزه اي دست به جنايت زده است؟ پرسشي تاکنون، بي پاسخ است و جاي آن را گمانه ها گرفته است. يک جوان 20 ساله تبعه عربستان به عنوان مظنون بازداشت شد و دولت عربستان، بلافاصله دخالت وي در انفجارها را مردود و شايعه دشمنان آل سعود دانست. گروه طالبان ساعتي پس از انفجار، دخالت خود در انفجارها را نفي کرد. برخي از کارشناسان با استناد به اين که روز حادثه - 15 آوريل- مصادف با «روز وطن پرستي - PATRIOT DAY-» بوده است، اين انفجارها را به ناسيوناليست هاي افراطي آمريکا نسبت داده اند!
دخالت رهبران القاعده در انفجارهاي بوستون احتمال کمتري دارد چرا که امروزه فرماندهي القاعده تحت مديريت مستقيم آمريکا قرار دارد و تاکنون تمامي عمليات اين گروه تروريستي بدون استثناء- تاکيد مي شود که بدون استثناء- عليه مسلمانان انقلابي و دشمنان آمريکا و اسرائيل انجام پذيرفته است و هم اکنون نيز عوامل القاعده و سلفي ها در سوريه، عراق، پاکستان و افغانستان به انجام عمليات تروريستي عليه شيعيان و ساير مسلمانان انقلابي که در مقابل باج خواهي آمريکا و اسرائيل مقاومت مي کنند، مشغول هستند و از حمايت مستقيم و آشکار آمريکا و اتحاديه اروپا برخوردار بوده و هزينه عمليات تروريستي خود را از کشورهايي نظير عربستان و قطر دريافت مي کنند. همين جا گفتني است ابراز نگراني نقل شده از سوي هيلاري کلينتون درباره بخشي از بدنه طالبان و القاعده بود که از شبکه تشکيلاتي القاعده بيرون خزيده اند وگرنه مقامات رسمي آمريکا و از جمله خانم کلينتون از موضع وزير خارجه آمريکا بارها به صراحت اعلام کرده است که با طالبان و القاعده در ارتباط ارگانيک بوده و رايزني مي کنند تا آنجا که علي رغم حمله به افغانستان تحت پوشش مبارزه با طالبان، امروزه طرح «شرکت طالبان در حاکميت افغانستان» را پيش کشيده و دنبال مي کنند، طرحي که ماه گذشته با اعتراض شديد «حامد کرزاي» رئيس جمهور افغانستان روبرو شد. دخالت ناسيوناليست هاي افراطي آمريکا در انفجارهاي بوستون نيز نمي تواند احتمال درخور توجهي باشد. چرا که اقدام تروريستي عليه شهروندان آمريکايي، آن هم در روز موسوم به «وطن پرستي» با شعار ناسيوناليست هاي افراطي همخواني چنداني ندارد. اين گمانه اگر چه کاملا و به طور مطلق قابل نفي نيست ولي اثبات آن به دلايل و شواهد مستحکم تر و بيشتري نياز دارد.
و اما در ميان گمانه ها و احتمالات باقيمانده مي توان به دو احتمال ديگر اشاره کرد که نشانه هاي درخور توجهي براي آن وجود دارد.
اول: مردم آمريکا طي نزديک به يک سال گذشته، تقريبا هر از چند گاه شاهد جناياتي نظير به رگبار بستن تعدادي از شهروندان آمريکايي در مدارس، بيمارستان ها و اماکن عمومي بوده اند. در جريان اين جنايات تعداد فراواني از کودکان، معلمان، بيماران و ساير اقشار مردمي به خاک و خون کشيده شده اند. گفتني و عبرت گرفتني است که بعد از گسترش اين جنايات و فراواني دفعات آن، جمع کثيري از مردم آمريکا با اجتماع در مقابل کاخ سفيد در واشنگتن و ساختمان فرمانداري ها در ساير شهرها، خواستار ممنوعيت فروش و حمل آزادانه سلاح در آمريکا شدند ولي از آنجا که کارتل هاي بزرگ سرمايه داري همه ساله مبالغ کلاني از راه فروش آزادانه اسلحه در آمريکا به دست مي آورند، درخواست مردم، عليرغم جنايات فراواني که صورت پذيرفته بود بي پاسخ ماند و نهايتا آقاي اوباما در اقدامي که مضحک به نظر مي رسيد و با اعتراض مجامع حقوق بشري آمريکا روبرو شد، اعلام کرد که بايد خشاب اسلحه ها کوچکتر شود تا تعداد گلوله کمتري در آن جاي بگيرد!
آيا اين طيف از آمريکايي ها نمي توانند عامل انفجارهاي بوستون باشند؟ مخصوصا آن که اکثر آنان در بازجويي هاي منتشر شده، اعلام کرده اند، نارضايتي از شرايط حاکم بر کشورشان انگيزه آنها در ارتکاب جنايات مورد اشاره بوده است. اگر اين احتمال صحت داشته باشد، انفجارهاي مهيب بوستون را مي توان ادامه رخدادهاي فراوان قبلي در به رگبار بستن مردم عادي دانست که اين دفعه در قالب بمب گذاري شکل گرفته و دنبال خواهد شد.
و اما، احتمال ديگري که شواهد بيشتري آن را قوت مي بخشد، دست داشتن طيفي از دولتمردان آمريکايي در انفجارهاي دوشنبه خونين بوستون است. سياست بازان آمريکايي و مخصوصا جريانات قدرتمند وابسته به محافل پرنفوذ صهيونيستي و کلان سرمايه داران آمريکايي بارها نشان داده اند که براي رسيدن به اهداف خاص خود کمترين اهميتي به جان و مال شهروندان و مردم عادي کشورشان نمي دهند. در ماجراي 11 سپتامبر اگر چه جرج بوش انگشت اتهام را به سوي کشورهاي اسلامي و ملت هاي مسلمان دراز کرد و با اين بهانه به افغانستان و عراق حمله کرد ولي تاکنون هيچ نشانه، سند و يا دليل قابل اعتنايي ارائه نشده است که حاکي از دخالت هاي بيروني در انفجار برج هاي دوقلو و قتل عام هزاران شهروند آمريکايي در آن ماجرا باشد. بلکه شواهد فراوان و رد پاي پررنگي از صهيونيست ها در آن واقعه به چشم مي خورد. از جمله آن که روز 11 سپتامبر 2001 تمامي يهوديان شاغل برج هاي دوقلو بدون اعلام قبلي از حضور در محل کار خويش خودداري کرده و به منطقه اي در حومه نيويورک رفته بودند. تعداد يهوديان شاغل در برج هاي دوقلو به اندازه اي فراوان بود - نزديک به 4 هزار نفر- که در گمانه هاي اوليه، احتمال دست داشتن صهيونيست ها در ماجراي 11 سپتامبر کمرنگ به نظر مي رسيد و تنها بعد از افشاي انتقال آنان به حومه نيويورک اين احتمال قوت گرفت و تاکنون شواهد فراواني براي اثبات آن به دست آمده است.
نئومحافظه کاران آمريکايي و صهيونيست ها- در صورت درستي اين احتمال- چه ترفندي در آستين و چه بيضه اي زير کلاه دارند؟ سؤالي است که براي پاسخ آن به زمان بيشتري نياز است.
و اما، هيچيک از احتمالات ياد شده، تغييري در اين واقعيت نمي دهد که آمريکا در پي خارج کردن غول تروريسم از چراغ جادو، مهار آن را از دست داده و تيري که به سوي ملت هاي مظلوم نشانه رفته بود، امروزه به سوي آمريکا کمانه کرده است.
چند سال قبل، حضرت آقا با اشاره به روسياهي تروريست ها و نشان دادن دست آمريکايي ها و صهيونيست ها در عمليات تروريستي، هشدار داده بودند که سرانجام، آتش اين تروريسم کور به دامان و دست هاي پليد و مغزهاي شرير عاملان اصلي آن خواهد افتاد.
منبع:فارس