کد مطلب: 74174
ملت ايران حضور فتنهگران را در انتخابات بر نميتابد
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 832
به گزارش سلام لردگان به نقل از خبرگزاري فارس، شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي، بيانيه تحليلي خود را درباره اقتصاد مقاومتي، سياست خارجي، بيداري اسلامي، تمدنسازي نوين اسلامي و انتخابات آتي منتشر کرد. متن اين بيانيه بدين شرح است: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا اي پيامبر بگو شما را به يک چيز اندرز ميدهم: يک يک و دودو براي خدا قيام کنيد، سپس بينديشيد. سوره مبارکه سبأ آيه 46 همانگونه که اماممان فرمود: «بسيجي بايد در وسط ميدان باشد تا ارزشهاي انقلاب زنده بماند.» در اين ميان دانشجوي بسيجي حضور در ميدان را بايد با انديشه توأم سازد و با تحليل درست شرايط موجود، و درک اولويتها سنجيده تصميم بگيرد و به موقع اقدام کند. بنابراين وظيفهاي که برعهده بسيجي دانشجوست برآن شديم تا در پايان هر ترم تحليل خود را از اهم مسائل دانشگاهها، کشور و جهان ارائه کنيم. اين سطور در حالي نگارش مييابد که به پايان سال 2012 ميلادي نزديک ميشويم و در «تحليل روند»ها در مييابيم برخلاف آنچه غربيها و برخي ساده انديشان داخلي باور ميداشتند، نظام برخاسته از انقلاب (مردمي) اسلامي در اکثر زمينههاي مطلوب مانند رشد علم و اقتدار نظامي و قدرت نرم سياسي و جايگاه بين المللي و توسعه عمراني و اقتصادي، ولو با اُفت و خيزهايي روندي صعودي داشته است. در نقطه مقابل آنچه غرب آن را «تمدن مدرن» ميخواند در اکثر زمينهها روندي نزولي و بعضا رو به شکست دارد. همانطور که امام خامنهاي ميفرمايند:« قضيه، قضيه بنيانى است. خطاهاى بنيانى وجود دارد. آنچه که امروز دارد اتفاق ميافتد، ناشى از خطاى در نگاه فلسفى و بنيانى و فکر غرب نسبت به جهان و انسان است؛ خطاى در جهانبينى است. البته اينجور خطاها، مثل خطاهاى تاکتيکى تأثيراتش سريع نيست؛ مثل خطاهاى راهبردى، تأثيراتش ميان مدت نيست؛ اين خطاها تأثيراتش بلندمدت است. بعد از دو سه قرن، اين خطاها دارد خودش را نشان ميدهد؛ و بدانيد که اينها را زمين خواهد زد.» (22/5/91) بعد از رصد انجام شده با توجه به شرايط روز دانشگاهها، کشور و جهان مهمترين مسائل پيش رو عبارتند از «گفتمان اقتصاد مقاومتي»، «نقش سبک زندگي در تمدن سازي نوين اسلامي»، «انتخابات رياست جمهوري پيشرو»، «بيداري اسلامي» و «لزوم تقويت روحيه انقلابي در سياست خارجي دولت» که در اين نوشتار بطور تحليلي به اين موضوعات پرداخته مي شود. 1. لزوم تقويت روحيه انقلابي در سياست خارجي دولت، نفي سازش و مذاکره با جبهه سلطه انديشه استکبار ستيزي حضرت امام(ره) که برخاسته از تفکر ديني و باور ناب مذهبي ايشان بود، از يک سو با طرح پديده استکبار ستيزي به عنوان تکليف ديني، موجب شد که اين تفکر با غيرت ديني امت اسلامي گره خورده و براي هميشه به عنوان يکي از الزامات و تکاليف ديني نقش آفرين شود و از سوي ديگر، روحيه مبارزه با ظلم و قدرتهاي استکباري را در عمق جان تودههاي تحت ستم کاشته و بدين سان، زمينه خيزش و جنبشهاي رهايي بخش و ضد استعماري را بيش از پيش فراهم سازد. اما نکته مهمى که همه ما بايد به آن توجه کنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است که دشمنان ما و جهانخواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مىکنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهىمان نمىشناسند. به گفته قرآن کريم، هر گز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمىدارند مگر اينکه شما را از دينتان برگردانند. امروز استکبار جهاني به سرکردگي آمريکا تنها راه مقابله با بيداري اسلامي را مقابله با منشاء آن يعني انقلاب اسلامي ايران ميداند و به بهانه فعاليتهاي صلح آميز هستهاي، تحريمهاي همه جانبه اقتصادي عليه ملت ايران را به کار گرفته تا شايد بتواند با بروز نابساماني و بحران اقتصادي، ايران و به تبع آن بيداري اسلامي را به زانو در بياورد. مسئولين کشور بايد امکان هرگونه تلاش براي نزديکي و سازش و مصالحه با استکبار را نفيکنند و آن را نافي عزت مسلمين بدانند و با جديت بر سر مواضع مستقل و حق ملت ايران ايستادگي کنند و فلسفه انقلاب اسلامي که رهايي از چنگال استکبار جهاني و استکبار ستيزي بوده و هست، را زنده نگه دارند و بايد بدانند که يک قدم عقب نشيني در برابر استکبار جهاني عقب نشيني پي در پي را بدنبال خواهد داشت و مسئولين بايد به اين نکته توجه داشته باشند که راه مقابله با تحريمهاي اقتصادي حفظ بيش از پيش اتحاد بين مسئولين و مردم و توجه به مقوله اقتصاد مقاومتي و حمايت از توليد ملي است نه برقراري رابطه با آمريکا و فرمايش امام راحل در نفي هرگونه سازش با استکبار جهاني را متذکر مي شويم که فرمود: «کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمىدانيم. ولى هيهات که خادمان اسلام به ملت خود خيانت کنند!... اگر بند بند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعلههاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستىمان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند هر گز امان نامه کفر و شرک را امضا نمىکنيم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم.» و تفاوتي ندارد اين مبارزه، مبارزه سخت باشد يا مبارزه اقتصادي. خط سازش و تمايل مذاکره با آمريکا که گويي دوباره در ميان برخي سياستمداران کشور فعال شده است بايد بداند رمز پيروزي ملت ايران در سالهاي اخير همين مقاومت و حفظ روحيه ضد استکباريست، طرفداران سازش و مذاکره با آمريکا بگويند آيا در دوره اصلاحات که راهبرد به اصطلاح «تنش زدايي» (بخوانيد انفعال وسازش!) در دستور کار سياست خارجي دولت وقت قرار گرفت، چه دستاوردي جز قرار گرفتن ايران در محور شرارت توسط دولت بوش و تعليق فعاليتهاي غني سازي هستهاي داشت؟! اگر ايران اسلامي امروز عزّتي مثال زدني دارد، اگر ايران اسلامي امروز الگوي کشورهاي تازه انقلاب کرده است، اگر ايران اسلامي امروز دست برتر در منطقه را دارد همه و همه بخاطر حفظ روحيه انقلابي و سازش ناپذيري با جبهه سلطه جهاني و علي الخصوص آمريکاست. لذا از دولتمردان ميخواهيم که اين «روحيه انقلابي و عزت طلبانه» را به گونهاي پر رنگتر در «راهبردهاي سياست خارجي» خود در نظر گرفته و بدانند «دولتي که قصد مذاکره با امريکا» را داشته باشد قطعا «منفورِ ملت ايران» خواهد بود. 2. گفتمان اقتصاد مقاومتي و توليد ملي بررسي اوضاع اقتصادي کشور اين روزها تقريبا دغدغه همه «مردم» است. اقتصادي که از يک سو کارکرد آن در حوزههاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي به راحتي قابل مشاهده است به طوري که محورهايي چون رفع فقر، کاهش شکاف طبقاتي و تامين نيازهاي اساسي شهروندان و ... در زمره سرفصلهاي آن قرار دارد و از سوي ديگر معجوني کشنده به نام نفت در شريانهاي آن تزريق شده و حرکت دارد. نفتي که آن را از ابتدا صرف پايين نگه داشتن نرخ ارز و جلوگيري از شناور شدن آن و همچنين صرف واردات براي پايين نگه داشتن بهاي کالاها به جاي حمايت از توليد و سرمايه گذاري کرديم. اما مشکلي که امروز جامعه ما با آن سر وکار دارد و تا حدود زيادي معيشت مردم بدان وابسته است، افزايش نرخ ارز و به تبع آن افزايش بيرويه و مداوم سطح قيمتها است، موضوعي که مسئولين با براهيني نامعقول به مواجهه با آن پرداخته و به جاي علاج آن، انگشت اتهام را به سوي يکديگر نشانه ميروند و زمينه عدم دست يابي به درکي صحيح و واقع بينانه از وضعيت موجود و بروز انبوهي از اخبار و تحليلها را فراهم ميکنند. سوژهاي داغ براي بوقهاي تبليغاتي و تحليلهاي مختلف و متفاوت که در موضوع افزايش قيمت مرغ! نيز مسبوق به سابقه بود. تحليليهاي که نگراني موجود در افکار عمومي را بالا برد و موج روبه رشد شايعات و التهابات کاذب پيرامون مسائل اقتصادي را افزايش داد که در زير به برخي از اين تحليلها اشاره ميکنيم: 1- در اولين تحليل نسبت به افزايش قيمت ارز در بازار، موضوع تحريم مطرح شد. تحريمي که به بهانه موضوع هستهاي توسط آمريکا و اتحاديه اروپا از تحريم چند بانک شروع شد و سپس تحريم بانک مرکزي، صنعت کشتيراني، بيمه و از همه مهمتر صادرات نفت را شامل شد. تحريمي که هرچند در سطح فروش نفت و بروز مشکلات اقتصادي نقش دارد ولي مهمترين و تنها مسئلهاي نيست که به دست آويز بسياري از مسئولين تبديل شود تا دلايل مشکلات را به آن مرتبط کنند و سوء مديريت خود را با لعاب تحريم بپوشانند. موضوعي که رويترز با اشاره به گزارش جديد صندوق بينالمللي پول که در 18 مهرماه منتشر شد، ميگويد: هرچند تحريمها به ميزان فروش نفت ايران ضربه زده، اما نهايتا به فروپاشي اقتصاد اين کشور منجر نخواهد شد و پيش بيني اين نهاد بين المللي حاکي از کاهش تورم ايران در سالهاي آينده است. 2- با وجود عرضه دهها ميليون دلار ارز در مرکز مبادلات ارزي به متقاضيان براي واردات کالاهايي با اولويت سه تا پنج، و اختصاص ارز با نرخ مرجع براي تأمين کالاهاي ضروري، نرخ ارز افزايش پيدا کرد. آنچه بيش از هر چيز ديگر در اين آشفته بازار بر نرخ ارز و سکه طلا و ايجاد حباب در اين بازار اثر بخشي داشت، جو رواني و نيز حضور دلالان و سفته بازان ارز و سکه است که با ساختن شايعات بياساس و يا ايجاد توقعات کاذب در جامعه سعي در نوساني و طوفاني کردن بازار و کسب سودهاي باد آورده دارند. اعلام نرخهايي کاذب براي ارز و سکه 10 تا 20 درصد بيشتر از آنچه بطور واقعي مورد معامله قرار ميگيرد از جمله اقدامات دلالان در بازار بود، انتشار شايعاتي نظير افزايش نرخ مرجع دلار از سوي بانک مرکزي، بازپرداخت ريالي سپردههاي ارزي مردم از سوي بانکها، و... توانست در برخي موارد به جو رواني مبني بر افزايش نرخها در بازار ارز و سکه دامن زند. چنين فضايي رواني باعث شده برخي افراد جامعه براي خريد ارز و سکه به بازارهاي کاملا حبابي مراجعه کرده و همين تقاضاهاي اندک نيز به اين دور باطل کمک کند. عاملي که با دستگيري تعدادي از اخلال گران بازار ارز و اعلام خبري مبني بر گردش مالي 1000 ميليارد توماني يکي از افراد بازاداشت شده صحت تاثيرگذاري دلالان بر بازار ارز را نمايان ميسازد. 3- در آمد زايي دولت از طريق افزايش قيمت معامله ارز در بازار و تامين هزينه واريز يارانههاي نقدي به حساب مردم از اين طريق، مطلبي که يکي از نمايندگان مجلس در اول مهرماه با اشاره به آن گفت:«دولت دنبال گران کردن ارز براي پرداخت پول نقد به مردم است.» موضوعي که واکنش شديد وزير اقتصاد در برنامه گفتگو ويژه خبري شبکه دو را در پي داشت و سخنگوي اقتصادي دولت با بيان اينکه ديوان محاسبات و ديگر سازمانهاي نظارتي مانند سازمان بازرسي کل کشور وجود دارند گفت: «اين نهادها تابع دولت نيستند و آنها بررسي و اعلام مي کنند. کساني که اين اطلاعات را انتشار دادند، اطلاعات آنها ناقص بود و بنده به عنوان خزانه دار کشور و کسي که توفيق يافتم که از مال مردم در خزانه کشور مراقبت کنم و به عنوان سخنگوي اقتصادي دولت اين موضوع را تکذيب مي کنم. نکتهاي که دقيقا روي آن دغدغه داريم اين است که ثروت و درآمد ملي بايد به عموم جامعه تعلق پيدا کند و نه کساني که همواره توانستند به رانتها وصل شوند و با توجيهات عجيب و غريب با رانت زدايي مقابله کنند. به هيچ وجه موافق نيستم که درچارچوب نيازهاي بودجهاي کشور نرخ ارز تعيين شود.» همچنين بر اساس اعلام صندوق بين المللي پول، در پايان سال گذشته، ميزان ذخاير ارزي کشور حدود 106 ميليارد دلار بوده و بر اساس آمارهاي مربوط به تجارت خارجي و ميزان ذخاير ارزي ايران، به نظر نمي رسد که کشور در کوتاه مدت از جهت تامين کالاهاي ضروري با مشکل ارزي خاصي مواجه باشد. 4- اما تحليل آخر و به ضم ما مهمترين تحليل آن است که سوء مديريت در کنترل بازار از جانب مسئولين باعث شد که عدهاي در داخل کشور با سوء استفاده از اين موقعيت و اخلال در بازار سعي کنند تا تاثيرگذاري تحريمها را بيش از آنکه واقعيت دارد نشان دهند و از اين طريق بحث عقب نشيني از مواضع خود در قبال برنامه هستهاي و مذاکره با آمريکا را مطرح کند. موضوعي که بطور غير مستقيم از زبان برخي مسئولين کشور بدليل زير فشار بودن در کنترل آشفتگي بازار مطرح شد. مسئلهاي که تداعيگر وادادگي مسئولين در سالهاي پاياني جنگ در ذهنهاست آنجا که نخست وزير وقت گزارش بلندبالايي را از وضعيت اقتصادي کشور تهيه کرده و در آن با اشاره به سقوط شاخصهاي کلان اقتصادي خطاب به حضرت امام خميني (ره) مينويسد: «وضعيت نگرانکننده است؛ نفتمان را نميخرند! تجهيزات نظامي به پايان رسيد! درآمد کشور نيز کاهش يافته و ذخاير ارزي رو به پايان است. ديگر کشور را نميتوان اداره کرد! هر چه زودتر بايد جنگ را تمام کنيم.» درصورتي که وزير اقتصاد دولت ميرحسين موسوي در اظهارنظري در مورد اقتصاد دوران جنگ ميگويد: «حوزه اقتصاد هيچگاه مانع از ادامه جنگ نشد. ما از نظر اقتصادي توان اداره جنگ را داشتيم و بخش اقتصادي هيچگاه موجب آسيب به بخش دفاعي کشور نشد. بنده به عنوان وزير اقتصاد آن سالها به جرات تأکيد ميکنم که ما توان اداره جنگ را داشتيم. مگر با 7/5 ميليارد دلار درآمد ارزي، بسياري از طرحهاي زيربنايي و کارخانجات بزرگ را تخصيص نداديم؟ مگر بازسازي پالايشگاهها، نيروگاهها و کارخانجات مهم نظير کارخانجات سيمان، لاستيک و ... در زمان جنگ و همزمان با جنگ صورت نميگرفت؟ مگر بسياري از دستاوردهاي صنعتي و علمي معلول اين دوران سخت نبود؟ ايرواني ميگويد: ما ميتوانستيم .» اما آيا وضعيت کنوني اقتصاد کشور چون دوران جنگ است؟ فشار اقتصادي کنوني با فشاري که در سال 1988 بر ايران وارد مي شد، قابل مقايسه نيست، يعني زماني که ايران، جنگ با عراق را با يک اقتصاد ويران، حملات شيميايي صدام و تحريم کامل پشت سر گذاشت و اين در حالي بود که قيمت نفت بشکهاي 10 دلار بود. در حالي که اکنون قيمت نفت بشکهاي بيش از 100 دلار است و يقينا مسئولين با اندکي افزايش همت و وحدت بين خود و توجه بيشتر به مقوله توليد ملي و اقتصاد مقاومتي بر اين مشکلات نيز فائق خواهند آمد. نکتهاي که با کنترل بازار ارز در اين روزها آشکارا مشهود است و بنابر فرموده امام خامنه اي (مدظله العالي): «بدانند جمهورى اسلامى به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، بر اين مشکلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شکست دادن ملت ايران خواهد گذاشت. به حول و قوهى الهى و با هشيارى مردم و تدبير مسئولان، مشکلات برطرف خواهد شد.» اما آنچه که مسلم است همان طور که آن زمان کساني که بجاي «ما ميتوانيم»، با وا دادگي «ما نميتوانيم» را مطرح ميکردند، نميتوانستند مسئول و مدير باشند، امروز نيز کسانيکه با وادادگي از «شعب ابي طالب» دم ميزنند نميتوانند مسئول و مدير باشند. «قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر اين فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسئولين آن روزِ امورِ اقتصادى کشور مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريکا نبود؛ به خاطر اين نبود که آمريکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون آمريکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همه دنيا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضواناللَّه عليه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، يک مسأله داخلى بود؛ مسأله ديگرى بود.» بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع زائران مرقد امام خمينى(ره)، 14/3/1375 3. نقش سبک زندگي در تمدن سازي نوين اسلامي رهبرمعظم انقلاب پس از مطرح کردن مسئله تمدن سازي نوين اسلامي، مقوله سبک زندگي را مطرح کردند. تمدن وجه سخت افزاري فرهنگ است، يعني ابتدا يک فرهنگي وجود دارد و مبتني بر اين فرهنگي حاکميتي و سخت افزارهايي شکل مي گيرد که به آن تمدن مي گويند، فرهنگ نرم افزار و محتوا است و تمدن وجه سخت افزاري فرهنگ است. اين فرهنگ چگونه تمدن ساز ميشود؟ از طريق نمودهايي که در جامعه دارد، فرهنگ چه نمودهايي در جامعه دارد؟ يکي از مهمترين نمودهاي فرهنگ در جامعه «سبک زندگي» مردم آن جامعه است، سبک معماري شهري، نحوه چيدمان لوازم منزل، شيوه تفريح و سرگرمي، چه غذايي و چگونه و چقدر ميخورند و ... پس ميتوان نتيجه گرفت رهبري مقوله سبکه زندگي را در راستاي مسئله «تمدن سازي نوين اسلامي» مطرح فرمودند، هرگز نميتوان تمدن نويني را مبتني براسلام پايه نهاد ولي سبک زندگي آن متأثر از سکولاريسم يا مدرنيسم غربي باشد. يک زنجيره منطقي وجود دارد، 1.انقلاب اسلامي، 2.تشکيل نظام اسلامي، 3. تشکيل دولت اسلامي، 4.تشکيل جامعه اسلامي، 5.تشکيل امت اسلامي. مراحل بعد از انقلاب را بايد با توجه به اهداف انقلاب طرح ريزي و عملياتي کرد، في الجمله در باب انقلاب اسلامي همين بس که به وجود آمدن چنين انقلابي و با آن مختصاتي که منجر به تغيير حکومت در ايران شد حاصل فکر و معرفت و جهان بيني الهي بود، حال بايد به اين نکته توجه کرد که در گذر از مراحل مختلف مسيري که انقلاب اسلامي نقطه شروع آن بوده چگونه بايد حرکت کنيم و در کجاي مسير قرار داريم. با کمي تأمل بر بيانات امام خامنهاي (مد ظله العالي) و توجه به جوانب مختلف حرکت کشور عيان ميشود که در اين زنجيره منطقي، دو مرحله 1.انقلاب اسلامي و 2.تشکيل نظام اسلامي محقق شده است. اکنون مأموريت ما دراين برهه حساس تاريخي تشکيل دولت اسلامي(مرحله سوم)، يعني ساختاري کاملا اسلامي براي اداره جامعه و تشکيل جامعه اسلامي(مرحله چهارم) به معناي اجتماعي از مردم مسلمان که احکام مقدس اسلام بر زندگي و رفتارهاي فردي و اجتماعي آنها حکمفرما باشد، است. در باب جامعه اسلامي و جوانب مختلف آن بايد توجه کنيم که اين جامعه بر اساس چه پايههايي استوار است يا در واقع شاخصهاي يک جامعه اسلامي چه بايد باشد. در جواب اين مطلب حائز اهميت است که ساختاري که بر اساس نظام اسلامي طرح ريزي شده است جامعه را ميخواهد به کدامين سمت و سو سوق دهد و در واقع آن جامعه اي که حاصل دولت اسلامي است چه نوع زندگي را براي انسان متصور است؟ به بيان ديگر «سبک زندگي» که در اين جامعه دنبال آن هستيم چيست و چگونه است؟ سبک زندگي يک جامعه در واقع يعني روشها و نمودهاي فرهنگي که انسانهاي يک جامعه اغلب آن را در متن زندگي رعايت و اجرا مي کنند. سبک زندگي در واقع نماي بيروني از حرکتي است که به سوي اهداف جامعه داريم و اين حرکت در واقع نشان دهنده پيشرفت آن جامعه است. توجه به سه شاخص در باب سبک زندگي اسلامي ضروري است؛ شاخص اول: اينکه تمدني که از جامعه اسلامي به وجود ميآيد حاصل فهم و درک درستي از جهان هستي و در واقع متکي به عقلانيت صحيح و منطقي جهان است. شاخص دوم: آنکه اين تمدن صرفا به پيشرفت در سخت افزارها محدود نبوده و شامل پيشرفت وتعالي در تمامي ابعاد وجودي انسان وجامعه است بلکه مهم تر از ظاهر کار، پيشرفت معنويت و حرکت معنوي رادنبال ميکند. و شاخص سوم: آنکه نحوه مواجهه با مسائل گوناگون بايد بر اساس عقلانيتي باشد که با فطرت انسان سازگار بوده وخلاف نياز هاي فطري انسان نباشد و بتواند نيازهاي اساسي انسان که منطبق بر فطرت اوست را تأمين کند و مسئله مهم در اينجا پيشرفتي است که مبتني بر عدالت و رعايت حقوق انسانها در جامعه باشد. پس خروجيهاي چنين جامعهاي ماشينهايي نيستند تا کوک شوند و به سختي کار کنند تا بر ثروت صاحبان سرمايه افزوده شود و حقوق بيشتري بگيرند تا هرچه بيشتر مصرف کنند و روزاروز اين دور باطل را تکرار کنند، بلکه هدف غايي آنان عبوديت براي نيل به تعالي و کمال بيشتر است که ان شاء ا... روزي برسد که با تکيه بر شاخصهاي صحيح و مدد گرفتن از اهل بيت (ع) جلوه مبارک امت اسلامي را در جلوي چشم خود ببينيم. اين که جاهليت مدرن با ابزارهاي گوناگون رسانه اي و فرهنگي سبک زندگي خود (که سبک زندگي باديه نشين هاي عصر جاهليت است) را با رنگ و لعاب مدرن و به روزشده به خورد مردم عالم ميدهد، زندگياي که جز لذت و منفعت اقليتي اشرافي چيز ديگري اصالت ندارد و ارزش و اخلاق و کرامت انساني گزارههايي خالي از معنا ميشوند. افسوس که اين سبک زندگي در فيلمهاي سينمايي برخي توليدکنندگان که اين انديشه جاهلي در فکر آنها رسوب کرده، بر روي پرده سينماهاي ايران اسلامي ظاهر ميشود و مسئولين فرهنگي کشور هم همچنان نظاره گرند. ما براي ايجاد سبک زندگي اسلامي ايراني دو راهبرد پيشنهاد ميدهيم: راهبرد اول: نقد سبک زندگي غربي؛ به اين معنا که ما مضر بودن مولفههاي سبک زندگي غربي را هرچه بيشتر براي مردم نمايان و تشريح کنيم و در همه حوزههاي فردي و اجتماعي ضديت سبک زندگي مدرن غربي را با آموزههاي ديني و فطرت انساني نشان دهيم. راهبرد دوم: کار اثباتي براي خلاء هاي موجود در سبک زندگي اسلامي ايراني؛ ما بايد در ايجاد سبک زندگي اسلامي ايراني کار ايجابي هم بکنيم و فعاليتهايمان محدود به کارسلبي در نقد سبک زندگي غربي نشود، يعني جامعه ايراني و فراتر از آن مردم جهان اسلام، يک سري نيازهايي در زندگي دارند که ما بايد بتوانيم اين نيازها را بر آورده کنيم. مثلاً شيوه سپري کردن اوقات فراعت، مدل لباس، موسيقي حلال، فيلم پاک، سريال آموزنده، معماري اسلامي و... وقتي ما اينها را بطور مطلوب ايجاد کرديم بخش عمدهاي از مردم به اين سبک زندگي گرايش پيدا خواهند کرد. 4. بيداري مردم جهان اسلام روزگاري بود که در داخل مرزهاي اين سرزمين کمتر کسي جرأت محکوم کردن جنايات رژيم صهيونيستي را داشت اما اکنون اين اتفاق در خيابانهاي لندن و نيويورک هم اتفاق ميافتد، اين که چند دهه پيش اعراب در نبردي شش روزه با خواري و خفت از رژيم صهيونيستي شکست خوردند اما امروز اخبار پيروزيهاي پي در پي جبهه مقاومت توسط رسانههاي حامي صهيونيزم هم سانسورشدني نيست، اين که موشکهاي چند نسل پيش ايران حصارهاي گنبد آهني را ميشکند و بر خاک سرزمينهاي اشغالي فرود ميآيد، همه و همه بخوبي نشان ميدهند که ما آمريکا و رژيم صهيونيستي را زير پا گذاشتهايم، با هر انفجار موشکي در خاک رژيم صهيونيستي اين صدا در گوش آنها ميپيچد که رژيم صهيونيستي رفتني است، و اين اتفاق براي چندصدبار در نبرد 8 روزه رخ داد، به همين دليل بود که سران صهيونيزم که به مدد قدرت پوشالي ناشي از کشتار زنان و کودکان تا پيش از اين با غرور و افتخار احمقانه شان در پشت دوربينها ظاهر ميشدند و از وادار کردن فلسطينيان به شرايط سازش سخن م راندند، اکنون بهت و حيرت همراه با وحشت خود را نتوانستند پنهان کنند. اينها ثمره ثبات قدم در مسير مقاومت است که از ثمرات بيداري اسلامي است که امام عظيم الشأنمان با انقلاب اسلامي به همه مسلمانان و مستضعفين عالم آموخت و بدين ترتيب انقلاب اسلامي الگويي بيبديل براي مقاومت در مقابل ظلم در عالم شد. و اکنون در چهارمين دهه از انقلاب اسلامي پيروزيهاي متعدد جبهه مقاومت حجت را تمام کرده است، بر ما و همه کساني که فکر ميکردند دوران مقاومت گذشته و ادبيات انقلاب را بايد در لابلاي کتابهاي تاريخي جستجو کرد، اما زماني که ترجمان شعارهاي سه دهه پيش پدرانمان را از حلقوم مسلمانان تونس و مصر و ليبي و بحرين و عربستان مي شنويم، و روح جوانهاي حزب اللهي دهه شصت ايران را در کالبد مبارزان لبنان و ديگر کشورها مييابيم، درمييابيم که اين بار انقلاب در نقطهاي ديگر از جهان ظهور کرده است. 5. انتخابات رياست جمهوري پيشرو درباره انتخابات رياست جمهوري پيشرو بسيج دانشجويي به مثابه يک نهاد انقلابي با «نگاه گفتمان محور» به مقوله انتخابات وارد خواهد شد و از ورود به دعواهاي مصداقي پرهيز خواهد کرد، اما وظيفه جنبش دانشجويي که تجسم آرمانخواهي جامعه است تزريق روح آرمانگرايي به بدنه جامعه و يادآوري و تذکار و تکرار و تلاش براي عملي ساختن آرمانهايي است که ملت ايران براي نيل به آن آرمانها بپاخاست و انقلاب کرد و از سوي ديگر رصد حرکت جامعه در اين مسير از وظايف اين تشکل دانشجويي است. بسيج دانشجويي تلاش ميکند تا در انتخابات گفتماني صحيح در چارچوب انقلاب اسلامي را ايجاد و ترويج کند. گفتمان متشکل از مولفههاي «آرمانگرايي در فکر»، «کارآمدي در عمل»، «عدالتخواهي در همه عرصه ها ونه فقط عدالت اقتصادي»، «توجه بيشتر به مستضعفين به عنوان صاحبان اصلي انقلاب اسلامي» و «عملي کردن پيش نيازهاي تمدن سازي نوين اسلامي»، «موضع گيري شفاف و مبارزه با فتنه و انحراف» که با نزديک شدن به انتخابات به شرح بيشتر مواضع تشکل خواهيم پرداخت. فتنه گران و حاميان آنان بايد بدانند ملت ايران حضور آنان در انتخابات پيشرو را بر نخواهد تابيد، معتقديم اصلاح طلباني که قصد حضور در انتخابات آتي را دارند بايد موضع صريح وشفاف نسبت به فتنه در کارنامه خود داشته باشند. ساکتين فتنه و انحراف نيز بدانند قطعاً گزينه مطلوب ملت ايران براي رياست جمهوري نخواهند بود. آنچه که با رصد وضعيت موجود در ماههاي اخير مايه تأسف است آغاز زودهنگام فعاليتهاي انتخاباتي برخي نامزدهاست، زيرا قرار گرفتن کشور در فضاي رقابتهاي انتخاباتي به صورت طولاني مدت به هيچ وجه به مصالح کشور نيست و فرصتهاي تلاش و فعاليت مسئولين را از بين ميبرد. آنچه در اين ميان تأسف بارتر است پرداختن به دعواها و مشاجرات کودکانهاي است که کام ملت را در ماههاي منتهي به انتخابات تلخ کرده و زمينه ساز ايجاد بدبيني در ميان مردم ميشود. آنچه بايد معيار کارگزاران نظام اسلامي در اين مقطع حساس باشد، نه تکرار اين مشاجرات کودکانه که توجه به آرمانهاي انقلابي و قيام و مبارزه براي نيل به اهدف انقلاب مي باشد. اينکه در پيچ تاريخي حساس اسلام و انقلاب که چشم اميد مستضعفان عالم، و رهيدگان از حکومت جور و استکبار به ملت ايران و نظام اسلامي است، برخي سياسيون، صحنه خدمت به اين مردم شريف را با ميدان رقابتهاي سياسي براي کسب قدرت اشتباه ميگيرند و تابلويي که بيش از سه دهه است به مدد استقامت اين مردم و جانفشانيهاي بهترين جوانان اين سرزمين در برابر عالم ترسيم شده است گردي بيفکنند، اگر خائن نناميم، چه م توانيم بناميم؟
|