کاهش سن دوستي هاي خياباني زنگ خطر را براي خانواده ها به صدا در آورده است.اما از نگاه جرم شناختي با رسيدن فصل تابستان و فراغت جوانان از تحصيل، آمار دوستي هاي خياباني و جرايم آن افزايش مي يابد...
دوستي هاي خياباني عشق يا جنون...؟
"سلام خانم ... باور کنيد من مزاحم نيستم، من از ظاهر شما خيلي خوشم آمده اين شماره من ... اگه ممکنه بامن تماس بگيريد، مطمئن باشيد پشيمون نمي شيد... " اين جملات جملات تکراري بسياري از دختران و پسران ايرانيه که در اثر يک اشتباه مسير زندگي شون تغيير کرده. يک تماس و آغاز رابطه اي بدون شناخت با سرانجام مبهم و غير قابل پيش بيني. دوستي هاي خياباني و آشنا شدن دختران و پسران به دور از چشم والدين يكي از معضلات اجتماعي است . علل اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي در جوامع باعث شده سن ازدواج بالا رود و جوانان كمتر تشكيل خانواده بدهند كه البته دنياي ارتباطات نيز در شيوع اين معضل نقش بسزايي را دارد .
انسان داراي نيازهاي مختلف زيستي، اجتماعي، عاطفي و شناختي مي باشد. او نيازمند خوردن، آشاميدن و تعامل باديگران است. اين تعامل در پي پاسخ به سوال هاي شناختي خود است و بالاخره مهمترين نياز انساني محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخي از روانشناسان با بررسي نيازهاي مختلف بشري و سطح بندي آن بر تامين نيازهاي عاطفي در دوران نوجواني و جواني تاکيد فراوان دارند.
اما مسئله اي که در اينجا مي تواند مطرح باشد. تامين نيازهاي عاطفي از طريق رابطه با جنس مخالف است که اصطلاحا در جامعه ما از آن با نام “دوست دختر” و “دوست پسر” ياد مي کنند.
مقصود از دوستي هاي دختر و پسر رابطه اي نسبتا صميمانه و گرم و پنهاني که از طريق ديدارهاي مخفيانه و رد و بدل کردن هديه يا برقرار ساختن ارتباط تلفني بين دختر و پسر ايجاد مي شود. اما گسترش چنين روابطي تاثير منفي در كانون هاي خانوادگي دارد پايه هاي خانواده سالم كه هسته اي از تشكيلات اجتماع مي باشد را متزلزل كرده است . لذا براي جلو گيري از پيشرفت اين معضل به علل ممنو عيت چنين روابطي پر داخته مي شود تا هر ذهن آگاهي با دانستن اين مطالب ، آگاه تر از پيش باشد .
اين علل عبارتند از :
۱) شرع اسلام اهميت ويژه اي براي ازدواج قائل شده است و مخالف رهبانيت و و دنيا گريزي مي باشد حتي احاديث و روايات معتبر و معروفي در زمينه ازدواج و جود دارد كه اشهر آن حديث پيامبر اكرم "ص"است كه مي فرمايد"النكاح سنتي فمن رغب عن سنتي فليس مني " در قران نيزكه كتاب آسماني دين ماست دستور اكيد بر ازدواج صادر شده است و ازدواج را باعث آرامش و تسكين خلقت ، همسر را از آيات و نشانه هاي الهي مي داند و ليكن شرع براي ازدواج قواعد و مقرراتي را وضع نموده است كه رعايت آن لازم مي باشد البته حرمت رابطه زن و مرد نامحرم مخصوص دين اسلام نيست و تمام اديان آسماني و الهي شرم وحيا را براي زن ومردبخصوص زن ومرد جوان لازم دانسته اند اگر امروزه در كشورهاي ديگر و اكثرا غربي بي بند وباري رايج است ناشي از دين آنها نيست. در كنار دين اسلام " مسيحيت " است. آيا مسيحيت رابطه هاي اين چنين كه در بين پيروان اين دين رايج است را جايز شمرده است؟ خير چنين نيست. صفت حضرت مريم "عذرا " است و عذرا يعني "پاكدامن " لقب عيسي "ع " "مسيح" است يعني پاك در كتاب و سنت حضرت عيسي "ع" هم هيچ جوازي براي دريدن پرده حياو شرم ديده نمي شود پس از اين بي بندوباري رايج ناشي از تحريفات بعدي است. در زندگي ساير پيامبران الهي مثل حضرت موسي"ع" مي بينيم به ريزترين مسا ئل حيا توجه شده به حدي كه وقتي حضرت موسي "ع" با دختران شعيب پيغمبر به نزد آن حضرت مي رفتند . در جلوي ايشان حركت كردند. ياحضرت ابراهيم"ع" كه سرآمد غيرت و نلموس پرستي در پيغمبران است . همچنين داستان معروف يوسف و زليخا كه به تعبير قرآن احسن القصص قرآن است.حضرت يوسف "ع" در عين جواني و زيبايي در مقابل عشق زليخا به ايشان به خداوند پناه برده ودامنخودرابه گناه نيالود پس با دقت در تاريخ انبياواوليا گذشته و سايراديان و دين مبين اسلام مي بينيم هيچ دين و مذهبي بي بندوباري و بي قاعدگي در روابط زن ومرد را پيشنهاد نكرده است. اگر رهبانيت و ترك زدواج هم در بعضي از مجامع ديده مي شود. فقط بر اثر تحريفات است. پس اولين عامل مورد بررسي قرار گرفت كه اديان آسماني ازجمله براي ازدواج قانون تعيين نموده وپيروان خود رابه داشتن حيا رهنمون ساخته اند .
۲) قانون دومين علت ممنوعيت اين نوع روابط در جامعه ما قانون است كه چنين روابطي را ممنوع كرده است .
۳) عرف سومين علت عرف مي باشد البته اين عامل ناشي از همان متدين بودن مردم ماست و لي وجه تمايزي با علت و فلسفه شرع دارد كه بايد ذكر شود .
۴) دليل عقلي چهارمين علت دليل عقلي بررد رابطه دوستي بين دختر و پسر جوان و نو جوان مي باشد اين تنها علتي است كه هيچ كس نمي تواند از آن فرار كند ، زيرا در مورد ممنوعيت دين گاهي غفلت موجب فراموشي دستورات ديني مي گردد و در مورد ممنوعيت قانون به علت اجراي ناقص قانون يا عدم دسترسي به همه مجرمين فرار از قانون و مجازات پيش مي آيد . در مورد ممنوعيت عرف نيز در بعضي از شرايط افرادي يافت مي شوند كه پاي بندي به عرف ندارد و كارهاي ضد عرفي را خيلي راحت انجام داده ووقعي به سر زنش هاي اطرافيان نمي گذارند.و لي فرار از ممنوعيت عقلي امكان پذير نيست و با استدلالات عقلي كه بيان خواهد شد هر وجدان بيداري به قضاوت نشسته اعمال خود را مي سنجد و هيچ راه فراري از وجدان و عقل انسان نيست . در واقع پيامد اين نوع دوستي ها از دو راه خارج نيست .يا منجر به ازدواج مي شود يا اينكه با شكست مواجه مي گردد.
در مورداول كه بسيار نيز نادر است و در مواردي از قبيل عقد اجباري يا اطلاع خانواده هاست . دراين فرض حس اعتماد به طرف مقابل كه يكي از اركان اساسي زندگي زناشويي است از بين مي رود . طرفين هر لحظه انتظار خيانت طرف ديگر را دارند . مرد بيرون از خانه دل به كار نمي بندد چرا كه از خانه اش مطمئن نيست در بعضي موارد پيش آمده كه مرد،زن خود را در داخل حبس نمودهدر ها را از روي او قفل كرده است از طرفي زن تمام مدت دلشوره دارد كه زن جديدي وارد زندگي اش نشود . با يك لحظه تاخير مرد او را مورد باز خواست قرار مي دهد و ....... از همين جا زيربناي اختلاف و ناساز گاريهاگذاشته مي شود و در نتيجه اين ازدواج منجر به طلاق و جدايي مي شود .اما در فرض دوم كه اين دوستي با شكست مواجه مي شود ضربه اصلي به دختر وارد مي گردد زيرا دختر به خاطر احساسات و عواطفي كه دارد زود دلبسته طرف مفابل شده و بعد از شكست دچار طو فان عواطف و هيجانات روحي مي گردد طوري كه اصلا" هيچ مردي را به عنوان مرد زندگي نمي تواند قبول كند . حال چنين دختر و پسري كه وارد زندگي هاي جداگانه اي مي شوند آيا صلاحيت اين را دارند كه شريك خوبي براي همسرشان باشند ؟ در اين فرض علاوه براز بين رفتن حس اعتماد به صداقت نيز كه از ديگر اركان اصلي زندگي خانوادگي استاز بين مي رود . چرا كه هر فرد براي كتمان گذشته خود متوسل به دروغشده و مي خواهد سابقه دوستي اش با فرد ديگري را از همسرش مخفي نگه دارد و احساس گناه شكاكي ، پشيماني و افسردگي جايگزين صلح و صفا و دوستي و آرامش در چنين زندگي مي شود . حال جوانان و نو جوانان عزيز خود به قضاوت بنشينيد آيا يك دوستي بي پايه و اساس چقدر ارزش دارد كه انسان ارزش هاي والاي انسانيت خود را زير پا بگذارد و يك عمر خود را تيره بخت كند .
کارشناسان دوران بلوغ را بحراني ترين دوره زندگي هر فرد مي دانند زيرا در آغاز اين دوره نوجوانان به علت شکوفايي غرايز و افزايش حالات هيجاني، گرايش شديدي به جنس مخالف خود پيدا مي کنند. معمولا در دوره نوجواني، فرد به دنبال تاييد شدن از سوي گروه همسالان و مورد توجه قرار گرفتن توسط جنس مخالف است و اين مساله سبب مي شود تا اعتماد به نفس نوجوان تقويت شود. نوجوان به اين وسيله تا حد زيادي نيازهاي عاطفي و احساسي خود را تامين مي کند زيرا به فراخور سن از خانواده و به ويژه والدين فاصله گرفته و معمولا در بيشتر مواقع با آنها دچار مشکل مي شود. متاسفانه بارها ديده شده زماني که خانواده نتواند در ارتباط با نوجوان نقش اساسي خود را به خوبي ايفا کند و به اصطلاح خلاء عاطفي در روابط ميان والدين و فرزندان ايجاد شود، زمينه هاي گرايش نوجوانان به سمت آسيب هاي اجتماعي و روابط آسيب زا بيشتر مي شود .
با توجه به اين شرايط ، نوجواني که در دوره بلوغ قرار دارد با آشفتگي هويت و خلاء وجودي مواجه مي شود و براي کاهش اضطراب و رهايي از بحران هويت و سرگشتگي، به سمت دوستي با جنس مخالف گرايش مي يابد و مي پندارد که مي تواند در رابطه با جنس مخالف به آرامش برسد.
متاسفانه يکي ديگر از مهمترين دلايلي که سبب شده تا رابطه خانواده و فرزندان به سردي بگرايد ناتواني والدين در پاسخگويي صحيح و به موقع به نيازهاي اساسي نوجونان است زيرا در چند دهه گذشته والدين ايراني نتوانسته اند برخورد صحيح و مناسب با دوستي فرزندانشان با جنس مخالف داشته باشند و به اصطلاح يا افراطي رفتار کرده اند و يا تفريط را بر گزيده اند. بارها ديده شده خانواده هاي سنتي پس از اطلاع از دوستي فرزند خود با جنس مخالف بسيار خشن برخورد کرده و سعي کرده اند با زور و تهديد آنها را از ادامه رابطه منع کنند اما در مقابل بوده اند عده اي از والدين که با ژست روشنفکري فرزندان خود را در رابطه با جنس مخالف آزاد گذاشته و به اصطلاح عاميانه از آن سوي بام سقوط کرده اند. متاسفانه کمتر خانواده ايراني توانسته است با اين مساله به صورت منطقي برخورد کرده و از راهنمايي روانشناسان و مشاوران و مددکاران اجتماعي بهره گيرد و با نظارت صحيح بر دوستي فرزند خود با جنس مخالف احتمال بروز آسيب ها را از بين ببرد و يا به حداقل برساند.
همان گونه که گفته شد برخورد خانواده بر اساس شرايط فرهنگي کشورمان با دوستي با جنس مخالف در ارتباط با جنسيت فرزندانشان نيز متفاوت است. اکنون در برخي از خانواده هاي ايراني دوستي پسران با دختران امري پذيرفته شده تلقي مي شود و بارها ديده شده که پسران به راحتي مي توانند با دختران بيرون روند و حتي آنها را به خانه دعوت کنند و متاسفانه والدين آنها با اين مساله بسيار عادي رفتار مي کنند. www.migna.ir در اين ميان تنها خانوداه را نمي توان مقصر دانست زيرا متاسفانه مسوولان فرهنگي و اجتماعي کشورمان در اين مورد بسيار غفلت کرده اند و بيشتر آنها در چند سال گذشته سعي مي کردند تا با تکذيب اين روابط ،صورت مساله را پاک کنند در حالي که اين اقدام سبب شد تا روابط دختران و پسران و دوستي هاي آنها تبديل به يم مساله بحراني شديد شود. رسانه ها نيز به تبع شرايط سنتي و فرهنگ حاکم بر کشور هيچگاه به طور صحيح و مناسب به اين مساله نمي پرداختند البته بايد گفت که در چند سال گذشته صدا و سيما با به تصوير کشيدن برخي از اين روابط و تبعات آن ،سعي کرد نتيجه دوستي هاي خياباني را در جامعه مطرح کند اما اين اقدام کافي نبوده است زيرا تنها به ارائه هشدار به جوانان و نوجوانان بسنده کرده و کمتر به عوامل پيشگيري و چگونگي رها شدن از آسيب هاي اين مساله و گذراندن تبعات آن پرداخته شده است. بايد گفت که جامعه ما با کمبود اطلاع رساني مستقيم و بي پرده در اين مورد روبه روست زيرا خطوط قرمز اجتماعي حاکم بر رسانه ها و و روابط خانوادگي اجازه اطلاع رساني دقيق را به کارشناسان و مسوولان نمي دهد.
نقش پسران و دختران در گرايش به جنس مخالف
پسران ايراني، داشتن دوست دختر را نوعي محبوبيت، قدرت اجتماعي و عامل موفقيت محسوب کرده و سعي مي کنند نيازهاي جنسي و عاطفي خود را از طريق دوستي هاي افراطي برطرف کنند.
البته اين مساله براي دختران متفاوت است به طوري که آنها ارتباط با پسران را نوعي جذابيت براي خود تلقي کرده و فکر مي کنند که در صورت داشتن رابطه با جنس مخالف اين دوستي ها به حتم به ازدواج منتهي خواهد شد. بيشتر دختران نوجوان و جوانان در ارتباط با جنس مخالف به دنبال يک رابطه عاشقانه و آرماني و رمانتيک هستند که بايد به ازدواج ختم شود.
در مقابل بيشتر پسران تنها به جنبه غريزي مساله اهميت مي دهند و به دنبال کسب لذت هاي جنسي خود با به کار بردن وعده هاي فريبنده و دروغين هستند و در بيشتر مواقع موفق مي شوند دختران را تسليم خواسته هاي خود کنند.
ازدواج و دوستي هاي خياباني
يکي ديگر دوستي از علل گرايش دختران به دوستي هاي خياباني به بهانه شناخت براي ازدواج است .اکنون بسياري از جوانان مي خواهند بر خلاف شيوه سنتي خود، همسرانشان را انتخاب کنند که براي رهايي از امکان انتخاب والدينشان ، بدون تحقيق و بررسي به دوستي هاي خياباني روي مي آورند و درصدند تا به اين شکا همسرشان را انتخاب کنند. حال با توجه به اينکه بسياري از پسران توان تشكيل خانواده از طريق ازدواج را ندارند براي برطرف كردن نيازهاي جنسي و عاطفي خود به اين گونه دوستي ها روي مي آورند و با فريب دختران در قالب ازدواج، شرنوشت شومي را براي آنها رقم مي زنند. نتايج يک تحقيق انجام شده از سوي انجمن مددکاري علمي ايران، نشان مي دهد که تنها ۱۰ درصد از ارتباطاتي که قبل از ازدواج در ميان دختران و پسران وجود دارد به ازدواج منجر مي شود و در ۹۰ درصد باقي اين ارتباطات قطع خواهد شد. در اين تحقيق که در ۵ استان بزرگ کشور و از بين ۳۰ هزار نفر نمونه انجام گرفته است نتايج نشان مي دهد که از بين همه اين افراد تنها ۱۰ درصد با دوست خود ازدواج کرده اند و بقيه ارتباط ها با گذشت زمان به جدايي ختم شده است. بر اساس نتيجه ديگري که از اين تحقيق حاصل شده است ، اين دوستي ها از يک ماه تا ۷ سال ادامه داشته اما در همه موارد نتايج يکسان بوده است.
نکته قابل توجه ديگري که از اين پژوهش به دست آمده است نشانگر اين موضوع است که از اين رقم نيز تنها ۲ درصد از اين ازدواج ها با هدف هاي فردي و علاقه به طرف
دوستي هاي خياباني،عاري از شکوفايي محبت واقعي است وبيشتر يک پيوندغريزي است.اگر هم به ازدواج منتهي شود پشتوانه عشق ومحبت نداردوچنين ازدواجي دوام پيدا نمي کند.زيرا پسر ودختر جوان شريک لذت هاي جنسي يکديگر بوده اند وزندگي واقعي پس از ازدواج امري فراتر از ارضاي غرايز جنسي است .
مقابل انجام شده است و ۸ درصد مابقي به دلايل مالي و دارابودن امکانات فرد به ازدواج منجر شده است. به عبارت ديگر تعداد کمي از اين دوستي ها در شرايط اضطراري و اجباري براي خروج از مرز روابط نامشروع، به اجراي تشريفات قانوني ازدواج منتهي مي شود. اين امر در وضعيتي صورت مي گيرد که انتخاب همسر و رعايت معيارهاي ضروري براي زندگي مشترک،امکان پذير نيست و دو دوست پس از پشت سر گذاشتن تجربه روابط نامشروع، ناگزيرند تن به قانون ازدواج بدهند.متاسفانه دوستي هاي خياباني با هيجانات احساسي ناشي از شدت فعاليت غريزه جنسي آغاز مي شود و چنين ارتباطي از محبت و عشق به معناي واقعي کلمه خالي است. به اعتقاد آسيب شناسان اجتماعي،دوستي هاي خياباني بدون محبت و عشق واقعي بوده و تنها بر اساس نيازهاي غريزي و جنسي شکل مي گيرد.
اگر اين روابط به ازدواج هم منتهي شود به حتم پشتوانه عشق و محبت ندارد و پس طبيعي است که چنين ازدواجي دوام پيدا نکند؛ زيرا پسر و دختر جوان بيشتر شريک لذت هاي جنسي يکديگر بوده اند و زندگي واقعي پس از ازدواج امري فراتر از ارضاي غرايز جنسي است. در تجربه اين دوستي ها، فرصتي براي انتخاب و شناخت صحيح زوج ها از يکديگر به وجود نمي آيد، زيرا در اوج هيجانات ناشي از غرايز جنسي، افراد نمي توانند عاقلانه و آگاهانه يکديگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم در اثر شرايط اجباري ازدواج کنند در بيشتر موارد پس از مدتي کوتاه مجبور به جدايي و طلاق مي شوند.
اين دوستي ها داراي ويژگي ها و پيامدهايي است که عمدتا پيامدهاي آن مي تواند متوجه دختران باشد. در اينجا سعي مي کنيم برخي از اين ويژگي ها و پيامدها را بررسي کنيم.
ويژگي ها
1- در اين نوع روابط عاطفي معمولا پسران با دختران طرح دوستي مي ريزند.
2- اين گونه دوستي ها به صورت پنهاني و دور از چشم خانواده و آشنايان صورت مي گيرد.
3- به دليل مخفي بودن اين روابط دختر و پسر براي ملاقات يا برقراري ارتباط با يکديگر انرژي و وقت زيادي به منظور طرح ريزي و فراهم آوردن مقدمات صرف مي کنند.
4- معمولا اين دوستي ها بدون مانع و با سرعت انجام مي گيرد.
5- در اين نوع روابط دوستان نقش بسزايي در به وجود آمدن اين روابط دارند.
6- انگيزه داشتن روابط معمولا نامشخص مي باشد، اما آن انگيزه اي که معمولا در بين پسران رايج است، اين است که پسران داشتن دوست دختر را يک قدرت فردي واجتماعي براي خود تلقي مي کنند و دختران نيز داشتن دوست پسر را يک جاذبه فردي واجتماعي براي خود به حساب مي آورند. به همين دليل در بين افرادي که اين افکار وجود دارد نداشتن دوست دختر يا دوست پسر نوعي بي عرضگي به حساب مي آيد.
7- تقريبا تمام پسران به دوست هاي دختر خود وعده ازدواج مي دهند و دختران نيز در تخيل ازدواج با دوست پسر خود را در ذهن مي پرورانند و اما از آنجا که اين تخيلات براي دوري از اضطراب و نزديک شدن به هنجارهاي جامعه صورت مي گيرد اما در اغلب موارد به دليل مخالفت خانواده ها به دليل ناپختگي دختر و پسر جامه عمل نمي پوشد.
پيامدهاي اين روابط
پيامدهاي اين روابط به دليل لطافت روح و حساسيت اجتماع بر روي دختران بيشتر متوجه دختران است. در اينجا به برخي از اين پيامدها اشاره مي کنيم:
1- اطمينان خاطري که دختران و پسران در برقراري اين دوستي ها به دنبال آن هستند زياد طول نمي کشد و آنان مي بينند که اين اطمينان خاطر به قيمت از دست دادن بسياري از اطمينان خاطره هاي ديگر به دست آمده است، وجود اضطراب مستمر در درون اين گونه افراد از جمله عوامل مهم در سلب اطمينان خاطر آنهاست که باعث قطع اين روابط مي شود.
2- عمر اين دوستي ها بسيار کوتاه است و آنچه که در پي آن باقي مي ماند تعارض فکري واحساسي دختران و پسران است در اين زمينه تعارض و احساس از دست دادن ارزشمندي و شرافت خويش از جمله آسيب هايي است که دختر بايد آن را تحمل کند.
3- در موارد اندکي که دختران وعده ازدواج پسران را جدي مي گيرند، آنها را از پذيرفتن ازدواج با ديگري باز مي دارد، در زماني که دختر در اثر فشارهاي اطرافيان در مورد ازدواج با ديگري قرار مي گيرد تعادل روحي و رواني خود را به نحو چشمگيري ازدست مي دهد، در اينجا دختر بايد فشار روحي و رواني زيادي را تحمل کند، اما در مواردي که دختر به ازدواج با ديگري تن مي دهد، همواره بايد فشار رواني فراواني را تحمل کند، که نکند زماني همسرش به رابطه هاي او در دوران تجرد پي ببرد. چنين افرادي از اين رابطه ها به عنوان تلخ ترين زمان زندگيشان ياد مي کنند.
پيشگيري
براي پيشگيري از چنين آسيب هايي بايد خانوادهها به نقش حياتي خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهاي صحيح رفتاري را به فرزندان ارائه دهند و آنها را در برابر آسيب هاي اجتماعي واکسينه کنند.
براي نيل به اين هدف والدين بايد به نيازهاي عاطفي و روحي فرزندان و شيوههاي صحيح پاسخگويي به اين نيازها واقف شوند.
در اين باره بايد با تقويت ارزشهاي اخلاقي، معنوي و انساني و سست گردانيدن معيارهاي مادي در نظر جوانان، تقويت و توسعه مراكز ورزشي و تفريحي و برنامه ريزي صحيح براي اوقات فراغت جوانان، ارائه خدمات رفاهي و اجتماعي جهت برطرف كردن كمبودهاي عاطفي كودكان و نوجوانان، پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس كودك و نوجوان در خانواده و مدرسه، اطلاع رساني به خانوادهها از طريق تماس با كارشناسان متخصص در امور خانواده، استفاده از فيلم ها و برنامه هاي تربيتي، پرهيز از سخت گيري و تنبيه و همچنين اجتناب از آسان گيري در تربيت فرزندان، تشويق فرزندان به رعايت تعادل و دوري از بي بندوباري، برقراري احساس امنيت در خانواده و جامعه و جلوگيري از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان زمينه هاي پيشگيري و مقابله با چنين مواردي را کاهش داد.
همچنين نبايد فراموش کرد که کارشناسان اجتماعي و انتظامي نيز بايد با اطلاع رساني دقيق خانواده ها و نوجوانان و جوانان را در جريان اخبار و اطلاعات اين گونه مسايل قرار دهند زيرا اين امر به ميزان فراواني مي تواند نقش پيشگيرانه داشته باشد. چند روز قبل يه گزارش تحقيقي در مورد دوستي هاي خياباني تهيه کردم چون ميدونم هيچکي حوصله خوندن اون همه گزارش رو نداره فقط خلاصه اي از اون و آماري که از بين صد دانشجو و دانش اموز از چهار مرکز آموزش عالي و يه دبيرستان گرفتم رو تقديمتون ميکنم.
آمارها نشان ميدهد بيشترين ميزان دوستي هاي خياباني در سن غريزي است بعضي از پسران ايراني داشتن دوست دختر را نوعي محبوبيت قدرت اجتماعي و موفقيت براي خود محسوب ميکنند و در شرايطي که توانايي تشکيل خانواده از طريق ازدواج را ندارند عده اي از انان نياز هاي جنسي و عاطفي خود را از طريق دوستي هاي افراطي بر طرف مي نمايند متقابلا بعضي از دختران ارتباط با پسران را نوعي جذابيت براي خود تلقي ميکنند و متاسفانه اکثر قريب به اتفاق اين دختران تصور ميکنند که اين دوستي ها به ازدواج منتهي مي شوند روابط خياباني براي دختران و پسران به يک اندازه عواقب ناخوشايند ي دارد اما آسيب هاي ايجاد شده بر اثر روابط خياباني بيشتر متوجه بانوان است چون انها سرمايه اي از دست مي دهند که شايد تا آخر عمر سايه ان بر سرشان سنگيني کند، به گفته مديرکل مبارزه با جرايم جنايي ناجا بنابر آخرين آمار نيروي انتظامي 40 درصد از فجايع تجاوز به عنف در پي برقراري دوستي هاي پنهان و خياباني و با وعده ازدواج اتفاق مي افتد.
نتايج يک تحقيق انجام شده از سوي انجمن مددکاري علمي ايران، نشان مي دهد که تنها 10 درصد از ارتباطاتي که قبل از ازدواج در ميان دختران و پسران وجود دارد به ازدواج منجر مي شود و در 90 درصد باقي اين ارتباطات قطع خواهد شد. در اين تحقيق که در 5 استان بزرگ کشور و از بين 30 هزار نفر نمونه انجام گرفته است نتايج نشان مي دهد که از بين همه اين افراد تنها 10 درصد با دوست خود ازدواج کرده اند و بقيه ارتباط ها با گذشت زمان به جدايي ختم شده است.
بر اساس نتيجه ديگري که از اين تحقيق حاصل شده است ، اين دوستي ها از 1 ماه تا 7 سال ادامه داشته اما در همه موارد نتايج يکسان بوده است. نکته قابل توجه ديگري که از اين پژوهش به دست آمده است نشانگر اين موضوع است که از اين رقم نيز تنها 2 درصد از اين ازدواج ها با هدف هاي فردي و علاقه به طرف مقابل انجام شده است و 8 درصد مابقي به دلايل مالي و دارابودن امکانات فرد به ازدواج منجر شده است اما آمارهاي بهدست امده:
1- افراد مجرد نسبت به افراد متاهل داراي بيشترين رابطه با جنس مخالف هستند، به طوري که 76% افراد مجرد و 24% افراد متاهل بودند.
2- از لحاظ سني ، بيشترين رابطه با جنس مخالف، بين 30-25 سال سن است.
3- بيشترين افرادي که داراي دوست دختر هستند، داراي مدرک ليسانس و بالاتر هستند. به عبارت ديگر با افزايش مدرک تحصيلي ، رابطه با جنس مخالف افزايش مي يابد
4- بيش از 84% پسران با قاطعيت اظهار داشته اند که با اين گونه دختران هرگز ازدواج نخواهند کرد، زيرا به نجابت و پاکدامني آنها به هيچ وجه اعتماد ندارند و معتقدند که اين گونه دختران که به آساني با آنها دوست شده اند، مي توانند با هر کس ديگري دوست شوند.www.migna.ir
هويت دوستي هاي خياباني
به طور کلي در آغاز نوجواني به علت بيداري غرايز وشدت حالات هيجاني گرايش دختران پسران به دوستي با جنس مخالف بيشتر مي شود .داشتن دوست اعتماد به خود را تاييد و تقويت مي نمايد. و در صورتي که پيوند دوستي گسسته شود شخص نسبت به ارزش هاي خود دچار شک وترديد مي شود.
بعضي از پسران ايراني داشتن دوست دختر را نوعي محبوبيت قدرت اجتماعي و موفقيت براي خود محسوب مي کنند ودر شرايطي که توانايي تشکيل خانواده از طريق ازدواج را ندارند عده اي از آنان نيازهاي جنسي وعاطفي خود را از طريق دوستي هاي افراطي بر طرف مي نمايند. متقابلا برخي دخترها ارتباط با پسران را نوعي جذابيت براي خود تلقي ميکنند و متاسفانه اکثر قريب به اتفاق آنها تصور مي کننداين دوستي ها به ازدواج منتهي ميشود.
استدلال جوانان امروزه دور اين محور مي چرخدکه بايد پيش از ازدواج شناخت داشته باشند. ازدواج هاي سنتي ، روابط واختلافات بين پدر و مادر و... در تجارب ازدواج ديگران به دليل عدم شناخت همراه با رسيدن به احساس خواسته شدن و يک تجربه آنها را به پافشاري به دوستي با پسري که اظهار علاقه کرده است وا مي دارد. اما چيزي که اهميت دارد اين است که تحولات عاطفي دختران ازپسران متفاوت است. پسران نسبت به جنبه ي غريزي تخيلات خود غافل باقي نمي مانند،اما دختران در اين دوستي ها معمولا به دنبال عشق آرماني و رمانتيک هستند.آنها اين عشق را آسماني وپاک مي دانند و خيانت به آن را گناهي نبخشيدني مي شمارند.
با اين توصيف ،دوستي هاي دخترو پسر ايراني کمي شباهت به دوستي موش وگربه دارد.پسر جوان در جستجوي لذت هاي جنسي خودبا وعده هاي فريبنده ودروغين دختر جوان را تسليم خواسته هاي خود مي کند.پس از مدتي روابط نا مشروع ،ودر پي آن تسليم نشدن پسر براي ازدواج ،دختر جوان دچار آسيب رواني مي شودواحساس افسردگي،پوچي و بي ارزشي مي کند.
متاسفانه در فرهنگ ايرانيان ،آسيب اجتماعي،رواني و تربيتي چنين دوستي هايي بيشتر متوجه دختران است ومرد ايراني بدون هيچ گونه محدوديتي ،تجربه هاي متنوع اين دوستي ها را پشت سر مي گذارد. اما دختر ايراني ،اگر يک نمونه چنين دوستي هايي را تجربه کند ،تا پايان عمر ،شان وحرمت خود را از ديدگاه خانواده وجامعه از دست مي دهدو برچسب نا شايست بودن را با خود حمل ميکند وآثار سوء اين تجربه ي منفي مثل سايه به دنبال اوست. زيرا در مواردي که او وعده ازدواج را از طرف پسر جدي مي گيرد او را از پذيرفتن ازدواج با ديگري باز مي دارد و در مواردي فشار اطرافيان ممکن باعث از دست رفتن تعادل روحي و رواني او شود.در صورتي هم که تن به ازدواج بدهد اين فشار رواني را بايد تحمل کند که نکند همسرش به رابطه هاي او در دوران تجرد پي ببرد.
ويژگي ها دوستي ها ي خياباني
از طريق چت هاي اينترنتي ، مهماني هاي خصوصي، پارک،خيابان ومزاحمتهاي تلفني شروع وبعد از طي مراحلي که دور از چشم خانواده هاست،به در معرض خطر افتادن آبروي دختر منجر مي شود.
üدر اين روابط عاطفي معمولا پسران با دختران طرح دوستي مي ريزند.
üاين گونه دوستيها به صورت پنهاني ودور از چشم خانواده وآشنايان صورت مي گيرد.
üبه دليل مخفي بودن اين روابط دختر وپسربراي ملاقات يا برقراري ارتباط با يکديگر و وقت زيادي بهانگيزه ي داشتن اين قدرت منظور طرح ريزي وفراهم آوردن مقدمات صرف مي کنند.
üمعمولا اين دوستي ها بدون مانع وبا سرعت انجام مي گيرد.
üدر اين نوع روابط دوستان نقش به سزايي در به وجود آمذن اين روابط دارند.
üمعمولا پسران اين رابطه را يک قدرت مي دانند و دختران يک جاذبه فردي و اجتماعي که نداشتن آن يک نوع عر ضگي محسوب مي شود.
üوجود اضطراب مستمر در اين افراداز عوامل مهم در سلب اطمينان خاطر آنهاست که منجر به قطع رابطه مي شود.عمر کوتاه اين دوستي ها و تعارض فکري واحساسي که باقي مي ماندواز دست رفتن ارزشمندي وشرافت از جمله آسيب هايي است که يک دختر بايد متحمل شود.
عوامل ايجاد دوستي هاي خياباني
üعدم ايفاي نقش خانواده در جهت ياري دادن به نسل جوان براي يافتن هويت سالم ،مثبت ،پويا و سازنده.او لذت دوستي را عامل تسکين بحران بي هويتي خود ميداند.
üناتواني جامعه وخانواده در پاسخ گويي صحيح وبه موقع به نيازهاي اساسي نسل جوان،از جمله امنيت،احترام ،محبت ودوست داشته شدن.
üفقر فرهنگي ونشناختن هويت واقعي جنس مخالف و شايد نشناختن قدر وارزش خود. اگر دختران به قداست،ارزش،اهميت وکرامت خود واقف شوند ودر برخورد با جنس مخالف رفتاري توام با متانت وبزرگ منشي وبي اعتنايي داشته باشند فرصتي براي انحراف وآسيب به وجود نمي آيد.
آينده اين دوستي ها واين که آيا به ازدواج منجر مي شود؟
دوستي هاي خياباني،عاري از شکوفايي محبت واقعي است و بيشتر يک پيوند غريزي است. اگر هم به ازدواج منتهي شود پشتوانه عشق و محبت ندارد و چنين ازدواجي دوام پيدا نمي کند. زيرا پسر و دختر جوان شريک لذت هاي جنسي يکديگر بوده اند و زندگي واقعي پس از ازدواج امري فراتر از ارضاي غرايز جنسي است . در تجربه اين دوستي ها ،فرصت براي انتخاب و شناخت صحيح يکديگر به وجود نمي آيد، زيرا در اوج هيجانات ناشي از غرايز جنسي افراد نمي توانند عاقلانه وآگاهانه يکديگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم اجبارا ازدواجي صورت گيرد،پس از مدت کوتاهي به جدايي وطلاق
بايد گفت که در روابط نامشروع متضرر اصلي دختران جوان هستند زيرا متاسفانه دختران بر اساس ذات احساساتي بودن باور نمي کنند که چنين پسراني معمولاً تنوع طلب بوده و پس از مدتي کوتاه، سراغ طعمه اي ديگر مي روند و همه وعده هاي به ظاهر عاشقانه را فراموش مي کنند.
منتهي مي شود. واگر به قطع رابطه برسد،بازنده اصلي غالبا دختران جوان هستند که دو حالت براي آنها قابل پيش بيني است:
vدختر جوان وآسيب خورده پس از يک تجربه درس عبرت مي گيرد وبه ارزش وجودي خود پي مي بردو اين دوستي ها را رها مي کند.
vدختر جوان وآسيب خورده تا حد وسيله اي براي ارضاي جنسي نزول پيداميکندوبه خيال خود به آزادي رسيده است وسرانجام آن پشيماني واز دست دادن سلامت جسمي ورواني خواهد بود.
آسيب شناسي دوستي هاي خياباني
دختران و پسراني که بر اثر آشنايي در خيابان يا محيط هاي ديگر و ايجاد علاقه و دوستي بين آنها ، به ازدواج اقدام مي کنند ، گاهي در زندگي آينده دچار بي اعتمادي مي شوند . دختران و پسراني که به طريق غير مشروع با فردي از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار ميکنند، ممکن است از جهات مختلف، آسيب ببينند. آسيبها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختران بيشتر است.
اين آسيب ها عبارتند از :
۱ـ آسيب رواني:
گاهي دختري به پسري علاقهمند شده و حتي خود را در اختيار وي قرار مي دهد، پس از بيوفايي پسر و ترک وي، به شدت دچار سرخوردگي گرديده و گاهي تا مرز افسردگي و بيماريهاي شديد رواني بيش ميرود. نيز اعتماد چنين شخصي از جنس مخالف به خاطر بي وفايي هاي که در نتيجه آن ارتباط ديده ، سلب خواهد شد و در زندگي آينده نمي تواند متعادل باشد.
۲ـ آسيبهاي اجتماعي:
دختري که در شهري کوچک با پسري ارتباط دارد و ارتباط آن آشکار مي شود،چنين شخصي جايگاه و شخصيت اجتماعي خود را از دست ميدهد , حتى اگر ازدواج کند، ممکن است( با توجه به فرهنگ خانواده پسر) از طرف همسر و خانواده شوهر سرزنش شود و به هر بهانهاي، روابط قبلي وي را به رخش ميکشند. اين پديده ميتواند تهديدي براي نهاد خانواده در جامعه و افزايش ميزان طلاق باشد.
۳ـ آسيب تربيتي:
دختري که با پسر يا حتي پسراني ارتباط دارد، جايگاه خود را به عنوان فردي شايسته براي تربيت، در ذهن اولياي خانه و مدرسه و حتى دوستانش از دست ميدهد. چنين دختري از سير تعليم و تربيت عقب ميماند. يا برخي از راهکارهاي تربيتي که پذيرا نمي گردد.
۴ـ آسيب معنوي:
دختري که به صورت نامشروع با پسري رابطه دارد، با گناه و معصيت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقي نيز آسيب مي بيند.
۵- ضعيف شدن حس اعتماد:
دختران و پسراني که بر اثر آشنايي در خيابان يا محيط هاي ديگر و ايجاد علاقه و دوستي بين آنها ، به ازدواج اقدام مي کنند ، گاهي در زندگي آينده دچار بي اعتمادي مي شوند ؛ زيرا با خود مي گويند همسر او که به راحتي با او دوست شده و با او ارتباط برقرار کرده است ، آيا امکان ندارد که قبلا با ديگري نيز دوست شده باشد؟
اين فکر هميشه براي زوجين آزار دهنده است و در روابط و تصميم هاي زندگي نيز خود را به صورت هاي مختلف نمايان مي سازد.حتي اگر به ازدواج ختم نشود ، چون خود با اين مسئله مواجه بوده است ، احتمال مي دهد که شايد همسر او نيز با شخص ديگر پيش از ازدواج رابطه داشته است.
اين مسئله در سطح کلان نيز ، به حس اعتماد اجتماعي نيز آسيب مي رساند. در جامعه اي که روابط پنهان دختران و پسران گسترده باشد ، براي کسي که مي خواهد ازدواج نمايد و با دختر پاک زندگي مشترک را آغاز کند ، هميشه اين دغدغه را در وجود دارد که آيا اين دختر با شخص ديگر پيش از او رابطه نداشته است ؟
بر طبق آمارها طلاق نيز در ازدواج هاي خياباني زياد صورت مي گيرد. کساني که به راحتي دوست مي شوند و ازدواج مي کنند و بي آنکه از ارزش و اهميت بنيان خانواده آگاه شوند ، آن را به راحتي ترک مي کنند. علاوه بر اين گاهي اتفاق مي افتد که دختر و پسري در اثر اين گونه ارتباط ها ، علاقه مند به هم مي شوند ، اما به دلايل متعدد اين ارتباط ها به ازدواج ختم نمي شود . چنين افرادي حتي پس از ازدواج نيز عشق و علاقه دوست خياباني را در دل دارند و به طور طبيعي نمي توانند وظايف خود را به عنوان يک همسر در درون خانواده به انجام برسانند. در اينکه دوستي هاي خياباني منجر به بروز آسيب ها اجتماعي و صدمات روحي و رواني در افراد مي شود ،اصلا شکي نيست .
مي توان مدعي شد که دختران در دوستي هاي خياباني بيشتر آسيب ها را متحمل مي شوند به طوري که بر اساس آمار و اخبار بيشترين روش و شيوه تجاوزات جنسي اغفال در دوستيهاي خياباني اتفاق افتاده است.
کارشناسان انتظامي ،ارتباطات نامتعارف بين دختران و پسران را زمينه اصلي تجاوزات جنسي مي دانند. اين مساله آن چنان حساس است که چندي پيش رييس اداره اجتماعي پليس آگاهي ناجا در گفت و گو با خبرنگاران با هشدار نسبت به تعرض و سوء استفاده از زنان و دوشيزگان در قالب دوستي هاي خياباني و پيشنهاد ازدواج گفت: امکان پيگيري و شناسايي مجرمان اين جرم بسيار سخت است زيرا مشخصات هويتي و آدرس بيشتر اين افراد جعلي است.
سرهنگ عبدالله قاسمي افزود:متاسفانه هراز چند گاهي پرونده اي با موضوع «روابط خياباني» و «دوستي هاي اينترنتي» در پليس آگاهي تشکيل مي شود که در اغلب آنها شهروندان دچار خسارت هايي شده اند.
وي با هشدار به زنان و دوشيزگان نسبت به تعرض و سوء استفاده در قالب دوستي هاي خياباني و اغلب به بهانه شناخت قبل از ازدواج، بيان کرد: مجرمان تقريبا مي دانند که افراد از ترس آبرو کمتر به پليس مراجعه مي کنند و به همين دليل به اعمال مجرمانه خود ادامه مي دهند.
وي اظهار داشت: اين خسارت ها براي آقايان در قالب مالباختگي و براي خانم ها به صورت تعرض و آزار و اذيت به عنف بوده است.
سرهنگ قاسمي افزود: آسيب ها در روابط خياباني و اينترنتي بيشتر متوجه خانم ها به ويژه دوشيزگان است؛ چرا که اين روابط معمولاً به بهانه آشنايي قبل از ازدواج صورت مي گيرد و متاسفانه درصد بالايي از بانواني که مورد سوء استفاده و تعرض قرار گرفته اند با همين بهانه ايجاد رابطه براي آشنايي قبل از ازدواج بوده است و تأسف بارتر آن که اغلب اين بانوان دوشيزه بوده اند.
وي تصريح کرد: خانم ها و به ويژه دوشيزگان معمولاً هنگام برقراري روابط خياباني يا اينترنتي پنهان کاري مي کنند و خانواده را در جريان دوستي ها و رفت و آمدهايشان نمي گذارند.
معاون اجتماعي پليس آگاهي تأکيد کرد: جوانان و نوجوانان نبايد به اشخاص غريبه اعتماد کنند و در ذهن خود دوستي هاي خياباني و اينترنتي را مبنا و زمينه اي محکم براي تشکيل خانواده بدانند.اگر جواني واقعاً قصد ازدواج دارد و به دنبال تشکيل خانواده است، پنهان کاري بي معناست. اگر هرگونه رابطه و تداوم آن زير نظر خانواده ها و با کسب مشاوره از افراد ذي صلاح انجام شود، به حتم تبعات ناخوشايد آن برطرف خواهد شد.
سرهنگ قاسمي تصريح کرد:خانواده ها بايد بدانند که نداشتن کنترل و نظارت بر رفت و آمد و دوستي هاي فرزندانشان مي تواند عواقب سوئي را براي آنها رقم بزند و يک عمر تلاش آن عزيزان را بر باد دهد.نبود ارتباط عاطفي با فرزندان و نداشتن صميميت لازم بين اعضاي خانواده،باعث پنهانکاري فرزندان و در نهايت ضربه ديدن جوانان و به ويژه دوشيزگان مي شود.
وي اظهار داشت: برخي خانواده ها به آزاد گذاشتن دختران و پسران جوان براي برقراري روابط اعتقاد دارند و اين کار را نشانه اي از گونه اي روشنفکري و آزادانديشي مي دانند، ولي پرونده هاي پليسي نشان مي دهد که خلافکاران از همين انديشه ناهنجار والدين،وارد کانون خانواده شده و به فرزندان و خانواده ها ضربه وارد کرده اند.
اين مقام پليس آگاهي به والدين توصيه کرد هنگامي که فرزندشان دچار چنين آسيب هايي شد، از برخوردهاي نامعقول بپرهيزند و بهترين و مطمئن ترين راه، يعني مراجعه به پليس، را برگزينند.
معاون اجتماعي پليس آگاهي تاکيد کرد: والدين و بزه ديدگان بدانند که مسکوت ماندن چنين پرونده هايي به معناي آزاد گذاشتن مجرمان براي ارتکاب جرايم بعدي است. زيرا بايد به دو نکته مهم توجه کرد:
نخست اينكه بيشتر مجرمان ميدانند كه افراد از ترس آبرو كمتر به پليس مراجعه ميكنند، به اعمال مجرمانه خود ادامه ميدهند اما حادثهديدگان بايد بدانند كه هرگونه اطلاعاتي را كه در اين زمينه به پليس ارائه ميكنند، كاملا محرمانه باقي خواهد ماند و نكته قابل توجه اين است كه در تمامي مراكز پليس آگاهي، كاركنان و كارآگاهان خواهر مستقر هستند و افراد بزهديده ميتوانند با مراجعه، مشكلات و اطلاعات خود را ارائه کنند حتي در صورتي كه مايل نباشند، در اين مورد پروندهاي تشكيل شود. دوم اينکه بانوان و دوشيزگان بايد بدانند که نبايد به راحتي به بيگانگان و وعده و وعيدهاي پوچ آنها اعتماد كنند زيرا هر قدر هم كه تشريفات ازدواج دست و پاگير و زمانبر باشد اما مطمئن و بيدردسرتر است.
دختران جوان بايد بدانند که پس از مدتي از برقراري روابط نامشروع، و در پي آن تسليم نشدن پسر براي ازدواج، دختر جوان دچار آسيب رواني مي شود و احساس افسردگي ، پوچي و بي ارزشي مي کند. متأسفانه در فرهنگ ايرانيان، آسيب هاي اجتماعي، تربيتي و رواني چنين دوستي هايي بيشتر متوجه دختران است و مرد ايراني بدون هيچ گونه محدوديتي، تجربه هاي متنوع اين دوستي ها را پشت سر مي گذارد. اما دختر ايراني، اگر يک نمونه چنين دوستي با جنس مخالف را تجربه کند، تا پايان عمر، شأن و حرمت خويش را از ديدگاه خانواده و جامعه از دست مي دهد و برچسب ناشايست بودن را با خود حمل مي کند و آثار سوء اين تجربه منفي پس از ازدواج هم به نوعي در زندگي اش نمايان مي شود.
بايد گفت که در روابط نامشروع متضرر اصلي دختران جوان هستند زيرا متاسفانه دختران بر اساس ذات احساساتي بودن باور نمي کنند که چنين پسراني معمولاً تنوع طلب بوده و پس از مدتي کوتاه، سراغ طعمه اي ديگر مي روند و همه وعده هاي به ظاهر عاشقانه را فراموش مي کنند.
راهکارهاي پيشگيري از دوستي هاي خياباني دختر و پسر
پيش از هر چيز بايد خانوادهها به نقش حياتي خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهاي صحيح رفتاري را به فرزندان ارائه دهند و هويتي سالم و پويا به آنان ببخشند.والدين بايد به نيازهاي عاطفي و روحي فرزندان و شيوههاي صحيح پاسخگويي به اين نيازها واقف شوند.
از روشهاي تربيتي مؤثر در اين زمينه به اين موارد اشاره ميشود:
1. تقويت ارزشهاي اخلاقي، معنوي و انساني و سست گردانيدن معيارهاي فقط مادي در نظر جوانان؛
2. تقويت و توسعه مراکز ورزشي و تفريحي و برنامه ريزي صحيح براي اوقات فراغت جوانان؛
3. ارائهي خدمات رفاهي و اجتماعي جهت برطرف کردن کمبودهاي عاطفي کودکان و نوجوانان؛
4. پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه؛
5. بهسازي وضع خانوادهها از طريق تماس با کارشناسان متخصص در امور خانواده؛
6. استفاده از فيلم ها و نوارهاي تربيتي؛
7. سالم سازي محيط اجتماعي نوجوانان و از بين بردن تبعيض ميان طبقات جامعه؛
8. آموزش مهارتهاي حل مسئله به نوجوانان و نيز شيوههاي تصميمگيري؛
9. آموزش اصول بهداشت رواني به خانوادهها و فرزندان؛
10. پرهيز از سختگيري و تنبيه و همچنين اجتناب از آسانگيري در تربيت فرزندان؛
11. تشويق فرزندان به رعايت تعادل و دوري از بيبندوباري؛
12. برقراري احساس امنيت در خانواده و جامعه و جلوگيري از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان.؛
دختراني که اين تجربه تلخ و ناگوار را دارا مي باشند غالبا نمي توانند چنين تعارضي را تحمل کنند. در اين هنگام دست نياز به سوي معلم يا مربي خود دراز کرده و از او کمک مي خواهند به چنين افرادي توصيه مي شود که در
جايگاه مشاور اين گونه دختران را ابتدا از طريق بازگشت به سوي خداوند و طلب مغفرت واستدعاي پرده پوشي از خداوند اميدوار سازند و از اين طريق حرمت و شرافت شخصيتي وي را براي او بازسازي کنند. به دختران در مورد نحوه ساختن آينده خويش وايجاد کانون گرم خانواده مبتني بر عفت وپاکدامني و صداقت توصيه هاي لازم را بکنند.
به او بفهمانند که او مي تواند با پرورش فرزنداني صالح و پاکدامن گذشته خود را جبران کنند.
کلام آخر
وظيفه همه ي پدران ومادران است که در دوران جواني ونوجواني به دختر وپسر خود محبت کافي داشته باشندتا اين که آنها براي ارضاي اين احساس به افراد غريبه پناه نبرندوسنگ بناي زندگي وآينده خود را سست وخراب نکنند. خلا عاطفي وحاکم نبودن روابط محبت آميز بين زن وشوهر واعضاي خانواده مي تواند از عوامل آسيب زا باشد. تهديد وارعاب عليه زنان ودختران عزت نفس آنان را از ميان برده وتشنه ي کوچکترين نگاه محبت آميز ميکند.
توصيه به جوانان اين که ارزش انساني خود را درک کنند وبه آساني عظمت خود را فداي لذت هاي پوچ ولحظه اي نکنند.اين معامله اي زيانبار است که ضرر آن در بسياري از مواقع غير قابل جبران است.
عظمت خود را در يابيد.
مصاحبه با دکتر صديقه يگانه (روانشناس)
دوستي هاي خياباني بين دختر و پسر ايراني را چگونه تجزيه و تحليل مي کنيد؟
به طور کلي، در آغاز نوجواني به علت بيداري غرايز و شدت حالات هيجاني، گرايش دختران و پسران به دوستي با جنس مخالف بيشتر مي شود. داشتن دوست، اعتماد به خود را تأييد و تقويت مي کند و نيازهاي عاطفي و احساسي را تا حدي تأمين مي نمايد؛ و در صورتي که پيوند دوستي گسسته شود، شخص نسبت به ارزش هاي وجودي خود دچار شک و ترديد مي شود. بعضي از پسران ايراني، داشتن دوست دختر را نوعي محبوبيت، قدرت اجتماعي و موفقيت براي خود محسوب مي کنند و در شرايطي که توانايي تشکيل خانواده از طريق ازدواج را ندارند، عده اي از آنان، نيازهاي جنسي و عاطفي خود را از طريق دوستي هاي افراطي برطرف مي نمايند. متقابلاً برخي دختران ارتباط با پسران را نوعي جذابيت براي خود تلقي مي کنند، و متأسفانه اکثر قريب به اتفاق اين دختران تصور مي کنند که اين دوستي ها به ازدواج منتهي مي شوند. اصولاً تحول عاطفي دختران متفاوت از پسران است.
پسران نسبت به جنبه غريزي تخيلات خود غافل باقي نمي مانند، اما دختران در اين دوستي ها معمولاً به دنبال عشق آرماني و رمانتيک هستند. آنها اين عشق را آسماني و پاک مي دانند و خيانت در آن را گناهي بخشش ناپذير مي شمارند. با اين توصيف، دوستي هاي دختر و پسر ايراني کمي شباهت به دوستي موش و گربه دارد. پسر جوان در جست و جوي لذت هاي جنسي خود با وعده هاي فريبنده و دروغين، دختر جوان را تسليم خواسته هاي خود مي کند. پس از مدتي روابط نامشروع، و در پي آن تسليم نشدن پسر براي ازدواج، دختر جوان دچار آسيب رواني مي شود و احساس افسردگي ، پوچي و بي ارزشي مي کند. متأسفانه در
متأسفانه اين دوستي ها بدون شناخت واقعي جنس مخالف و براساس هيجانات و احساسات سطحي و زودگذر شکل مي گيرد و حاصل آنها بروز رفتارهاي نادرست و روابط نامشروع است که در اين روابط ، بازنده اصلي و هميشگي غالباً دختران جوان هستند؛ دختراني که با نهايت سادگي، زيبايي، لطافت و ظرافتي را که خدا به آنها امانت داده، در اختيار کسي مي گذارند که در خيانت کردن به امانت مهارت دارد. دختران جوان باور نمي کنند که چنين پسراني معمولاً تنوع طلب هستند. و پس از مدتي کوتاه، سراغ طعمه اي ديگر مي روند و همه وعده هاي به ظاهر عاشقانه را فراموش مي کنند.
فرهنگ ايرانيان، آسيب هاي اجتماعي، تربيتي و رواني چنين دوستي هايي بيشتر متوجه دختران است و مرد ايراني بدون هيچ گونه محدوديتي، تجربه هاي متنوع اين دوستي ها را پشت سر مي گذارد. اما دختر ايراني، اگر يک نمونه چنين دوستي با جنس مخالف را تجربه کند، تا پايان عمر، شأن و حرمت خويش را از ديدگاه خانواده و جامعه از دست مي دهد و برچسب ناشايست بودن را با خود حمل مي کند و آثار سوء اين تجربهِ منفي پس از ازدواج هم به نوعي در زندگي اش نمايان مي شود.
دوستي هاي خياباني، عاري از شکوفايي محبت و عشق واقعي است و بيشتر يک پيوند غريزي است. اگر هم به ازدواج منتهي شود پشتوانه عشق و محبت ندارد و چنين ازدواجي دوام پيدا نمي کند؛ زيرا پسر و دختر جوان بيشتر شريک لذت هاي جنسي يکديگر بوده اند و زندگي واقعي پس از ازدواج امري فراتر از ارضاي غرايز جنسي است.
در تجربهِ اين دوستي ها، فرصتي براي انتخاب و شناخت صحيح يکديگر به وجود نمي آيد، زيرا در اوج هيجانات ناشي از غرايز جنسي، افراد نمي توانند عاقلانه و آگاهانه يکديگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم اجباراً ازدواجي صورت گيرد، پس از مدتي کوتاه به جدايي و طلاق منتهي مي شود.لطفاً در مورد آينده اين دوستي ها بيشتر توضيح دهيد. متأسفانه اين دوستي ها بدون شناخت واقعي جنس مخالف و براساس هيجانات و احساسات سطحي و زودگذر شکل مي گيرد و حاصل آنها بروز رفتارهاي نادرست و روابط نامشروع است که در اين روابط ، بازنده اصلي و هميشگي غالباً دختران جوان هستند؛ دختراني که با نهايت سادگي، زيبايي، لطافت و ظرافتي را که خدا به آنها امانت داده، در اختيار کسي مي گذارند که در خيانت کردن به امانت مهارت دارد. دختران جوان باور نمي کنند که چنين پسراني معمولاً تنوع طلب هستند. و پس از مدتي کوتاه، سراغ طعمه اي ديگر مي روند و همه وعده هاي به ظاهر عاشقانه را فراموش مي کنند.
آينده اين دختران به دو صورت قابل تصور و پيش بيني است:
۱٫ دختر جوان و آسيب خورده پس از يک تجربه دوستي خياباني، براي هميشه درس عبرت مي گيرد؛ به ارزش وجودي خود پي مي برد و اين دوستي ها را رها مي کند.
۲٫ دختر جوان و و آسيب خورده تا حد وسيله اي براي ارضاي جنسي نزول مي کند؛ و در عين حال چنين مي پندارد که با اين عمل به محيط و به خانواده خود دهن کجي کرده و آزادي به دست آورده است. در حالي که اين اعمال برخلاف تصور او و ديگران، بيانگر آزادي زن نيست، و سرانجام آن پشيماني و از دست دادن سلامت تن و روان خواهد بود.
چنين دختري با اراده خود، به سادگي و به ارزاني و فراواني، تمام هستي و وجودش را در اختيار گرگ هاي درنده و طمعکار جامعه قرار مي دهد و با دست خود، علف هاي هرز و ميکروب هاي کشنده را تقويت مي کند.
دوستي هاي خياباني تحت تأثير چه عواملي شکل مي گيرند و افزايش مي يابند؟
زماني که خانواده و جامعه نقش اساسي خود را جهت ياري دادن به نسل جوان براي يافتن هويت سالم، مثبت، پويا و سازنده به خوبي ايفا نکنند، نسل جوان با آشفتگي هويت و خلاء وجودي مواجه مي شود و براي کاهش اضطراب و رهايي از بحران هويت و سرگشتگي، به اين دوستي ها تن مي دهد. جوان در تصور و توهم خويش، از طريق دوستي با جنس مخالف، مي خواهد به آرامش برسد. او لذت اين دوستي را عامل تسکين براي بحران بي هويتي خويش مي داند. ناتواني خانواده و جامعه در پاسخگويي صحيح و به موقع به نيازهاي اساسي نسل جوان عامل ديگري جهت شکل گيري دوستي هاي خياباني است. امنيت، احترام، محبت و دوست داشته شدن از جمله نيازهاي رواني انسان است که متأسفانه به دليل سرگرم شدن خانواده ها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادي، اين دو نهاد انسان ساز از هنر عشق ورزيدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم مي شوند. عامل ديگر، فقر فرهنگي و نشناختن هويت واقعي جنس مخالف است؛ و شايد اين عامل محصول نشناختن قدر خويشتن توسط دختران جوان باشد. اگر دختران به قداست، ارزش، اهميت و کرامت خويش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاري توأم با متانت و بزرگ منشي و بي اعتنايي داشته باشند و به سادگي در برابر خواسته هاي جنس مخالف تسليم نشوند، فرصتي براي انحراف به وجود نمي آيد. متأسفانه عده اي براي دفاع از حقوق زنان خياباني، اين تفکر غلط را تبليغ مي کنند که «فقر اقتصادي» ريشه اين معضل اجتماعي است؛ اما به نظر مي رسد «فقر و ضعف فرهنگي» بنياد اصلي اين معضل باشد، زيرا برخي از اين عناصر اجتماعي نه تنها فقر اقتصادي را لمس نکرده اند، بلکه کمابيش از رفاه اقتصادي و امکانات فراوان برخوردار بوده اند، ولي نگرش آنها نسبت به وجود انساني خود حقيرانه و پست بوده است. در مقابل، بسياري از زنان پاک و فرهيخته ايراني در نهايت فقر اقتصادي، از نظر فرهنگي کاملاً غني اند و با نهايت عفاف و نجابت، به کارهاي سازنده و مثبت مي پردازند. آنان زندگي خويش را با تلاش و پشتکار به درستي اداره مي کنند و تن به پستي نمي دهند. اما زناني هستند که در اثر فقر فرهنگي و اخلاقي شديد، خود را ارزان مي فروشند، آن هم در شرايطي که هيچ گونه کمبود اقتصادي ندارند و حتي از رفاه بيش از حد برخوردارند. نکته درخور توجه اين است که اگر کسي فقر فرهنگي، فکري و اخلاقي نداشته باشد، به خوبي مي تواند براي رهايي از چنگال فقر اقتصادي، برنامه ريزي کند.
آيا اين دوستي ها به ازدواج منجر مي شود؟
تعداد کمي از اين دوستي ها در شرايط اضطراري و اجباري براي خروج از مرز روابط نامشروع، به اجراي تشريفات قانوني ازدواج منتهي مي شود. اين امر در وضعيتي صورت مي گيرد که انتخاب همسر و رعايت معيارهاي ضروري براي زندگي مشترک ، عملاً امکان پذير نيست و دو دوست پس از پشت سر گذاشتن تجربهِ روابط نامشروع، ناگزيرند تن به قانون ازدواج بدهند تا به خانواده و جامعه ثابت کنند که انسان هاي ارزشمندي هستند.
آيا آيندهِ چنين ازدواج هايي قابل پيش بيني است؟
در پاسخ اين سؤال بايد تعريف مشخصي از دوستي و ازدواج به دست آوريم. نخستين امري که در اثر پيوند دوستي مي شکفد، محبت است. متأسفانه دوستي هاي خياباني با هيجانات احساسي ناشي از شدت فعاليت غريزه جنسي آغاز مي شود و چنين ارتباطي از محبت و عشق به معناي واقعي کلمه خالي است. ازدواج پيوند عميق ميان دو انسان براساس مودّت و حُبّ شديد است. دو انساني که واقعيت هاي وجودي يکديگر را پذيرفته اند در برابر يکديگر مسئوليت و تعهد احساس مي کنند و در حق هم دلسوزي، فداکاري و ايثار روا مي دارند. دوستي هاي خياباني، عاري از شکوفايي محبت و عشق واقعي است و بيشتر يک پيوند غريزي است. اگر هم به ازدواج منتهي شود پشتوانه عشق و محبت ندارد و چنين ازدواجي دوام پيدا نمي کند؛ زيرا پسر و دختر جوان بيشتر شريک لذت هاي جنسي يکديگر بوده اند و زندگي واقعي پس از ازدواج امري فراتر از ارضاي غرايز جنسي است. در تجربهِ اين دوستي ها، فرصتي براي انتخاب و شناخت صحيح يکديگر به وجود نمي آيد، زيرا در اوج هيجانات ناشي از غرايز جنسي، افراد نمي توانند عاقلانه و آگاهانه يکديگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم اجباراً ازدواجي صورت گيرد، پس از مدتي کوتاه به جدايي و طلاق منتهي مي شود.
براي پيشگيري از بروز چنين آسيب هاي اجتماعي، چه پيشنهاداتي داريد؟
پيش از هر چيز بايد خانواده ها به نقش حياتي خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهاي صحيح رفتاري را به فرزندان ارائه دهند و هويتي سالم و پويا به آنها هديه کنند. والدين بايد به نيازهاي عاطفي و روحي فرزندان و شيوه هاي صحيح پاسخگويي به اين نيازها واقف شوند. از روش هاي تربيتي مؤثر در اين زمينه مي توان به اين موارد اشاره کرد: تقويت ارزش هاي اخلاقي، معنوي و انساني و سست گردانيدن معيارهاي صرفاً مادي در نظر جوانان، تقويت و توسعه مراکز ورزشي و تفريحي و برنامه ريزي صحيح براي اوقات فراغت جوانان، ارائه خدمات رفاهي و اجتماعي جهت برطرف کردن کمبودهاي عاطفي کودکان و نوجوانان، پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه، بهسازي وضع خانواده ها از طريق تماس با کارشناسان متخصص در امور خانواده، استفاده از فيلم ها و نوارهاي تربيتي، سالم سازي محيط اجتماعي نوجوانان و از بين بردن تبعيض ميان طبقات جامعه، آموزش مهارت هاي حل مسئله به نوجوانان و نيز شيوه هاي تصميم گيري، آموزش اصول بهداشت رواني به خانواده ها و فرزندان، پرهيز از سخت گيري و تنبيه و همچنين اجتناب از آسان گيري در تربيت فرزندان ، تشويق فرزندان به رعايت تعادل و دوري از بي بندوباري، برقراري احساس امنيت در خانواده و جامعه و جلوگيري از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان. توصيه شما به نسل جوان ايراني چيست؟ سوء استفاده از جاذبه جنسي عاملي براي انحرافات اخلاقي است. اين امر مانع از آن است که جوان به ارزش انساني خود واقف شود، و کسي که نتواند ارزش انساني خويش را درک کند، به آساني عظمت خويش را فداي لذت هاي پوچ و لحظه اي مي گرداند و اين معامله اي زيانبار است که در بسياري مواقع ضرر آن قابل جبران نيست. عظمت خود را دريابيد.
خبر مرتبط:
دوستي به نيت ازدواج يا تعرض؟
در حالي که نگاه سنگين پدرش را احساس مي کند روبروي قاضي جنايي نشسته است. سحر هستم و 22 سال دارم. من عرفان را دوست دارم اما نمي دانم او چگونه حاضر شد با آبروي من بازي کند. يک روز گرم تابستاني در حال برگشت از محل کارم بودم که با عرفان آشنا شدم. خودش را مهندس کامپيوتر معرفي کرد. پس از چند هفته، عرفان توانست اعتماد مرا جلب کند. يک روز مرا به خانه اشان دعوت کرد. ابتدا با مخالفت شديد من روبرو شد اما با چرب زباني مرا به خانه اش در غرب تهران برد و .... اين تنها يکي از ده ها پرونده تعرض پس از دوستي هاي خياباني است که در دادسراي امور جنايي مطرح مي شود. بر اساس پژوهش هاي صورت گرفته تنها 10 درصد از دوستي هاي خياباني به ازدواج منجر مي شود. و دوام آنها ناپايدار است.
آرش سيفي، قاضي دادسراي امور جنايي پايتخت، تعرض را بيشترين جرم صورت گرفته در دوستي هاي خياباني مي داند و معتقد است برخي از دوستي ها از ابتدا با اين نيت آغاز مي شود. عده اي نيز با نيت قبلي پس از دوستي، اقدام به تهيه عکس و فيلم از طعمه خود کرده و در مراحل بعد اقدام به اخاذي و يا ارتباط نامشروع مي کنند. درصد زيادي از دوستي هاي خياباني به دليل مشکلات خانوادگي رخ مي دهد. هم اکنون سن دوستي هاي خياباني روز به روز در حال کاهش است و اين پديده اجتماعي در بين نوجوانان شايع شده است. يک کارشناس امور جوانان نيز کارکرد ناموفق دستگاه هاي فرهنگي را يکي از عوامل دوستي هاي خياباني دانست.
وي در اين خصوص گفت: وقتي مدل هاي بومي و پايدار جامعه مورد استفاده قرار نگيرد، مدل هاي نچسب غربي وارد جامعه مي شود، هويت ملي دچار خدشه و آسيب مي شود. هم اکنون خانواده کارکرد خود را به جامعه واگذار کرده است و عملا نقشي �رف مقابل انجام شده است و 8 درصد مابقي به دلايل مالي و دارابودن امکانات فرد به ازدواج منجر شده است.
www.migna.ir
منابع:
1-روابط دختر وپسر در ايران از دکتر علي اصغر احمدي .
2-روانشنلسي ژنتيک از دکتر محمود منصور.
3-موج سوم از آلوين تافلر،ترجمه ي شهين دخت خوارزمي .
4-سخنان دکتر صديقه يگانه،روانشناس.
اعظم بهرامي تتماج