به گزارش سلام لردگان به نقل از خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس وحيد يامينپور فعال رسانهاي در يادداشتي به بهانه سفر رهبر معظم انقلاب به خراسان شمالي نوشت «دوست داشتن آقا واقعاً چقدر مهم است؟»
التزام به ولايت فقيه مسالهاي حقوقي است. يعني حتي ميتواني وليفقيه را دوست نداشته باشي ولي به ولايت فقيه التزام داشته باشي؛ کدام مهمتر است؟
اطاعت از ولايت فقيه با التزام يک شهروند به قانون اساسياش خيلي فرق دارد. ولايت بر مبناي دوست داشتن و علاقه قلبي است. از نگاه دين، دينداري چيزي جز دوست داشتن برخي و بغض عده اي ديگر نيست: هل الدين الاالحب و البغض في الله؟!(حديث از پيامبر ص است) وگرنه در دوران پيامبر صلي الله عليه وآله و اميرالمومنين عليه السلام هم عدهاي به ايشان التزام داشتند ولي بعداً راه قلب وارونه خود را پيش گرفتند و بيديني شان ثابت شد.
اينکه در قلبي محبت اوليائش خانه کند توفيقي است که نصيب هرکس نمي شود؛ در زيارت شريف امين الله مي خوانيم: اللهم اجعل قلبي... محبه لصفوة اوليائک(خداوندا قلب مرا دوستدار اولياء برگزيده خود قرار بده) در دعاي سيفي صغير که از ادعيه ي عجيب مفاتيح است هم آمده: والّف بيني و بين اوليائک في دار الدنيا و دار القرار(خدايا بين من و اوليائت در دنيا و آخرت الفت برقرار کن) بنابراين التزامي که بر مبناي محبت است مبناي ديني دارد.
در اين ميان آيه 65 سوره ي نساء بسيار جالب توجه است. در اين آيه کسانيکه به امر پيامبر التزام دارند ولي حتي در قلبشان از حکم ايشان دلتنگ مي شوند مخاطب توبيخ الهي قرار مي گيرند: فَلا وَ رَبِّکَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَکِّمُوکَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً (نه ، سوگند به پروردگارت که ايمان نياورند ، مگر آنکه در نزاعي که ميان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمي که تو مي دهي هيچ ناخشنود نشوند و سراسر تسليم آن گردند)
يعني حاکم دانستن پيامبر و التزام داشتن به او براي مومن بودن کافي نيست، بلکه ضربان قلبمان هم بايد با ضربان قلب ولي خدا هماهنگ باشد!
خدا عاقبت همه مان را ختم بخير کند... اللهم صلّ علي محمد و آل محمد.