آخرین اخبار
کد مطلب: 146874
بيانات رهبر انقلاب در سخنراني تلويزيوني به مناسبت عيد مبعث
ريشه بحران اوکراين سياست آمريکاست
تاریخ انتشار : 1400/12/11 09:01:59
نمایش : 1083

بيانات در سخنراني تلويزيوني به مناسبت عيد مبعث

 

بسم الله الرّحمن الرّحيم
والحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين سيّما بقيّة الله في الارضين.

تبريک عرض ميکنم عيد سعيد و بسيار بزرگ مبعث رسول اکرم را به همهي امّت بزرگ اسلامي و به ملّت عزيز ايران و به همهي آزادگان جهان. روز مبعث و شب مبعث، روز و شبي است که بزرگترين هديهي عالم وجود -که از آن تعبير شده است در دعاي شب مبعث به «بِالتَّجَلِّي الاَعظَم»(۱)- به نبيّ مکرّم اسلام، برترين بندهي خداوند، اعطا شد و هديه داده شد.

البتّه بعثت نبيّ مکرّم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) هديهي به همهي بشريّت هم هست. اگر ما در ميان ارزشهاي فراوان اسلام، سلسلهي ارزشهاي اسلامي -که مجموعهي ارزشهاي اسلامي خيلي گسترده است-  فقط دو ارزش را در نظر بگيريم، يعني عنصر «گسترش عقلانيّت» و عنصر «پرورش اخلاق» را که دو عنصر برجسته از اين ارزشها است، اگر همين دو عنصر را در نظر بگيريم که اسلام نسبت به آنها چه تأکيدي کرده، تصديق خواهيم کرد که اسلام عاليترين هديه را و وسيلهي سعادت را به بشريّت عطا کرده.

اينکه اسلام به عقلانيّت و گسترش عقلانيّت دعوت ميکند، چيز خيلي مهمّي است. در قرآن دهها مورد، و اگر کسي بشمرد شايد نزديک به صد مورد وجود دارد که خداي متعال، با تعابير مختلف، با تعبير «تَعقِلون»، با تعبير «تَتَفَکَّرون»، با تعبير «اُولِيالاَلباب»، با تعبير «يَتَدَبَّرون»، مخاطبان را و آحاد مردم را به تفکّر و انديشه و عقل دعوت کرده.

در مورد گسترش مفاهيم اخلاقي و پرورش اخلاقي هم همين بس که در چند جاي قرآن در صدر اهداف بعثت، اخلاق و تزکيه را ذکر کرده: هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الاُمِّيّينَ رَسولاً مِنهُم يَتلوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يُزَکّيهِم؛(۲) اوّل، تزکيه است؛ هم چنين در آيات ديگر: لَقَد مَنَّ اللَهُ عَلَى المُؤمِنينَ اِذ بَعَثَ فيهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم يَتلوا عَلَيهِم آياتِهِ وَ يُزَکّيهِم.(۳) چند جاي ديگر هم در قرآن هست که هدف بعثت را «تزکيه» معيّن کرده است؛ در رأس اهداف [بعثت ]، تزکيه است.

پس بنابراين اسلام اين دو ارزش متعالي و بينظير را هديه کرده به بشريّت و تحريص(۴) بر آن کرده و مؤمنينِ به خود را و به تبعِ آنها همهي آحاد بشر را دعوت به تعقّل و تفکّر و تزکيه و مانند اينها کرده که اين بزرگترين هديهاي است که اسلام ميتواند به بشريّت اعطا کند و اعطا کرده.

خب چند نکته در باب بعثت را به طور اختصار عرض ميکنم، بعد هم يک نکتهاي در باب قضاياي جاري روز عرض خواهم کردم.
 
يک نکته در باب بعثت اين است که بعثت رسول اکرم اسلام، چيزي را تحقّق بخشيد که به نظر محال ميآمد، ناممکن بود؛ و آن چه بود؟ اين بود که از مردم جزيرةالعربِ دوران جاهليّت -که حالا عرض ميکنم خصوصيّاتشان چه بود- يک امّت بافضيلت مثل امّت اسلاميِ دورهي خود پيغمبر تشکيل داد؛ چنين چيزي با نگاه عرفي و عادّي محال به نظر ميرسد. مردم عربستان در دورهي جاهليّت، قبل از بعثت پيغمبر، خصوصيّاتي داشتند که بعضي از آنها در نهجالبلاغه [آمده] است، بعضي هم در تاريخ است: مردم گمراه، سرگردان، بيهدف، بشدّت نادان، دچار فتنههاي بزرگ -فتنههاي ناشي از عصبيّتها و جهالتهاي بزرگ- در عين حال با همهي اين صفاتي که عرض کرديم -نداشتن علم، نداشتن معرفت، نداشتن ذرّهاي اخلاق، نداشتن هدف- بشدّت متکبّر، بشدّت خشن، حقناپذير، لجوج؛ اين خصوصيّات مردم عربستان [بود]؛ مردم مکّه و بقيّهي جاهايي که در آن وقت بودند، از بزرگان و کوچکانشان، رؤسا و زيردستانشان، اين خصوصيّات را داشتند. پيغمبر اکرم آمد از همين مردم با يک فاصله‌ي کوتاهي -که عرض ميکنيم- يک ملّتي ساخت متّحد، بافضيلت، باگذشت، فداکار و داراي عاليترين خُلقيّات؛ شما نگاه کنيد به مسلمانان زمان پيغمبر -چه آن وقتي که منحصر بودند در مدينه و چه آن وقتي که گسترش پيدا کردند به مکّه و طائف و بعضي جاهاي ديگر- [پيامبر] همان آدمها را تبديل کرد به يک چنين انسانهايي. اين به نظر نشدني بود؛ با هيچ محاسبهاي امکان اين نبود که در يک مدّت کوتاهي، آن‌چنان مردمي تبديل بشوند به اين‌چنين مجموعهاي. بعد هم در کمتر از بيست سال آوازهي جهاني پيدا کردند؛ همين مردمِ با آن خصوصيّات اخلاقي، بعد از آنکه اسلام را قبول کردند، بيست سال نگذشته بود که آوازه‌ي جهاني پيدا کردند و از طرف شرقشان، از طرف غربشان توانستند فکر خود را، انديشهي خود را، عظمت خود را منتشر کنند و به تعبيرهاي امروزي، هم از لحاظ سختافزاري، هم از جهت نرمافزاري توسعه پيدا کنند. اين کاري بود که اسلام انجام داد، و اين واقعاً يک کاري بود ناممکن؛ به نظر ناممکن ميآمد وليکن اسلام [آن را] تحقّق بخشيد؛ بعثت [آن را] تحقّق بخشيد.

خب اين واقعهاي است که در تاريخ اتّفاق افتاده لکن ما امروز ميتوانيم از اين واقعه بهرهمند بشويم؛ به اين معنا که اين يک بشارتي است به همه‌ي مسلمانان در هميشه‌ي تاريخ که هر گاه اراده‌ي آحاد مردم در طول اراده‌ي الهي قرار بگيرد و تابع اراده‌ي الهي بشود، انسانها کارهايي را ميتوانند انجام بدهند که به ‌نظر ناممکن است، به هدفهايي ميتوانند برسند که به نظر متعارف و طبق محاسبات از دسترس انسان دور است؛ هميشه اين جور است. در طول تاريخ، همين تجربه‌ي نبوي قابل تکرار است؛ اگر چنانچه انسانها در آن خط قرار بگيرند، ميتوانند به اهداف والايي دست پيدا کنند که به نظر عادّي و محاسبات عادّي، ناممکن به نظر مي‌آمد.

حالا اين تجربه -البتّه با تفاوتهايي- براي ملّت ايران اتّفاق افتاد و خداوند تفضّل کرد، به ملّت ايران اين تجربه را اعطا کرد، توفيق اين تجربه را خداي متعال به ملّت ايران نشان داد و آن، عبارت بود از ريشه‌کنيِ سلطنت در اين کشوري که پادشاهي مطلقه و سلطنت ظالمانه و جائرانه و متّکي به قدرت مادّي و بونبرده‌ي از معنويّت، ريشه‌ي تاريخيِ بسيار طولاني‌اي داشت. اينجا اين واقعه در کشور اتّفاق افتاد، در حالي که پشتيبان اين حکومت سلطنتي در کشور هم آمريکا بود، قدرتهاي بزرگ جهان بودند؛ هم آمريکا، هم انگليس، اين اواخر هم شوروي سابق، همه از حکومت پهلوي حمايت ميکردند، امّا ملّت ايران توانست ريشه‌کنيِ اين حکومت را که به‌ نظر ناممکن مي‌آمد -واقعاً ناممکن به نظر مي‌آمد- اين را تحقّق ببخشد؛ به برکت رهبري مخلصانه‌ي امام (رضوان الله تعالي عليه) و همّت بلند مردم و فداکاري مردم، اين کار اتّفاق افتاد. خب ماها در ميدان بوديم، در جريان بوديم؛ آن روز به هر يک از ماها اگر ميگفتند چنين اتّفاقي ممکن است بيفتد، برايمان خيلي قابل باور نبود، امّا تحقّق پيدا کرد. و اين انقلاب، ملّت را از خمودگي خارج کرد، ملّت را به حرکت درآورد، به نشاط درآورد و نه فقط اين انقلاب عظمت خودش را به دنيا نشان داد، ملّت ايران را هم باعظمت کرد، ايران اسلامي را هم در چشم دنيا عظمت بخشيد. اين نکته‌ي اوّل که اگر چنانچه ما در خطّ بعثت حرکت بکنيم، کارهاي ناممکن را ممکن خواهيم کرد و ميتوانيم دسترسي پيدا کنيم به هدفهايي که به‌ نظر، غير قابل دسترسي  مي‌آيد.

نکته‌ي بعدي در قضيّه‌ي بعثت خاتم‌الانبيا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) اين است که بر خلاف نظر آن کساني که دين را جداي از سياست معرّفي ميکنند، دين را از زندگي، از سياست و از حکومت بکلّي جدا ميکنند -قشرهاي مختلفي هم در اين زمينه کار ميکنند؛ از قبل هم بود و با حرکت انقلابي اين تلاش خنثي شد، ولي خب باز آدم مشاهده ميکند که کساني باز زمزمه‌ي اين را شروع کرده‌اند با نوشتن و گفتن و مانند اينها- نقطه‌ي اوج نهضت نبوي تشکيل حکومت بود که مقدّمات آن را و زمينه‌سازي آن را خود پيغمبر به وجود آورد؛ با بزرگان مدينه که آوازه‌ي اسلام را شنيده بودند و آمدند ببينند قضيّه چيست، پيامبر اکرم با اينها صحبت کردند، مواضعه(۵) کردند، قرارداد گذاشتند و بزرگان يثرب -البتّه آن روز هنوز اسمش مدينه نبود، شهر يثرب بود- زمينه‌سازي کردند، بعد پيغمبر اکرم با آن وضع عجيب، هجرت خود را شروع کرد، بعد هجرت مسلمانها شروع شد و بتدريج مهاجرين آمدند. قبل از هجرت، پيغمبر مصعب‌بن‌عمير را به عنوان نماينده فرستاد آنجا که برود آيات قرآن را بخواند براي مردم؛ اين مقدّمات را فراهم کرد، بعد هم خود حضرت به يثرب هجرت کردند و حکومت اسلامي را در آنجا تشکيل دادند؛ اين نقطه‌ي اوج نهضت پيغمبر بود. و به اين هم اکتفا نکردند که حالا يک حکومت تشکيل بدهند و فقط مردم را اداره کنند؛ نه، شروع کردند به مقابله‌ي همه‌جانبه‌ي با دشمنان. چون دشمنان بالاخره مسلمانها را راحت نميگذاشتند؛ لشکر درست کردند، جنگ‌افزار تهيّه کردند و به دشمنان حمله کردند، يک جاهايي دفاع کردند، يک جاهايي تهاجم کردند؛ هر دو جورش هست. اينکه حالا بعضي ميگويند جنگهاي پيغمبر صرفاً دفاعي است، نه، بعضي دفاعي بود، بعضي هجومي بود؛ شرايط مختلف بود. بعد هم پايگاه شرک را فتح کردند؛ پايگاه شرک مکّه بود؛ آنجا را فتح کردند و بيت‌الله در اختيار اسلام و در اختيار مسلمين قرار گرفت؛ حکومت اسلامي را تثبيت کردند. اين شورانگيزترين بخش نهضت اسلامي است. چطور آن کساني که اين تلاش را ميکنند ميخواهند اسلام را، دين را از حکومت جدا کنند؟

نکته‌ي بعدي در باب بعثت اين است که يکي از مهم‌ترين شعارها و جهت‌گيري‌هاي پيامبر اکرم در بعثت، مقابله‌ي با جاهليّت بود. در قرآن بارها جاهليّت تقبيح شده. تعبير جاهليّت -که حالا توضيح ميدهم که مراد از جاهليّت چيست- بارها در قرآن تقبيح شده. در سوره‌ي مائده: اَفَحُکمَ الجاهِليَّةِ يَبغون؛(۶) در سوره‌ي احزاب: وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلَيَّة الاوليٰ؛(۷) در سوره‌ي انّا فتحنا: اِذ جَعَلَ الّذينَ کَفَروا في قُلوبِهِمُ الحَميَّةَ حَميَّةَ الجاهِليَّة؛(۸) و در چند جاي ديگر قرآن که حالا من اين سه آيه در ذهنم بود، اينجا يادداشت کردم. جاهليّت تقبيح شده. اين جاهليّت چيست؟ مراد از اين جاهليّت صرفاً بي‌سوادي نيست، ناداني نيست؛ البتّه بي‌سوادي هم در آن هست، لکن اين جاهليّت معناي وسيع‌تري دارد؛ خُلقيّات پَست هم جزو اين جاهليّت است که به بعضي از آنها قبلاً اشاره کردم. رفتارهاي ددمنشانه‌ي مردم: آدمکشي‌شان، دزدي‌شان، تجاوزشان، حق‌کشي‌شان، ضعيف‌کشي‌شان که همه‌ي اينها رايج بود در بين مردم جزيرةالعرب، اينها جزو همان جاهليّت است. هرزگي جنسي، هرج و مرج جنسي، ابتذال اخلاقي، برچيده شدن بساط حيا از بين مردم؛ اينها بود ديگر، اينها جزو آن جاهليّت بود. و بعثت با همه‌ي اينها به مقابله پرداخت. يعني جاهليّتي که «وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلَيَّة الاوليٰ» که در سوره‌ي احزاب خطاب به زنهاي مکرّم پيغمبر هست، اين يک چنين چيزي است؛ هم ناداني و بي‌سوادي و جهالت در آن هست، هم بداخلاقي و ظلم و تبعيض و حق‌کشي و ضعيف‌کشي هست، هم هرزگي جنسي و بي‌بندوباري و هرج و مرج اخلاقي در آن هست؛ همه‌ي اينها جزو جاهليّت است. خب، پيغمبر با جاهليّت به مبارزه پرداخت.

حالا نکته‌ي مهم اينجا است که بسياري از همان رذايل اخلاقي که آن روز در مکّه رايج بود، در جزيرة‌العرب رايج بود و پيغمبر با اينها به مقابله پرداخت، بسياري از آن رذايل اخلاقي، امروز در دنياي به‌اصطلاح متمدّن غربي به شکل سازمان‌يافته و بسيار شديدتر و بسيار وسيع‌تر وجود دارد؛ عيناً همان رذايل اخلاقي در يک مقياس بزرگ‌تري امروز وجود دارد، با شدّت هر چه بيشتر.

خب امروز زندگي در تمدّن غربي بر پايه‌ي طمع و حرص است، بر پايه‌ي آزمندي است. اصلاً اساس زندگي در تمدّن غربي، حرص و طمع است. امروز پايه‌ي همه‌ي ارزشهاي غربي پول است، همه چيز با پول سنجيده ميشود؛ اخلاقيّات، معنويّات، همه چيز با پول سنجيده ميشود؛ معيارها اين است. سياست رايج، حکمراني‌ها، همه در خدمت تبعيض است، در خدمت فربه شدن کمپاني‌ها و کارتلها است؛ امروز اين جوري است ديگر.

علم و فنّاوري در خدمت کشتار مردم است. يک وقتي از علم استفاده ميکنند مثلاً فرض کنيد که براي واکسن يا فلان دارو که عدّه‌اي را نجات ميدهد، امّا [گاهي] از همين علم استفاده ميکنند براي [ساخت] سلاحهاي کشتار جمعي، سلاحهاي شيميايي، سلاحهاي اتمي، که صدها برابرِ آن تعداد مردم را از بين ميبرد، نابود ميکند؛ و اين اتّفاق در دنيا افتاده است و الان هم دارد مي‌افتد. غارت کشورهاي ضعيف؛ ابتذال اخلاقي. ابتذال اخلاقي و هرج و مرج اخلاقي بشدّت [وجود دارد]. مسئله‌ي هم‌جنس‌گرايي و امثال اينها -که ديگر واقعاً شرم‌آور است، که آدم از تکرار کردنش و گفتنش هم شرم ميکند- هرج و مرج عجيب جنسي؛ اينها امروز در دنيا وجود دارد. اينها همان چيزهايي است که آن روز بود، امروز هم همانها هست؛ منتها آن روز محدود بود، امروز گسترده است، سازماندهي‌‌‌شده است. پشت خيلي از اين فسادها و مفاسد، منطقهاي مصنوعي درست شده، يعني پشتوانه‌هاي منطقي و فکري برايش درست کرده‌اند، مبناي فکري برايش درست ميکنند و به بشريّت ارائه ميکنند.

خب بنابراين اين جاهليّت، امروز هست. پس اگر کسي تمدّن غربي امروز را، «جاهليّت مدرن» بخواند -که خوانده‌اند؛ خيلي‌ها گفته‌اند جاهليّت مدرن- حق دارد؛ واقعاً جاهليّت همان جاهليّت است منتها امروز در دنيا خودش را به شکل تجديديافته و مدرن‌شده نشان ميدهد.

خب پس بايد چه بکنيم؟ بايد درسهاي بعثت را مرور کنيم. همان کاري که نبيّ اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در قبال آن جاهليّت انجام داد، امروز بر عهده‌ي ما است که در قبال اين جاهليّت آن کارها را انجام بدهيم؛ اين وظيفه‌ي ما است.

در درجه‌ي اوّل، تقويت ايمان. يکي از کارهاي مهم براي ما و براي همه‌ي دلسوزان بشري در سراسر عالم، تقويت ايمان ديني است. توسعه‌ي گروه‌هاي مؤمن و مقاوم در سرتاسر عالم؛ انسانهايي که انگيزه‌ي ديني داشته باشند و ايمان داشته باشند و اهل مقاومت باشند و کار کنند، تلاش کنند؛ اينها بايد توسعه پيدا کنند.

و [تقويت] قوّت و استحکام نظام اسلامي. حالا به فضل الهي، با پرچم اسلام و زير پرچم اسلام در جمهوري اسلامي ايران يک نظامي تشکيل شده؛ اين را تقويت کنيم، مستحکم کنيم، پايه‌هايش را هر چه محکم‌تر کنيم، ثمراتش و اثراتش را هر چه گسترده‌تر کنيم.

بعد برنامه‌ي خردمندانه و حکمت‌آميز؛ اين ميدان از آن ميدانهايي نيست که انسان سرش را بيندازد پايين و حمله کند؛ برنامه‌ريزي لازم دارد، مطالعه لازم دارد، برنامه‌ي خردمندانه بايد تهيّه بشود، با حکمت بايستي با اين قضيّه مواجه شد. و اين برنامه بايد متّکي باشد بر شناخت وسيع مختصّات اين جاهليّت؛ اگر مختصّات اين جاهليّت را درست ندانيم، نميتوانيم با آن مقابله کنيم، نميتوانيم با آن مبارزه کنيم.

البتّه ما نميتوانيم ادّعا کنيم در اين کارهاي بزرگ به مقصود و هدفهايمان رسيده‌ايم؛ نه، در همه‌ي اين گامهاي بلند، ما در نيمه‌ي راهيم؛ در اين شکّي نيست. البتّه کار شده، پيش رفته‌ايم بحمدالله، امّا در همه‌ي اينها ما در نيمه‌ي راهيم و هنوز خيلي فاصله داريم تا برسيم به هدف، لکن با وجود اين، با اينکه هنوز در نيمه‌ي راهيم و خيلي فاصله داريم تا اينکه به هدف برسيم، باز الگوي انقلاب اسلامي و الگوي جمهوري اسلامي براي مردم دنيا يا حدّاقل مسلمانهاي دنيا، يک الگوي جذّاب است. شما ملاحظه کنيد، ببينيد در فاصله‌ي چند هزار کيلومتري تهران، در يک کشور ديگر(۹) اهانتي ميشود به عکس شهيد عزيزمان شهيد سليماني، مردم واکنشي نشان ميدهند که پليسي که خودش آن اهانت را کرده، مجبور ميشود بيايد عذرخواهي کند، با مردم همراهي کند، دوباره آن عکس را مثلاً در جاهايي از شهر نصب کنند؛ اين الگو، الگوي جذّابي است، نشان ميدهد اين الگو، الگوي پُرکششي است؛ همين نيمه‌کارها‌ش هم پُرکشش و جذّاب است. اگر بتوانيم راه را خوب ادامه بدهيم، اگر چنانچه بتوانيم کار را با اتقان پيش ببريم، يک الگوي بسيار جذّاب و پُرتحرّکي در دنيا به وجود خواهد آمد و ملّتها به سوي آن، حرکت طبيعي خواهند کرد.

ما در مقابل يک چنين جاهليّتي قرار داريم. البتّه اين جاهليّت مدرن در همه جاي دنيا يکسان نيست. به نظر من نمونه‌ي واضح و کامل جاهليّت مدرن، آمريکا است؛ از همه جاي دنيا اين جاهليّت در آنجا شديدتر و سهمناک‌تر است؛ به معناي واقعي کلمه اين جوري است. آمريکا يک رژيمي است که اخلاقيّات ناپسند در آن ترويج ميشود؛ تبعيض در آن روزبه‌روز بيشتر ميشود؛ ثروت ملّي روزبه‌روز بيشتر به سمت ثروتمندان و برخورداران کشيده ميشود. کشوري به ثروتمندي آمريکا وضعي دارد که وقتي يک مقدار سرما زياد ميشود، عدّه‌اي در خيابانها ميميرند؛ وقتي گرما زياد ميشود، عدّه‌اي در خيابانها ميميرند؛ چرا؟ اينها به چه معنا است؟ امروز مظهر جاهليّت مدرن، مظهر تبعيض، مظهر ظلم، مظهر بحران‌سازي در دنيا آمريکا است. اساساً رژيم ايالات متّحده‌ي آمريکا، يک رژيم بحران‌ساز و بحران‌زيست است؛ از بحران تغذيه ميکند، ارتزاق ميکند؛ از بحرانهاي گوناگون در اطراف عالم ارتزاق ميکند. [در آنجا] يک حرکتي اين‌چنيني هست.

شبکه‌هاي مافيايي قدرت در داخل آمريکا، از بحرانهايي که در سراسر جهان اتّفاق مي‌افتد ارتزاق ميکنند، استفاده ميکنند. اساساً آمريکا يک رژيم مافيايي است؛ يک رژيم مافيايي است: مافياي سياسي، مافياي اقتصادي، مافياي اسلحه‌سازي؛ انواع و اقسام مافيا‌هايي که سياستهاي اين کشور را در دست دارند و هدايت ميکنند و کنترل کشور در واقع دست آنها است؛ پشت سر دولتها کساني را روي کار مي‌آورند، کساني را از کار بر کنار ميکنند؛ اين مافياها رؤساي جمهور را سر کار مي‌آورند. آن وقت اين مجموعه‌ي مافيايي، اين رژيم مافيايي احتياج دارد که در اطراف دنيا يک جاهايي بحران وجود داشته باشد، لذا کانونهاي بحران را خلق ميکند. در منطقه‌ي غرب آسيا شما ببينيد چقدر اينها بحران‌سازي کردند؛ اينها احتياج پيدا کردند موجودي مثل داعش را به وجود بياورند که سگ دست‌آموز آنها بود که علناً، صريحاً، به شکل آشکار، فيلم‌برداري‌شده افراد را سر ببرند، يا زنده‌زنده بسوزانند، يا غرق کنند در آب و فيلمش را به دنيا نشان بدهند؛ اين را آمريکا به وجود آورد؛ خودشان اعتراف کردند؛ خودشان گفتند که اين را آنها به وجود آوردند؛ اينها بحران‌ساز هستند. اگر نتوانند بحران ايجاد کنند کارخانه‌هاي اسلحه‌سازي نميتوانند حدّاکثر استفاده‌ي خودشان را بکنند؛ ناچار بايد در دنيا بحران‌سازي کنند تا منافع اين مافياها حدّاکثري بشود.

امروز به نظر من، اوکراين هم قرباني همين سياست است. امروز قضاياي اوکراين هم مربوط به همين سياست آمريکا است. آمريکا اوکراين را به اين نقطه کشاند؛ با ورود در مسائل داخلي آن کشور، راه انداختن اجتماعات عليه دولتها، حرکت مخملي به وجود آوردن، کودتاي رنگي درست کردن، حضور سناتورهاي آمريکايي در داخل اجتماعات معارضه، اين دولت را برداشتن، آن دولت را گذاشتن؛ اينها طبعاً به همين جاها منتهي ميشود.

البتّه ما با جنگ و تخريب در هر جاي دنيا مخالفيم؛ اين حرف ثابت ما است. ما با کشته شدن مردم، با تخريب زيربناهاي ملّتها [مخالفيم]؛ ما اينها را هر جاي دنيا اتّفاق بيفتد تأييد نميکنيم؛ اين حرف ثابت ما است. ما مثل غربي‌ها نيستيم که اگر چنانچه بمبي را روي سر کاروان عروسي در افغانستان بريزند و عروسي‌شان را تبديل به عزا بکنند، [بگوييم که] اين مبارزه‌ي با تروريسم است؛ اين جنايت نيست؛ آنها منطقشان اين جوري است ديگر؛ در افغانستان، در عراق. آمريکا در شرق سوريه چه کار ميکند؟ چرا نفت سوريه را ميدزدند؟ چرا پول افغانستان را ميدزدند؟ ثروت ملّي افغانستان را چرا غصب ميکنند؟ چرا در منطقه‌ي غرب آسيا از جنايات صهيونيست‌ها که شبانه‌روز اين جنايات دارد انجام ميگيرد دفاع ميکنند؟ اينها بحران‌سازي است؛ اينها کارهايي است که ميکنند و همه‌ي اينها را به اسم دفاع از حقوق بشر و امثال اينها دارند انجام ميدهند!

ما مثل آنها نيستيم که اگر چنانچه کاري در نقطه‌اي که مورد خواست ما است اتّفاق بيفتد، آن را يک جور قضاوت کنيم، جاي ديگر اتّفاق بيفتد، جور ديگري قضاوت کنيم. هشت سال است مردم يمن در زير بمباران هستند، غربي‌ها اين را محکوم نميکنند، از آن حمايت هم ميکنند؛ هم حمايت زباني، تبليغاتي، رسانه‌اي، و هم حمايت عملي! اينها اين جور هستند. ما البتّه در اوکراين طرف‌دار توقّف جنگيم، ما ميخواهيم آنجا جنگ تمام بشود؛ منتها علاج هر بحراني صرفاً در صورتي ممکن است که ريشه‌ي بحران شناخته بشود. ريشه‌ي بحران در اوکراين سياستهاي آمريکا است، سياستهاي غربي‌ها است؛ اينها ريشه‌ي بحران است؛ اينها را بايد شناخت و بر اساس اينها قضاوت کرد، داوري کرد و اگر اهل اقدام بوديم، اقدام کرد.

خب حالا که صحبت اوکراين مطرح شد، عبرتهايي هم در اين قضيّه‌ي اوکراين وجود دارد که انسان مشاهده ميکند و در گفتار گويندگان و نويسندگان به بعضي از اين عبرتها اشاره شده. من دو مورد از اين عبرتها را مطرح ميکنم. يکي اين است که پشتيباني قدرتهاي غربي از کشورها و دولتهايي که دست‌نشانده‌ي آنها هستند، يک سراب است، واقعيّت ندارد؛ اين را همه‌ي دولتها بدانند. آن دولتهايي که پشت‌گرمي‌شان به آمريکا و به اروپا است، ببينند وضع امروز اوکراين و ديروز افغانستان را. هم رئيس‌جمهور اوکراين همين چند روز پيش گفت، هم رئيس‌جمهور فراري افغانستان چندي قبل گفت؛ گفت ما اعتماد کرديم به آمريکا، اعتماد کرديم به دولتهاي غربي، [ولي] ما را تنها گذاشتند. به اينها نميشود اعتماد کرد؛ اين عبرت اوّل. حالا جمهوري اسلامي که صلاي(۱۰) استقلال و عزّتش دنيا را فرا گرفته، امّا آن کساني که متّکي به آمريکا هستند، از اين عبرت درس بگيرند و اين را بفهمند.

عبرت دوّم اينکه مردم، مهم‌ترين پشتوانه‌ي دولتها هستند. اگر مردم در اوکراين وارد ميدان ميشدند، وضع دولت اوکراين و مردم اوکراين اين جوري نميشد. مردم وارد ميدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند؛ عيناً مثل آن وقتي که آمريکا به عراقِ دورانِ صدّام حمله کرد، مردم دفاع نکردند، کنار رفتند، آمريکا مسلّط شد. امّا در همين عراق، وقتي که داعش حمله کرد، مردم وارد ميدان شدند، توانستند داعش را که خطر بسيار بزرگي بود به عقب برانند، توانستند سرکوب بکنند. عامل اصلي استقلال کشورها مردمند؛ ما اين را تجربه کرديم؛ در دوران دفاع مقدّس، مردم وارد ميدان شدند و با اينکه همه‌ي قدرتها از صدّام حمايت ميکردند، به او کمک ميکردند، جمهوري اسلامي به کمک مردم توانست غلبه پيدا کند و دشمن را ناکام بگذارد. بنابراين، اين هم عبرت ديگري است. اميدواريم که همه‌ي ما چشمهايمان را باز کنيم، گوشهايمان را باز کنيم، درست بينديشيم، درست فکر کنيم، درست عمل بکنيم و بتوانيم از اين عبرتهاي بزرگ بهره ببريم.

خداوند بر درجات امام بزرگوار راحلمان بيفزايد، که اين درسها را او به ما داد، او ما را در اين راه به حرکت درآورد. و خداوند ان‌شاءالله ارواح مطهّر شهيدان را با روح مطهّر پيغمبر خدا محشور کند که آنها ما را در دنيا سربلند کردند. مجدّداً تبريک عرض ميکنم و سلام خدمت حضرت بقيّة‌الله (ارواحنا فداه).

والسّلام عليکم و رحمة‌الله و برکاته
 
 
 بلدالامين، ص ۱۸۳ (اعمال ماه رجب)
۲) سوره‌ي جمعه، بخشي از آيه‌ي ۲؛ «او است آن کس که در ميان بى‌سوادان فرستاده‌اى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند ...»
۳) سوره‌ي آل‌عمران، بخشي از آيه ۱۶۴؛ «به‌يقين، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [که‌] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاکشان گرداند ...»
 حريص و آزمند کردن
 قرار گذاشتن و متعهّد شدن براي انجام کاري
 سوره‌ي مائده، بخشي از آيه‌ي ۵۰؛ «آيا خواستار حکم جاهليّتند؟ ...»
 سوره‌ي احزاب، بخشي از آيه‌ي ۳۳؛ «... و مانند روزگار جاهليّتِ قديم زينتهاى خود را آشکار مکنيد...»
 سوره‌ي فتح، بخشي از آيه‌ي ۲۶؛ «آن گاه که کافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهليّت ورزيدند ...»
 در پي اقدام يک افسر هندي در آتش زدن تصوير شهيد سليماني در منطقه‌ي مگام، مردم کشمير با تظاهرات و بستن مغازه‌ها به اين قضيّه واکنش شديدي نشان دادند که با عذرخواهي افسر هندي و نصب عکسهايي از ايشان و رهبر معظّم انقلاب، غائله خاتمه يافت.
(۱۰ آواز، بانگ
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس