آخرین اخبار
کد مطلب: 124055
همسر شهيد احمدي پناه:
هميشه مي گفت اگر قرار به رفتن است ترجيح مي‌دهم زيبا بروم
تاریخ انتشار : 1395/06/14 12:10:51
نمایش : 2341
همسر شهيد احمدي پناه گفت: آقامسلم هميشه به شهادت در راه خدا فکر مي‌کرد و هميشه رضايت خدا در اولويت کارهايش نقش مي‌بست و سرانجام هم در درگيري با گروهک تروريستي پژاک در ارتفاعات جاسوسان به شهادت رسيد.
به گزارش خبرنگار سلام لردگان به نقل از جهانبين نيوز، شهيد مسلم احمدي‌پناه ۱۹ آذرماه سال ۵۹ چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۸۵ وارد دانشگاه افسري شد و برگ زريني در تاريخ زندگي‌اش نقش بست و سرانجام در درگيري با گروهک پژاک در تپه جاسوسان به شهادت رسيد.

شهيدي که جز چند عکس و چند خط‌نوشته که نزديکانش درباره او مي‌گويند و فيلم کوتاهي از او که در مقابل دوربين صحبت کرده است، چيز ديگري نمانده است.

اين شهيد بزرگوار اهل شهر فرادنبه از توابع استان چهارمحال و بختياري بود و در ۱۳شهريور سال ۹۰ در درگيري با گروهک تروريستي پژاک در ارتفاعات جاسوسان به شهادت رسيد.

از او يک دختر به نام زهرا به جا مانده است که در لحظه شهادتش هجده ماه بيشتر نداشته است.

اداي حق اين شهدا براي ما ممکن نيست اما همين چند مطلب کوتاه را تقديم مخاطبين عزيز مي‌کنيم تا شايد بتوانيم ذره‌اي ناچيز از ايثار و فداکاري شهداي بزرگوار و خانواده گران‌قدرشان ترسيم نماييم.

شهيدي که هميشه لبخند بر روي لبانش نقش مي‌بست و جز شهادت و کار در راه رضاي خدا هيچ دغدغه‌اي نداشت...

خانم شيراني همسر شهيد مسلم احمدي پناه در گفت‌وگو با جهانبين نيوز از عشق و دلدادگي شهيد به شهادت عنوان کرد و تاکيد کرد: آقا مسلم هميشه عاشق شهادت بود و اين مساله را روز بعد از عقد نيز بيان کرد.

شيراني گفت: آقامسلم با ورود به دانشگاه افسري و گزاراندن دوره‌هاي مختلف آماده و مهياي شهادت شد و هميشه صدر امور خود را کسب رضايت خداوند متعال بيان مي‌کرد و کار براي غير از خدا را ناچيز و فاني مي‌دانست.
 
همسر شهيد احمدي‌پناه گفت: آقا مسلم هميشه ترس از دلدادگي و وابستگي به دخترش را داشت و از خدا مي‌خواست اگر رفتني است قبل از وابستگي به دخترش و در راه خدا برود.
 
وي از لحظات آخر ديدارها يادکرد و اظهار کرد: آقا مسلم سري آخر که آمدند همزمان با شب‌هاي قدر بود که دوست داشتند تک تک لحظات را در کنار هم باشيم.

خانم شيراني از خواب فرمانده عمليات ياد کرد و گفت: فرمانده ايشان در آخرين عمليات خواب شهادت خود و چندتن از يارانش را ديد که آقا مسلم هم جز اين شهدا بود.

وي با بيان اينکه براي شهادت همسرش هميشه آماده بود؛ گفت: دقيقا يادم هست که سيزدهم شهريور سال ۹۰ روز يک‌شنبه بود که آقا مسلم شهيد شدند و برادرم اولين نفري بود که فهميده بود اما به من نگفتند و تنها گفتند پاشون قطع شده اما من به خاطر علاقه ايشون به شهادت مطمن بودم برنمي‌گردند.

خانم شيراني با بيان اينکه شهيد احمدي‌پناه هميشه خوش‌رو و خوش اخلاق بود گفت: ايشان هيچ‌گاه اخم نکردند حتي در لحظه عصبانيت با متانت و آرامش جوابگوي ديگران بود.

همسر شهيد احمدي‌پناه از توجه ويژه اين شهيد بزرگوار به مسائل ديني و اعتقادي صحبت کرد و گفت: آقا مسلم براي پرداخت خمس حتي کابينت‌ها را خالي مي‌کرد و نخود و لوبيا و غيره را با ترازو مي‌کشيد و خمس را حساب و پرداخت مي‌کرد؛ اگر هم خودش در ماموريت بود حتما به من مي‌گفت اين کار رو انجام بدم.
سيد مهدي حسيني دوست شهيد بزرگوار هم از ماجراي يک هفته قبل از شهادت اين شهيد بزرگوار اين چنين مي‌گويد: يه هفته قبل شهادتش به آقامسلم گفته بود خيلي داري نور بالا ميزني که در پاسخ بهم با خنده گفت: من ايندفعه رفتم شهيد مي‌شوم.

شيراني گفت: بهش گفتم من رو هم شفاعت مي کني؟ آقا مسلم خنده‌اي کرد و گفت تو دعا کن؛ سيد مهدي از مسلم قول شفاعت مي‌گيرد.

گزارش فاطمه احمدي

انتهاي پيام/1022ج
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس