آيا منظور آقاي روحاني از اينکه «اگر نتوانستيم براي جوانان اين کشور شغل ايجاد کنيم، انقلابي نيستيم» دولت خود ايشان است؟! که عليرغم آنهمه وعده و وعيد، نه فقط در ايجاد اشتغال ناکام بوده است بلکه بر بيکاري و تعطيلي بسياري از مشاغل نيز افزودهاند؟!
به گزارش
سلام لردگان،به نقل از
راه دانا؛ سخنان ديروز آقاي دکتر روحاني در مراسم افتتاحيه نمايشگاه مطبوعات به اين نگراني ابعاد جديتري داد که چه کساني به رئيسجمهور محترم کشورمان مشاوره ميدهند و چرا اصرار دارند ايشان را از واقعياتي که در جامعه ميگذرد و به آساني براي همگان قابل درک است، بيخبر نگاه دارند؟! و اما، اگر آنچه فرمودهاند برخاسته از نگاه و نظر خود ايشان باشد که نگراني ياد شده بسيار جديتر خواهد بود. تيتر اول و خبر اصلي کيهانامروز را به نقد اظهارات ديروز رئيسجمهور محترم اختصاص دادهايم و از اين روي در نوشته پيش روي تنها مروري گذرا بر ماجرا داريم.
آقاي دکتر روحاني در جاي جاي سخنان ديروز خود به تفسير رويدادهايي پرداخته و از رخدادهايي خبر دادهاند که با واقعيتهاي موجود نه فقط فاصلهاي پرناشدني دارند، بلکه در برخي از موارد، در نقطهاي متضاد قابل تعريف هستند.
به عنوان مثال؛ ايشان ميفرمايند؛ «ما تحريمها را برداشتيم و بعضيها ناراحتند، 100 تحريم برداشته شده و 3 تحريم مانده، آن 100 را نميبينند و اين 3 را ميبينند»! کاش جناب رئيسجمهور محترم به چند نمونه از تحريمهايي که معتقدند برداشته شده است اشاره ميکردند. اظهارات ايشان در حالي است که دستاندرکاران اصلي مذاکرات هستهاي در دولت ايشان بارها به صراحت نظري متفاوت با جناب ايشان را اعلام کردهاند. آقايان صالحي، ظريف، عراقچي و ... تاکيد ميکنند که تحريمها فقط روي کاغذ برداشته شده و آقاي سيف رئيسمحترم بانک مرکزي ميگويد دستاوردهاي برجام تقريبا هيچ بوده است. اين تناقض آشکار ميان اظهارات آقاي رئيسجمهور و دولتمردان عاليرتبه و دستاندرکار ماجرا چگونه قابل جمع است؟!
آقاي رئيسجمهور توصيه ميفرمايند «قلمها را به بهانه واهي نشکنيم، دهانها را به بهانههاي غيراساسي نبنديم، بگذاريم در اين جامعه آزادي باشد و...» و توضيح نميدهند که اگر تا اين اندازه به آزادي بيان و قلم اعتقاد دارند چرا تاکنون کمترين انتقادي از سوي منتقدان خود و دولت خويش را برنتافته و با الفاظي که از ايشان دور از انتظار بوده و هست به آنان تاختهاند؟! «بيسواد، بيشناسنامه، مزدور، کاسب تحريم، کودک صفت، حسود، بزدل، ترسو، جيببر، بيقانون، مستضعف فکري، بيکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسيده، عصر حجري، هوچيباز، منفيباف، يأسآفرين، ناشکر، بايد به جهنم بروند»! و... اخيرا انقلابيون نفهم!، يک مشت لات! و... اين همه اهانت به منتقدان در حالي است که ايشان 12 مردادماه 92 در روز تنفيذ حکم رياستجمهوريشان فرموده بودند «پناه ميبرم به خدا، از بستن دهان منتقدان»! ضمن آن که تاکنون بارها معلوم شده است نظر و نگاه منتقدان بر حق بوده و دولتمردان محترم در پيشبينيهاي خود راه به خطا بردهاند که برجام و دستاوردهاي به قول آقاي سيف «تقريبا هيچ» آن از جمله آنهاست.
آقاي روحاني که فقط 7 ماه از دوران 4 ساله رياستجمهوري ايشان باقي مانده است و چه قبل و چه بعد از انتخابات بيشترين تاکيد را بر ايجاد اشتغال داشتهاند، در سخنان ديروز خود ميفرمايند؛ «اگر نتوانستيم براي جوانان اين کشور شغل ايجاد کنيم، انقلابي نيستيم»! اظهارات ايشان به گونهاي است که انگار طي سه سال و چند ماه گذشته صدهاهزار - و يا ميليونها- شغل ايجاد کردهاند ولي مردم از درک و فهم آن عاجز بودهاند! آيا جناب روحاني نظر مستند دولتمردان خود را باور ندارند که از تعطيلي صدها هزار مرکز و کارگاه توليدي خبر ميدهند و وزير محترم کار به صراحت اعلام ميدارد هر پنج دقيقه يک نفر بيکار ميشود! و يا بيکاري گزنده و رو به گسترش موجود را نديدهاند؟! آيا منظور آقاي روحاني از اينکه «اگر نتوانستيم براي جوانان اين کشور شغل ايجاد کنيم، انقلابي نيستيم» دولت خود ايشان است؟! که عليرغم آنهمه وعده و وعيد، نه فقط در ايجاد اشتغال ناکام بوده است بلکه بر بيکاري و تعطيلي بسياري از مشاغل نيز افزودهاند؟! به يقين منظور رئيسجمهور محترم از اين اظهارنظر که «اگر... انقلابي نيستيم»! دولت خود ايشان نيست. پس منظورشان چيست؟! و مخاطب آن کيست؟!...
آقاي دکتر روحاني در بخش ديگري از اظهارات ديروز خود در مراسم افتتاحيه نمايشگاه مطبوعات درباره سقوط اوليه موصل ميفرمايند «مگر يک شهر بزرگ يک و نيم ميليون جمعيتي با دارا بودن آن همه نيروي مسلح و ارتش چطور از صبح تا ظهر سقوط ميکند؟ سقوط اين شهر براي اين بود که تروريستها سلاح مدرني در اختيار داشتند؟ سقوط موصل براي اين بود که تروريستها توانمندتر از ارتش مستقر در موصل بودند؟ يا اين که دلبستگي مردم موصل به بغداد کاهش يافته بود؟ موصل ارتباط عاطفي و سياسياش با بغداد قطع شده بود، نه راهش، هر گروه مسلح ديگر با پرچم که نه سياه و حتي سفيد ميتوانست در موصل فائق آيد. سياست بغداد نميتواند موصل را حفظ کند. ارتش عراق نميتواند موصل را حفظ کند»! آقاي روحاني نتيجه ميگيرند که «اگر مردم و يا بخشي از مردم نداي تروريستها را بپسندند، نه سياست خارجي ميتواند معضل امنيت را حل کند و نه قدرت نظامي، هيچکدام.» و توضيح ميدهند که اگر نظام اسلامي به اقليتها احترام نميکرد و اگر به وحدت ديني همت نميگماشت و ... داعش در اينجا هم راه ميداشت، القاعده در اينجا هم راه داشت»!
اين بخش از اظهارات جناب آقاي روحاني که بر ضرورت همدلي اقليتهاي ديني و مذهبي و قومي و يکپارچگي آنان با نظام اسلامي تأکيد ميورزند، سخن حق و قابل قبولي است ولي تحليل ايشان درباره علت سقوط اوليه موصل- با عرض پوزش- نادرست و به دور از واقعيت است و آقاي رئيسجمهور در اين ميان، چند واقعيت غيرقابل انکار را ناديده گرفتهاند.
اول آن که به اعتراف هيلاري کلينتون در کتاب خاطراتش با عنوان انتخابهاي سخت -HARD CHOICES- که رخدادهاي بعدي نيز کمترين ترديدي در آن باقي نگذاشته است، گروه داعش را آمريکاييها ساخته و با همراهي اسرائيل و آلسعود به جان ملتهاي مسلمان انداختهاند.
دوم؛ اين که اهل سنت نيز بيشترين قربانيان را در اقدامات تروريستي داعش متحمل شدهاند که از قضا اکثريت نزديک به اتفاق مردم موصل از خواهران و برادران اهل سنت بودهاند که بعد از ورود داعش نه فقط از تروريستها استقبال نکرده بودند بلکه تا آنجا که در توان داشتند از شهر گريخته بودند. بنابراين ناخشنودي آنان از حکومت مرکزي نميتواند صحت داشته باشد.
سوم، که با اهميتتر از بقيه است، سقوط موصل به علت وجود فرماندهان نفوذي در ارتش و مراکز اداري شهر بوده است که با توطئهاي از پيش طراحي شده موصل را به تروريستها تحويل دادند. يعني دقيقاً همان «خطر نفوذ» که جناب روحاني نسبت به هشدار دلسوزان درباره آن اهميت چنداني نداده و نميدهند و با برخي از عوامل وطنفروش فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 سر مدارا دارند! و...
همين جا گفتني است رئيسجمهور محترم درباره رأي اعتماد اخير مجلس به 3 وزير پيشنهادي ايشان، ميفرمايند «رأي اعتماد مجلس به آنها نشان داد که براي اتهامات واهي گوش شنوايي وجود ندارد»! اين در حالي است که اتهامات برخي از سه وزير پيشنهادي، حضور فعال در فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 بوده است. فتنهاي که موجوديت نظام اسلامي را نشانه رفته بود و با شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» بر اهداف براندازانه خود تأکيد ورزيده بود. بنابراين رأي اعتماد مجلس حکايت از آن داشت که برخي از نمايندگان شناخت دقيق و بينش کافي از ماجرا نداشتهاند! و... که بگذريم!
و از اين دست اظهارنظرها که در گزارش امروز کيهان آمده است و پرداختن به يکايک آنها موضوع اين وجيزه نيست.
اما نکته مورد نظر آن است که اگر سخنان ديروز رئيسجمهور محترم، برگرفته از مشاوران است، عزل مشاوراني که با ارائه اطلاعات و آدرسهاي غلط، جايگاه رياستجمهوري را فداي منافع حزبي و يا برخي آلودگيهاي ديگر خويش کردهاند، ضرورتي اجتنابناپذير است و اين اقدام به اندازهاي حياتي است که نبايد انجام آن را از امروز به فردا موکول کرد و اما، چنانچه اظهارات ديروز رئيسجمهور محترم برخاسته از نظر خود حضرت ايشان است، با عرض پوزش بايد گفت، نگاهي دوباره به آنچه فرمودهاند و آنچه واقعا هست، چاره کار است.
انتهاي پيام/