اما حقيقت اين است که چنين نامه هايي واقعيت دارد. مسئولان دولت يازدهم که در ماجراي برجام، به بهانه رفع تحريم ها بخش عمده اي از دستاوردهاي هسته اي کشور را به صورت يک طرفه منهدم ساختند و البته ساختار تحريم ها از جانب غرب همچنان سر جاي خود باقي مانده است، اکنون با پذيرش چراغ خاموش FATF اقدامات عملي براي تحريم داخلي موسسات و نهادهاي دفاعي و امنيتي کشور را براي چراغ سبز نشان دادن به آمريکا آغاز کرده اند و اين نامه هاي بانکي مقدمه اين تحريم داخلي است.
شايد در بادي امر اين موضوع طنزآلود به نظر برسد اما حقيقت دارد که براي اجرايي شدن اکشن پلن AFTF به زودي نهادهاي اصلي دفاعي و امنيتي کشور از جمله وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، سپاه ، ارتش و حتي صدا و سيما مشمول تحريم بانک هاي داخل کشور قرار خواهند گرفت!
چنين ماجرايي حتي در عصر قراردادهاي استعماري و دوران سياه قاجار و پهلوي نيز سابقه ندارد که خود دولت ايران و سيستم مالي و بانکي وابسته به آن، در اجراي فرامين دولت هاي بيگانه ، نهادهاي داخلي را تحت تحريم قرار دهند و از يک منظر شايد تنها قرارداد کاپيتولاسيون با اين شيوه پذيرش FATF قابل مقايسه باشد.
به همين دليل شايد بهترين واکنشي که مي توان به اقدام ننگين تحريم داخلي نطبق بر FATFمي توان در نظر گرفت، بازخواني سخنراني تاريخي امام خميني(ره) در سال 1343 در واکنش به تصويب لايحه کاپيتولاسيون است.
چهارم آبان 1343 حضرت امام خميني(ره) در واکنش به تصويب لايحه کاپيتولاسيون از سوي دولت و مجلس رژيم شاه، در مدرسه فيضيه قم سخنان دردمندانه و آتشيني درباره لگدمال شدن عزت و عظمت ايران بواسطه تصويب اين لايحه به زبان آوردند که حقيقتاً تا به امروز نيز خواندن و شنيدن آن عبارات لرزه بر تن انسان مي افکند. آنچه در پي مي آيد بخ شهايي از اين سخنراني تاريخي است که براي امروز ما نيز بي مناسبت نيست:
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
انا للَّه و انا اليه راجعون
عزت ما پايکوب شد، عظمت ايران از بين رفت
من تأثرات قلبي خودم را نميتوانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. اين چند روزي که مسائل اخير ايران را شنيدهام خوابم کم شده است [گريه حضار]. ناراحت هستم [گريه حضار]. قلبم در فشار است [گريه حضار]. با تأثرات قلبي روزشماري ميکنم که چه وقت مرگ پيش بيايد [گريه شديد حضار]. ايران ديگر عيد ندارد [گريه حضار]. عيد ايران را عزا کردهاند [گريه حضار]؛ عزا کردند و چراغاني کردند [گريه حضار]؛ عزا کردند و دسته جمعي رقصيدند [گريه حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغاني کردند؛ پايکوبي کردند. اگر من به جاي اينها بودم اين چراغانيها را منع ميکردم؛ ميگفتم بيرق سياه بالاي سر بازارها بزنند [گريه حضار]؛ بالاي سر خانهها بزنند؛ چادر سياه بالا ببرند. عزت ما پايکوب شد؛ عظمت ايران از بين رفت؛ عظمت ارتش ايران را پايکوب کردند.
کاپيتولاسيون يعني چه؟
قانوني در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولًا ما را ملحق کردند به پيمان وين؛ و ثانياً الحاق کردند به پيمان وين [تا] مستشاران نظامي، تمام مستشاران نظامي امريکا با خانوادههايشان، با کارمندهاي فنيشان، با کارمندان اداريشان، با خدمهشان، با هر کسکه بستگي به آنها دارد، اينها از هر جنايتي که در ايران بکنند مصون هستند! اگر يک خادم امريکايي، اگر يک آشپز امريکايي، مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور کند، زير پا منکوب کند، پليس ايران حق ندارد جلوي او را بگيرد! دادگاههاي ايران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسي کنند، بايد برود امريکا! آنجا در امريکا اربابها تکليف را معين کنند!
دولت سابق اين تصويب را کرده بود و به کسي نگفت. دولت حاضر اين تصويبنامه را در چند روز پيش از اين برد به مجلس و در چند وقت پيش از اين به سنا بردند و با يک قيام و قعود مطلب را تمام کردند، و باز نفسشان درنيامد.
در اين چند روز، اين تصويبنامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبتهايي کردند، مخالفتهايي شد، بعضي از وکلاي آنجا هم مخالفتهايي کردند، صحبتهايي کردند لکن مطلب را گذراندند؛ با کمال وقاحت گذراندند! دولت با کمال وقاحت از اين امر ننگين طرفداري کرد!
ملت ايران از از سگ آمريکايي پست تر کردند براي 200 ميليون دلار وام
ملت ايران را از سگهاي امريکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسي سگ امريکايي را زير بگيرد، بازخواست از او ميکنند؛ لکن، اگر شاه ايران يک سگ امريکايي را زير بگيرد بازخواست ميکنند؛ و اگر چنانچه يک آشپز امريکايي شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد، بزرگتر مقام را زير بگيرد، هيچ کس حق تعرض ندارد! چرا؟ براي اينکه ميخواستند وام بگيرند از امريکا! امريکا گفت اين کار بايد بشود- لا بد اين جور است- بعد از سه- چهار روز، يک وام دويست ميليون، دويست ميليون دلاري، تقاضا کردند. دولت تصويب کرد دويست ميليون دلار در عرض پنج سال به دولت ايران بدهند و در عرض ده سال سيصد ميليون بگيرند! ميفهميد يعني چه؟ دويست ميليون دلار، هر دلاري هشت تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ايران براي نظام، و در عرض ده سال سيصد ميليون- آن طور که حساب کردند- سيصد ميليون دلار از ايران بگيرد؛ يعني صد ميليون دلار، يعني هشتصد ميليون تومان ازايران در ازاي اين وام نفع بگيرند! مع ذلک، ايران خودش را فروخت براي اين دلارها! ايرانْ استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ايران را پست تر از وحشيها در دنيا معرفي کرد، در ازاي وام دويست ميليون که سيصد ميليون دلار پس بدهند! ما با اين مصيبت چه بکنيم؟ روحانيون با اين مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتي برسانند؟
اين قرضه دلار چه بر سر ما مي آورد؟
آقا، من اعلام خطر ميکنم! اي ارتش ايران، من اعلام خطر ميکنم! اي سياسيون ايران، من اعلام خطر ميکنم! اي بازرگانان ايران، من اعلام خطر ميکنم! اي علماي ايران، اي مراجع اسلام، من اعلام خطر ميکنم! اي فضلا، اي طلاب، اي مراجع، اي آقايان، اي نجف، اي قم، اي مشهد، اي تهران، اي شيراز، من اعلام خطر ميکنم!
خطردار است. معلوم ميشود زير پردهها چيزهايي است و ما نميدانيم. در مجلس گفتند نگذاريد پردهها بالا برود! معلوم ميشود براي ما خوابها ديدهاند! از اين بدتر چه خواهند کرد؟ نميدانم، از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه ميخواهند با ما بکنند؟ چه خيالي دارند اينها؟ اين قرضه دلار چه به سر اين ملت ميآورد؟ اين ملت فقير [پس از] ده سال هشتصد ميليون تومان نفع پول به امريکا بدهد؟! در عين حال ما را بفروشيد براي يک همچو کاري؟!
اگر مملکت در اشغال امريکاست بگوييد
نظاميهاي امريکا و مستشارهاي نظامي امريکايي به شما چه نفعي دارند؟ آقا! اگر اين مملکت اشغال امريکاست، پس چرا اين قدر عربده ميکشيد؟! پس چرا اين قدر دم از «ترقي» ميزنيد؟! اگر اين مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان ميکنيد؟! پس چرا از شاه بالاترشان ميکنيد؟! اگر نوکرند، مثل ساير نوکرها با آنها عمل کنيد. اگر کارمند شما هستند، مثل ساير ملل که با کارمندانشان عمل ميکنند، شما هم عمل کنيد. اگر مملکت ما اشغال امريکايي است پس بگوييد! پس ما را برداريد بريزيد بيرون از اين مملکت! چه ميخواهند با ما بکنند؟ اين دولت چه ميگويد به ما؟ اين مجلس چه کرد با ما؟ اين مجلس غير قانوني، اين مجلس محرَّم اين مجلسي که به فتوا و به حکم مراجع تقليد تحريم شده است، اين مجلسي که يک وکيلش از ملت نيست، اين مجلسي که- به ادعا- هي ميگويند ما! ما! هي ما از «انقلاب سفيد» آمديم! آقا کو اين «انقلاب سفيد»؟! پدر مردم را درآوردند! آقا من مطلعم؛ خدا ميداند که من رنج ميبرم؛ من مطلعم از اين دهات؛ من مطلعم از اين شهرستانهاي دورافتاده؛ از اين قم بدبخت [گريه حضار]. من مطلعم از گرسنگي خوردن مردم؛ از وضع زراعت مردم.
دلارها را شما مي خواهيد استفاده کنيد نوکري اش را ما بکنيم؟
آقا فکري بکنيد براي اين مملکت؛ فکري بکنيد براي اين ملت. هي قرض رويقرض بياوريد؟! هي نوکر بشويد! البته دلارْ نوکري هم هست! دلارها را شما ميخواهيد استفاده کنيد، نوکريش را ما بکنيم! اگر ما زير اتومبيل رفتيم، کسي حق ندارد به امريکاييها بگويد بالاي چشمت ابرو! لکن شماها استفادهاش را بکنيد؛ مطلب اين طور است. نبايد گفت اينها را؟ آن آقاياني که ميگويند که بايد خفه شد، اينجا هم بايد خفه شد؟ اينجا هم خفه بشويم؟ ما را بفروشند و خفه بشويم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشويم؟ و اللَّه، گناهکار است کسي که داد نزند؛ و اللَّه، مرتکب کبيره است کسي که فرياد نکند {گريه شديد حضار}.
رئيس جمهور آمريکا منفورترين بشر است پيش ملت ايران
اي سران اسلام، به داد اسلام برسيد [گريه حضار]. اي علماي نجف، به داد اسلام برسيد [گريه حضار]. اي علماي قم، به داد اسلام برسيد؛ رفت اسلام [گريه شديد حضار]. اي ملل اسلام، اي سران ملل اسلام، اي رؤساي جمهور ملل اسلامي، اي سلاطين ملل اسلامي، اي شاه ايران، به داد خودت برس. به داد همه ما برسيد. ما زير چکمه امريکا برويم، چون ملت ضعيفي هستيم؟! چون دلار نداريم؟! امريکا از انگليس بدتر، انگليس از امريکا بدتر، شوروي از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پليدتر. اما امروز سر و کار ما با اين خبيثهاست! با امريکاست. رئيس جمهور امريکا بداند- بداند اين معنا را- که منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما. امروز منفورترين افراد بشر است پيش ملت ما. يک همچو ظلمي به دولت اسلامي کرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ايران با او خصم است. دولت امريکا بداند اين مطلب را. ضايعش کردند در ايران؛ خراب کردند او را در ايران...