کد مطلب: 73830
شعر/از غزه صداي العطش مي آيد
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 1015
به گزارش سلام لردگان به نقل از "حرف تو" شعر زير درباره مردم غزه و جنگ اين روزهاي آنان با رژيم صهيونيستي و رابطه آنها با قيام امام حسين(ع) است. روزي که جهان پر از کبوتر مي شد از خون غروب ،شب معطر مي شد باران باران گلوله مي افتاد و ... جنگل جنگل شکوفه پرپر مي شد باران بهار، رنگي از خون دارد اين خاک چقدر مرد مجنون دارد يک روز مترسک به زمين خواهد خورد در مزرعه اي که بوي زيتون دارد دور از همهي دورنگي و حاشيه ها برهم زده شد تمامي فرضيه ها غزه يکباره بوي پرواز گرفت تاريخ رقم خورد در اين ثانيه ها اين خاک ز سنگهاي سجيل پراست خون در دلمان به وسعت نيل پراست با لشکر ابرهه اگر حمله کنند باريکهي غزه از ابابيل پراست امسال محرمي دگر شد برپا جاري شده است نغمه ي واويلا بايست که مقتلي دگر بنويسند غزهست کنون آينه ي کرب و بلا وقتي که تمام شد عزامي آييم فردا فردا فرداها مي آييم اي جلوهي کربلاي امروز زمين! اي غزه پس از عاشورا مي آييم! يک بغض گرفته مسجد الاقصي را زخمي کرده بال پرستوها را اينها هم يک مشت طنابند چه باک؟ داريم عصاي حضرت موسي را بيهوده مگو که مرد ميدان هستيم وقتي که ز فرياد هراسان هستيم در غزه برادرانمان را کشتند انگار نه انگار مسلمان هستيم در اول ماه غم دلم جا مانده از قصه ي غزه غصه برجامانده فرياد که کيست تا مرا يار شود ياران حسين! غزه تنها مانده خون را تو حلال کرده اي؟ کي هستي؟ آهنگ زوال کرده اي ، کي هستي؟ نابودي تو به يا حسيني بسته ست اولمرت!خيال کرده اي کي هستي؟ با داغ برادر از درون مي رقصيد در طرح مثلث جنون مي رقصيد بي تابي کربلا تماشايي بود آن روز که غزه غرق خون مي رقصيد با گريه و زمزمه به غزه برويم با ساقي علقمه به غزه برويم اين سال دگر محرم آخر ماست با مهدي فاطمه به غزه برويم با ترس سفر، سينه زدن بيهوده است آنسوي خطر سينه زدن بيهوده است از سينه سپر کردن دگر مي ترسي شب تا به سحر، سينه زدن بيهوده است جز ماه حسين در جهان ماهي نيست در سينه به جز خروشي و آهي نيست دنبال حسين خود اگر آمده اي جز جاده غزه- کربلا راهي نيست تا سنگر غزه خالي از غيرت ماست در هيئت دل سينه زني باد هواست گيسوي زنان غزه خون آلود است ياران علي را چه شده؟ مرد کجاست؟ اين سوي درختي به نسيمي افتاد آن سوي پرنده اي ز بيمي افتاد لالائي مادران به شيون آميخت پستانک خونين يتيمي افتاد وقتي که تمام شد عزا مي آييم با اسلحه اشک و دعا مي آييم فعلا سرمان به کار هيئت گرم است غزه! تو صبور باش! ما مي آييم شمريم اگر روز ستم خاموشيم خون است اگر آب خنک مي نوشيم آن سوي جهان کرب و بلائي برپاست ما هم دلمان خوش است مشکي پوشيم در ماه عزا بيا حسيني باشيم غزه شده کربلا حسيني باشيم پيراهن مشکي نه!که پيراهن جنگ بايد پوشيد تا حسيني باشيم اين خاک ز سنگ هاي سجيل پر است خون در دلمان به وسعت نيل پر است با لشگر ابرهه اگر حمله کنند باريکهي غزه از ابابيل پر است افراشته ايم پرچم آقا را تا پاک کنيم از ستم دنيا را تا کي اينجا نشسته و گريه کنيم بايست خبر کنيم دريا ها را برخيز که در عشق خطر بايد کرد در راه خدا سينه سپر بايد کرد از غزه صداي العطش مي آيد ياران حسين (ع) را خبر بايد کرد بگذار بساط آه و واويلا را خواهيم گرفت رخصت آقا را آغشته به خون است محرم امسال بايست به غزه برد هيئت ها را در برکهي چشم شوق دريا بنهد با آمدنش داغ به دل ها بنهد شايد امسال حضرت ثارالله در غزه بجاي کربلا پا بنهد سرگرم عزا که فصل ماتم شده است غافل از اينکه غزه پر غم شده است هرچند هزار کشته افتاده ولي گفتيم فقط ماه محرم شده است عمريست به دنبال هدف مي گرديم لب تشنه به دنبال شرف مي گرديم از غزه بگوييد که بي روح جهاد ما حزب اللهيان تلف مي گرديم بر پيکر شيعه زخم نو افتاده بر لب غزل(غزه برو) افتاده تقويم دروغ گفته يا معجزه ايست؟! عاشورا ده روز جلو افتاده اين سمت : دروغ و ظلم کشتار و فريب آن سمت : تمام مردم غزه غريب اي صاحب ذوالفقار خونخواه حسين دير است ، بيا ! أليس صبح بقريب؟ فرداست که با بهانه تان مي آيد با دعوت ابلهانه تان مي آيد حکام عرب!پس از فلسطين ، دشمن با تانک درون خانه تان مي آيد با رخت عزا به سويتان مي آييم اينجا آنجا به سويتان مي آييم هر قطرهي خونتان که افتد بر خاک دريا دريا به سويتان مي آييم در ماه محرم از غم خود مستم مانده نعش برادرم بر دستم در عشق ، وطن نمي شناسد شيعه من هم يکي از مردم غزه هستم شب تا به سحر اگر که هيئت باشسم در مدرسه آل محبت باشيم حالا که صداي گريه غزه به پاست بي غيرتي ماست که راحت باشيم وقتي که بلاي کربلا تازه شود در غزه صداي ربنا تازه شود يک قطرهي اشک در محرم کافيست تا غزه به باران شما تازه شود اکبر، اصغر ...حبيب و قاسم آمد تاکرب و بلا لشکر عازم آمد امروز هواي غزه قرمز شده است انگار که وقت فجر قائم (عج)قائم آمد از داغ حسين هرکه ماتم دارد غزه غزه داغ مجسم دارد تنها يک سطل آب با خود ببريد فرعون زمانه نيل را کم دارد آيه آيه کرب و بلا ...کرب و بلا افتاده به روي خاک خونين، شهدا بر سردر کربلا نوشتند چنين: امشب غزه ست وعده ي هيئت ما هرچند که راه کربلا باريک است از جادهي غزه کربلا نزديک است بعد از مجلس چراغ ها روشن شد اي سينه زنان!جهان ما تاريک است اينجا همه بي پناه، خونين، عريان آنجا همه ابليس ، بيابان، زندان امشب همة ستاره ها مي گريند آژير خطر، غزه و موشک باران هرچند که سبز و بي گناهي غزه! مظلوم و غريب بي پناهي غزه! در خون تو نقش کربلا مي بينيم بدجور شبيه قتلگاهي غزه! در آتش رگبار نمازش آن روز... زيبا شده بود رمز و رازش آن روز انگار خبر داشت محرم شده است غزه آمد به پيشوازش آن روز هرچند جوانه بال و پر خواهد خواست مي گريد کودکي پدر خواهد خواست با اين همه سنگ ها مصمم هستند يک روز دوباره غزه برخواهد خواست وقت است که درد را مداوا برسد جان بر لب شيعيان دنيا برسد گوساله پرست ها مدرنيته شدند از وادي طور کاش موسي برسد پيوسته بلا پشت بلا مي آيد سر از پي سر ، دست جدا مي آيد اي دم زده از حسين از جا برخيز از غزه شميم کربلا مي آيد از کرب و بلا نصيب دارد زيتون زيبايي دلفريب دارد زيتون انگار حسين(ع) وارد غزه شده ست چنديست که عطر سيب دارد زيتون! اينجا آنجا تمام دنيا غزه ست انگار هواي کربلا با غزه ست ياران عزادار ! توجه بکنيد امسال محل هيئت ما غزه است
|