|
کد مطلب: 74749
سياست اوباما؛ نرمش در گفتار، چرخش در رفتار
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 768
به گزارش سلام لردگان ، باراک اوباما به مدد مشاوران قَدَر خود و نيز صرف هزينههاي هنگفت توانست رياست مجدد بر کاخ سفيد را به دست آورد. از آنجائيکه اين دور از رياست جمهوري، دور پاياني حضور او در قدرت است، قطعا اوباما با دستي بازتر به اعمال سياستهاي خود در عرصه خارجي خواهد پرداخت چراکه او مانند دور اول، نگراني و دغدغه گزينش مجدد ندارد. از اين رو، او با فراغ بال و آسودگي خاطر بيشتري ميتواند در عرصه بينالمللي بتازد. اوباما که طي چهار سال گذشته در مقاطع مختلف و هنگام دست و پنجه نرم کردن با بحرانهاي متعدد همواره از ديپلماسي به عنوان اولويت خود براي حل و فصل مسائل سخن ميگفت، از آغاز دور دوم رياست جمهوريش و حتي قبلتر از آن، از زمان قطعي شدن پيروزي مجددش در انتخابات آمريکا، روي ديگر سکه رويکرد سياسي خود در عرصه بينالمللي را به نمايش گذاشته است.
او که در چند ماه باقي مانده به انتخابات رياست جمهوري آمريکا صحنهاي از تنش و اختلاف با نخست وزير اسرائيل بر سر پافشاري نتانياهو براي حمله به ايران را به نمايش گذاشته بود و علت آن را نگراني از افزايش بيثباتي و ناامني در منطقه خاورميانه اعلام کرده بود، هفته گذشته با چراغ سبز خود به سران رژيم صهيونيستي، راه را براي حمله ارتش اين رژيم به مرکز تحقيقات نظامي در اطراف دمشق هموار ساخت.
در واقع، مقامات آمريکايي به روزنامه نيويورک تايمز در اين باره گفتهاند که اسرائيل آمريکا را از تصميم خود براي حمله به يک محموله تسليحاتي در مرزهاي مشترک سوريه و لبنان مطلع کرده بود.
هر چند واقعيت امر چيز ديگري بوده و مقامات سوريه وقوع حمله مذکور را رد کرده و تنها حمله اسرائيل به ساختمان مرکز تحقيقات نظامي را تاييد کردهاند، اما بيان چنين موضوعي نشان ميدهد، دولت اوباما برخلاف ماههاي پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري، نه تنها ديگر نگران اقدامات تحريکآميز اسرائيل و در نتيجه ايجاد بيثباتي و ناامني در منطقه نيست بلکه مشوق اين گونه تحرکات نيز است!
البته چرخش نگاه اوباما و دولت متبوع او نسبت به مسائل سياست خارجي، صرفا محدود به حمايت آنها از فعاليت اسرائيليها نبوده و اين موضوع در موضع واشنگتن در قبال سوريه نيز مشهود است. رئيس جمهور آمريکا و ساير سياستمداران آمريکايي که به نوعي تريبون سياستهاي اوباما در قابل مسائل جهاني به شمار ميآيند، طي ماهها اخير بارها از منتفي بودن ماجراي مداخله نظامي در بحران سوريه سخن به ميان آوردهاند. به عنوان مثال، «ويکتوريا نولاند»، سخنگوي وزارت خارجه آمريکا حدود يک ماه پيش از انتخابات رياست جمهوري آمريکا در جمع خبرنگاران گفت، «دولت واشنگتن هيچ برنامهاي براي استفاده از نيروي نظامي در سوريه ندارد».
اما اوباما حدود يک هفته قبل در گفتوگو با نشريه «نيو ريپابليک» سخنان متفاوتي بر زبان آورد. او گفت، در حال انديشيدن و بررسي اوضاع براي اتخاذ تصميم مداخله و يا عدم مداخله نظامي آمريکا در سوريه است.
رئيس جمهور آمريکا به اين نشريه گفت: «از خود ميپرسم، آيا مداخله نظامي آمريکا در سوريه، در شرايط کنوني ميتواند اوضاع را تغيير دهد؟ در صورت مداخله نظامي آمريکا در سوريه، چه مشکلاتي در جهت ظرفيت پشتيباني نيروهاي آمريکايي در سوريه ايجاد خواهد شد؟ نتايج درگير شدن نيروهاي آمريکايي در خاک سوريه چه چيزهايي ميتواند باشد؟ اين مداخله افزايش خشونتها و احتمال استفاده از سلاحهاي شيميايي به وسيله رژيم حاکم بر سوريه را موجب خواهد شد يا خير؟ بهترين چشم انداز سياسي براي رژيم آينده سوريه، پس از سقوط بشار اسد چه خواهد بود؟»
با طرح چنين پرسشهايي، باراک اوباما به نشريه نيو ريپابليک گفت: «تمام ذهن من درباره سوريه براي يافتن بهترين پاسخها به اين پرسشها مشغول است. همواره اين پرسش را از خود ميپرسم که در کجا و چه هنگامي بايد مداخله کرد، به نحوي که اين مداخله در جهت منافع ملي آمريکا و تأمين و پيشرفت امنيت در منطقه و جهان باشد».
البته تاکنون تصميم جدي و قطعي در اين باره اتخاذ نشده است. از سوي ديگر به دليل ناکامي تلاش کشورهاي غربي و عربي براي تغيير نظام سوريه، اين کشورها تصميم گرفتند، دايره منازعات و درگيريهاي منطقهاي را بيشتر گسترش دهند. به همين منظور، عراق به عنوان دومين گزينه انتخاب شد تا قرباني اهداف آنها شود.
در واقع، جايگاه عراق و اهميت موقعيت راهبردي، نفت و ثروتهاي اين کشور باعث شده، اين کشور مورد طمع آمريکا قرار گيرد و با جداسازي و فتنهانگيزي و برافروختن اختلافات قبيلهاي، مذهبي، نژادي و طايفهاي در پي تضعيف و نابودي عراق باشد.
هدف قرار دادن عراق و توطئهچيني براي اين کشور چيز جديدي نيست. از زمان امضاي قرارداد «سايس- پيکو» اين کشور مورد طمع بسياري از کشورهاي غربي بوده، اما خطري که امروزه با آن مواجه است، اين است که فتنههاي موجود در کشورهاي خاورميانه به اين کشور سرايت کرده و نشانههاي تقسيم و تجزيه با طرح و راهبرد قبلي از طرف واشنگتن در اين کشور کاملا آشکار و عيان است.
از جمله مهمترين دلايل اجراي طرح تقسيم و تجزيه اين کشور در عقب نشيني تحقيرآميز نظامي آمريکايي و عدم دستيابي به پايگاه نظامي مناسب براي گسترش سيطره نظامي بر اين کشور نهفته است. به همين دليل آمريکا تلاش بسيار دارد که با همکاري همپيمانان داخلي و منطقهاي خود دايره درگيريها در عراق را توسعه داده و اين درگيريها را تشديد کند.
به اين ترتيب مشخص ميشود سخنان و موضعگيريهاي شتابزده باراک اوباما در آستانه انتخابات رياست جمهوري فاقد هر گونه واقعگرايي و صرفا بر مبناي مصلحت سياسي و نيز پيروزي بر رقيب جمهوريخواه او بوده اما اکنون که خيال وي آسوده شده، رويکرد دلخواه هميشگي خود را که ايجاد تفرقه و دشمني به منظور تامين منافع آمريکاست، به اجرا در آورده است
(منبع:فارس)
|
|
|
|