آخرین اخبار
کد مطلب: 73462
گزارش هاآرتص از تن‌فروشي زنان اسرائيلي به دلايل اقتصادي
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 1147

به گزارش سلام لردگان به نقل از فارس، روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» اخيرا گزارشي از وضعيت داخلي اسرائيل و پديده تن‌فروشي که به امري رايج در اسرائيل بدل شده، پرداخته است. اين گزارش حاوي نکات تکان‌دهنده‌اي از اوج نابساماني اجتماعي در سرزمين‌هاي اشغالي است، که در ادامه به مرور بخش‌هايي از آن مي‌پردازيم.

فساد مردان در لايه‌هاي اجتماعي

نويسنده اين گزارش ابتدا به شرح وضعيت يکي از فاحشه‌خانه‌هاي معروف در قلب تل‌آويو مي‌پردازد. وي عنوان مي‌کند که تمام اتاق‌هاي اين محل در طول روز هم همواره پر است و هميشه هم زنان کافي در شيفت روز براي پاسخگويي به نياز مراجعان وجود دارد.

 

روسپي‌گري براي حفظ خانواده

رونا يکي از زناني است که خود در شيفت روز اين فاحشه‌خانه کار مي‌کند و عنوان مي‌کند؛ به اين دليل روزها کار مي‌کند که يک مادر است. او مي‌گويد با وجود آنکه تعداد مشتريان در شيفت شب بيشتر است، اما او يک مادر است و بايد شب را در کنار خانواده‌اش باشد.

او همچنين مي‌گويد بيشتر مشتريان شيفت روز، از طبقه‌هاي بالاي جامعه اسرائيلي هستند. کساني با مشاغلي چون مهندس، پزشک، تاجر و وکيل. رونا با تاثر درباره آن‌ها مي‌گويد: «تقريبا همه آن‌ها متاهل هستند. آن‌ها عکس زن و بچه خود را در موبايل به من نشان مي‌دهند. آن‌ها يا در مسير رفتن به محل کار به اينجا مي‌آيند يا به بهانه يک قرار يا يک نهار بيرون آمده‌اند».

او در پاسخ به اين سوال که چرا با وجود آنکه در مراحل پيشرفته حاملگي هنوز هم تن‌فروشي مي‌کند، تنها مي‌گويد: «من يک خدمات  دهنده هستم».

خبرنگار هاآرتص از رونا مي‌پرسد، آيا کسي از نزديکانت مي‌دانند اينجا کار مي‌کني؟ و رونا پاسخ مي‌دهد: «نه، به هيچ وجه، هيچ‌کس از اينجا بودن من خبر ندارد. من خيلي روي بچه‌ام سرمايه‌گذاري کرده‌ام. او بچه خيلي با استعدادي است».

در همين حين است که رونا ياد پسر خود مي‌افتد، به او زنگ مي‌زند و يادآوري مي‌کند که عصرهنگام بعد از مدرسه، بايد به يک کلاس تقويتي برود.

او توضيح مي‌دهد که همسرش رهايش کرده و بدهي‌هاي زيادي دارد که بايد پرداخت کند. رونا عنوان مي‌کند که هميشه در حال جنگ با افسردگي است. او مي‌گويد: «در ابتدا کار کردن به عنوان يک روسپي براي من خيلي سخت بود».

روسپي‌گري؛ پديده‌اي رايج در جامعه اسرائيلي

نويسنده اين گزارش مي‌نويسد اين فاحشه‌خانه‌ها در سرتاسر تل‌آويو فعال هستند و هر روز صبح فعاليت خود را آغاز مي‌کند. او مي‌نويسد صنعت روسپيگري اسرائيل هر روز صبح بيدار مي‌شود و تا 4 و 5 بامداد فردا ادامه پيدا مي‌کند و دوباره ساعت 10 صبح درهاي فاحشه‌خانه‌هاي اسرائيلي باز مي‌شود. صنعت روسپيگري اسرائيل بيش از گذشته به پديده‌اي رايج و حتي عادي بدل مي‌شود.

 

«مايا پالي» يکي از مددکاران وزارت سلامت اسرائيل است که بنا بر وظيفه‌اش، بارها از اين مکان‌ها بازديد کرده است. وي مي‌گويد در اين محل‌ها سعي شده روسپيگري به عنوان شغلي شريف معرفي شود و براي آن عبارات شغلي نظير شيفت کاري، کار، منشي نيز تعريف شده است. به گفته او تلاش مي‌شود تا روسپيگري عادي شود و به کاري رايج و روتين بدل شود.

با اين وجود او مي‌گويد هم خدمات‌‌دهندگان و هم دريافت کنندگان خدمات در اين محل‌ها، از اينکه نزديکان آن‌ها متوجه شوند که در صنعت فاحشه‌گري حضور دارند، بيمناکند. به همين جهت هم هست که مادراني که در اين محل‌ها مشغولند، شيفت روز را انتخاب مي‌کنند، چراکه راحت‌تر مي‌توانند اين راز را از اطرافيان خود مخفي کنند. آن‌ها ابتدا فرزندان خود را به مهد مي‌رسانند و به همه مي‌گويند که به محل کار مي‌روند.

مشکلات اقتصادي؛ دليل اصلي

پالي مي‌گويد اين مادران که اغلب مطلقه يا بيوه هستند، براي بزرگ کردن فرزندان خود مجبور به تن‌فروشي هستند. سن اين زنان بين 20 تا 40، 50 سال است و به گفته وي: «اين مادران فرزنداني در سن مهد و دبستان دارند و فرزندان برخي از آن‌ها سربازان ارتش هستند. بسياري از آن‌ها مي‌گويند به دليل فقر و نياز مالي به کار در فاحشه‌خانه روي آورده‌اند. شکنندگي اقتصادي مادران سرپرست خانوار و گزينه‌هاي محدود آن‌ها براي کسب درآمد، مهمترين دلايل روي آوردن آن‌ها به تن‌فروشي است. البته در مشاوره‌هاي درماني با آن‌ها مشخص مي‌شود که فقر مادي تنها دليل اين امر نيست. همواره مي‌فهميد که آن‌ها در گذشته قرباني سواستفاده جنسي، خشونت، و بي‌توجهي عاطفي بوده‌اند».

بسياري از زناني که در تل‌آويو مشغول تن‌فروشي هستند، از شهرهاي ديگر به تل‌آويو مي‌روند چراکه بيم آن را دارند که يکي از مشتريان آن‌ها را بشناسد. آن‌ها سعي مي‌کنند با وسائط نقليه عمومي سفر کنند و ساده‌ترين لباس‌ها و آرايش‌ها را داشته باشند تا کسي به آن‌ها شک نکند.

پالي با اشاره به اينکه اين زنان 2 شخصيت دارند، مي‌گويد: «مايه دلشکستگي است که وارد اين فاحشه‌خانه‌ها شويم و صحبت‌هاي اين مادران را بشنويم و ببينيم که منتظر مشتري نشسته‌اند، تنها براي اينکه بتوانند براي خانواده خود پول درآورند».

 

يکي از اين زنان که از همسر خود جدا شده است، در توصيف دوران پس از طلاق و نحوه کشيده شدن به اين مسير، مي‌گويد: «يک سال و نيم براي پرداخت بدهي‌هايم جنگيدم و اين کار کاملا من را از پاي درآورد. من پسرم را گرفتم و به همراه مادرم به محل ديگري نقل مکان کرديم. من تمام روز عاجزانه در زمينه پرستاري کار مي‌کردم. بعد از مدتي آپارتماني اجاره کردم و از اين به بعد همه‌چيز ناجور شد. براي هيچ‌چيز پول کافي نداشتم. شوهرم حق فرزندان را (ماهيانه فرزندان پس از طلاق) سر وقت پرداخت نمي‌کرد و قبض‌هاي ماهيانه روز هم تلنبار مي‌شدند. من ماهيانه 4500 شکل (واحد پول اسرائيل معادل يک چهارم دلار) درآمد داشتم که براي هيچ چيز کافي نبود. هر ماه جاي اينکه بدهي‌هايم پرداخت شود، بيشتر روي هم تلنبار مي‌شد».

او ادامه مي‌دهد: «پسرم دوستي داشت که زياد به خانه ما مي‌آمد و من مادرش را مي‌ديدم. يک روز صريحا به مادر او از فشار اقتصادي که روي من بود گفتم. نااميد بودم. او از من پرسيد که «آيا سالم هستي؟»؛ و بعد گفت که تو صد سال ديگر هم نمي‌تواني بدهي‌هايت را بپردازي. او گفت که شوهرش پول‌هايي که از فروش آپارتمانشان به دست آمده بوده، برداشته، به خارج رفته و او را تنها گذاشته او از آن زمان تن‌فروشي مي‌کند».

وي مي‌گويد همان زمان بود که به او پيشنهاد شد او هم تن‌فروشي کند تا بتواند در جامعه اسرائيل پول لباس و غذاي خود را درآورد. او مي‌گويد همه اين کارها را براي فرزندش انجام مي‌دهد.

مشکلات اقتصادي جامعه اسرائيل همچنين موجب شده تا اين پديده رشد بسيار زيادي داشته باشد. آلاين يکي ديگر از زنان فعال در اين زمينه است که مي‌گويد: «قبلا تعداد فاحشه‌خانه‌هاي تل‌آويو اندک بود، اما امروز مي‌توانم خيابان به خيابان اين شهر زنجيره‌اي ممتد از اين مکان‌ها را به شما نشان دهم».

او هم در مورد اينکه چطور مجبور به تن‌فروشي شده، مي‌گويد: «زندگي من به سختي مي‌گذشت و ناگهان دخترم به بيماري نادري مبتلا شد. داروهاي او جزو سبد سلامت نبود. مجبور بودم خودم تمام هزينه داروها را بدهم. فقط پول داروها نبود بلکه درمان‌‌هاي خاص هم هست و بعد مي‌بيني که مجبوري نزد پزشک خصوصي بروي و هزينه آن‌ها را شخصا بپردازي. هر روز بيشتر و بيشتر افسرده مي‌شدم. حس کردم همه راه‌ها بسته است».

آلاين مي‌گويد پس از اين بوده که يکي از دوستانش که در اين زمينه فعاليت مي‌کرده، به وي هم پيشنهاد داده است، و او هم وارد اين کار شده است. او يک هفته پس از شروع اين کار، يک بار هم دست به خودکشي زده است. وي در اين باره مي‌گويد: «من بستري شدم، و پس از آنکه دوره خدمات درماني من به پايان رسيد، به من گفته شد که بايد نزد روانپزشک بروم. من به کلينيک يک روانپزشک در تل‌آويو رفتم و صراحتا به او گفتم که کارم تن‌فروشي است و با اين اوقات بسيار سختي دارم. او به من پيشنهاد داد که در ازاي درمان رايگان، با او رابطه جنسي برقرار کنم».

او مي‌گويد در طول اين سال‌ها بارها سعي کرده اين کار را کنار بگذارد، اما نتوانسته است. او که اکنون در کنار تن‌فروشي، يک کار نيمه وقت معمولي هم دارد، در اين باره مي‌گويد: «الان هم تن‌فروشي مي‌کنم و هم کنار آن يک شغل نيمه‌وقت دارم. دارم تلاش مي‌کنم که تمامش کنم، اما از لحاظ اقتصادي نمي‌توانم. سال‌ها مي‌گذرد و حس مي‌کني که سوخته‌اي».

وي ادامه مي‌دهد: «الان هم تن‌فروشي مي‌کنم و هم يک کار معمولي نيمه‌وقت دارم، با اين حال باز هم پول کافي کسب نمي‌کنم. هر ماه براي تامين مايحتاج اوليه زندگي مي‌جنگم».

مشکلات اقتصادي سال‌ها است که در زير پوست جامعه اسرائيلي پنهان شده و سران رژيم‌صهيونيستي همواره وجود چنين مشکلاتي را انکار مي‌کنند. با اين وجود چند وقتي است که اين غده سر باز کرده و در قالب اعتراضات اجتماعي بروز پيدا کرده است. تنها در چند ماه گذشته بيش از 10 اسرائيلي در اعتراض به مشکلات اقتصادي اقدام به خودسوزي کرده‌اند و حداقل 2 نفر از آن‌ها بر اثر جراحات وارده کشته شده‌اند. علاوه بر اين خيابان‌هاي تل‌آويو بارها صحنه حضور اسرائيلي‌هاي معترص به وضعيت بد اقتصادي بوده است، که اين اعتراضات همواره با سرکوب شديد از سوي نيروهاي امنيتي روبرو شده است.

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس