از روحاني گرفته تا وزرايش؛ همه خستهاند. اين همان معنايي است که روز گذشته از عارف گرفته تا نوبخت به آن اشاره کردند.
به گزارش خبرنگار سلام لردگان؛به نقل از خبرگزاري دانشجو-محمد آزادي، «شايد روحاني به دليل خستگي تمايلي به ادامهي کار نداشته باشد.» اينها را روز گذشته محمدرضا عارف در نشست خبري گفت؛ در پاسخ به خبرنگاري که از وي دربارهي حرف و حديثها درخصوص کانديداتوري يا عدم کانديداتوري آقاي رئيسجمهور در سال 96 پرسيده بود. همزمان اما نوبخت معاون رئيسجمهور در پاسخ به خبرنگاري که از وي دربارهي علت عدم تمايل به ادامه همکاري وزراي بهداشت و اقتصاد پرسيده بود، گفت: «بهتر است دليل اين موضوع را از خود آنها بپرسيد؛ احتمالاً خسته شدهاند.» ماجرا چيست؟ دولتمردان تدبير و اميد چرا کم آوردند؟ خستگيهاي آنان چه بلايي سر مُلک و مملکت آورده است؟
طيبنيا: خستهام؛ امکان ندارد بمانم
«بمانم که چه؟ ميروم دانشگاه درسم را ميدهم، انتقادم را ميکنم، کارهاي پژوهشيام را پيش ميگيرم، حقوقم هم بيشتر است، فحش هم کمتر ميخورم» اينها را روز دوشنبه «شرق» از حاشيهي گفتوگوي اختصاصياش با طيب نيا منتشر کرد. خبرنگار اين روزنامه در حالي که وزير اقتصاد را حسابي خسته و شکسته توصيف ميکند، از قول وي ميافزايد: «در دولت بعدي نخواهم ماند. امکان ندارد.»
نقل قولهاي «شرق» اما خيلي زود صداي دولتيها را درآورد؛ روايت خستگيهاي بالاترين مقام اقتصادي تدبير و اميد آنقدر سنگين بود که تکذيبيه صادر کنند. روابط عمومي وزارت اقتصاد به اين ترتيب مقدمهي مصاحبه را «غيررسمي»، «تحريف شده» و «ناقص» اعلام کرد.
خستگيهاي آقاي وزير براي چيست؟
کنترل تورم، اين احتمالاً بلندترين ديوار دستاوردهاي دولت است؛ ديواري که حالا همه ميخواهند روي آن يادگاري بنويسند. همين دستاورد نيمبند اما حسابي دستخوش سؤال و احتمالات است؛ حالا حتي اقتصاددانان حامي دولت هم آمار و ارقام فضايي دولت روحاني را زيرسؤال ميبرند. آرمان روز دوشنبه در اينباره نوشته بود: «دولت، آمار تورم نقطه به نقطه دي را 6/9 درصد اعلام کرده است، اما مبناي محاسبه مشخص نيست. آمار بانک مرکزي ميگويد که مواد غذايي به نسبت دي سال گذشته افزايش قيمتي در حدود 24 درصد داشتهاند، قيمت برنج 45 درصد، گوشت سفيد 22 درصد، گوشت قرمز 29 درصد، قند و شکر 29 درصد و حبوبات حدود 20 درصد افزايش پيدا کرده است. اگر بر اساس خريد خانوارها و بدون در نظر گرفتن نفت، تورم را محاسبه کنيم، نه تنها تورم کاهش نداشته، بلکه افزايش داشته است.»
حق دارد خسته باشد آقاي وزير؛ سياستهاي ضدتورم وزارتخانهي متبوعش حالا دستفرسود اماها و اگرها است؛ آن هم سياستهايي که طيبنيا ميگويد عمري پاي آنها گذاشته: «ببينيد من سيوچند سال از عمرم را در اقتصاد و پايه تحصيلم را هم روي «تورم» گذاشتم. پاياننامه فوقليسانس، دکترا و مقالاتم هم درباره تورم است اما زماني که ميخواهم راجع به تورم حرف بزنم، ميگويم: شايد... ممکن است... احتمالاً... نميتوان هيچگاه دراينباره با اطمينان سخن گفت.»
قاضيزاده: همسرم هم ميگويد برو!
قاضيزاده هم خسته است؛ وزير بهداشت متمول دولت روحاني بارها اعلام کرده تمايلي براي ادامهي وزارت ندارد. همين تازگيها به شهروند گفته ديگر حتي همسرش هم اصراري براي ماندن در وزارتخانه ندارد. هاشمي خسته است؛ از سنگها و از گرهها؛ از اينکه نتوانسته عليرغم آن همه تبليغات کار دندانگيري انجام دهد. آقاي وزير گفته: «همسرم هم فکر ميکند کاري که بايد انجام ميدادم يا حرفهايي که بايد ميزدم را زدم و انجام دادم. واقعيت اين است که توقع ما اين بود که بالاخره بخشي از اين گرهها و سنگهايي که پيش پاي ما هست، بهراحتي برداشته ميشد چون قابل برداشتن بود و ما با سرعت بيشتري ميتوانستيم کارنامه موفقتري به جا بگذاريم، که نشد.»
نشد؛ قاضيزاده حق دارد. طرح تحول نظام سلامت احتمالاً انتهاي هنر او بود؛ طرحي که ميخواست با تزريق بودجههاي آنچناني به طور مقطعي هم که شده اندکي از آمال و دردهاي خلقالله بکاهد. شاهکار آقاي وزير اما همچنان چشم به راه رفع تحريمها و گشايشاتي است که قرار بود سربند برجام از راه برسد. پول نيست؛ حتي اگر آقاي وزير غُر بزند، گلايه بگذارد و استعفا کند. حالا او مجبور است هر تريبوني که پيدا ميکند در اطراف و محاسن اين طرح مبالغه کند. روز گذشته هم در مشهد در مراسم انتخاب اين شهر به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام ادعا کرده حاضر است طرح را به ديگر ملل جهان صادر بکند! و گفته برخي زوار اساساً براي استفاده از خدمات اين طرح به مشهد سفر ميکنند و چهها! مُشک آقاي وزير بو ندارد؛ چاره چيست؟
حالا وزير بهداشت مجبور است براي سرپا ماندن طرحي که با هزار اميد و آرزو ساخته بود، به دل بيمهها بزند. نبرد قاضيزاده با وزارت کار بر سر سرمايههاي تأمين اجتماعي و بيمهها اين روزها «تَن به تن» شده است. آنقدر که سياري معاون وزير او را به «مختار» تشبيه کرد که روياروي وزارت کار ايستاده و تنها شمشير ميزند!
مردم اما قربانيان اصلي اين خستگيها هستند؛ دولتي که نه آنقدر جوان است که بتوان به ابتکار و انگيزههايش خوش بود، نه آنقدر بانشاط که بتوان براي رفع مشکلات معيشتي روي آن حساب کرد. از روحاني گرفته تا وزرايش؛ همه خسته اند. اين همان معنايي است که روز گذشته از عارف گرفته تا نوبخت به آن اشاره کردند.