اعضاي 1+5 که تقريبا همان تشکيل دهندگان FATF هستند، راه تازهاي براي مذاکره با ايران انتخاب کردند؛ آنها اينبار نه از طريق دستگاه ديپلماسي بلکه از طريق بانک مرکزي با ايران وارد مذاکره شدند تا بتوانند با استفاده از قراردادها و معاملات بانکي قدرت نظامي ايران را تحت تاثير قرار دهند و از نفوذ ايران در منطقه بکاهند تا پس از آن به هدف اصلي خود که همان استحاله نظام جمهوري اسلامي است دست يابند.
به گزارش خبرنگار
سلام لردگان، به نقل از
شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ پس از ورود واژههاي پولشويي و پول کثيف به ادبيات اقتصادي جهان، قوانين متعددي در سطوح مختلف بينالمللي براي مبارزه با اين پديده اقتصادي مصوب شدند و کشورهاي زيادي خواستار مبارزه با اين پديده شدند.
در کنار اين قوانين، گروه "هفت" که متشکل از کشورهاي آمريکا، انگليس، فرانسه، ژاپن، آلمان، کانادا و ايتاليا است کارگروه ويژهاي را براي مبارزه با پولشويي در سال 1989 ميلادي تشکيل دادند.
اعضاي اين کارگروه در ابتدا فقط همان هفت عضو گروه "هفت" بودند اما با گذشت ساليان مختلف کشورهاي ديگري نيز به اين کارگروه ويژه (FATF) اضافه شدند و هم اکنون بيش از 30 کشور دنيا عضو اين کارگروه هستند.
مبارزه با پولشويي و مبارزه با حمايت مالي از تروريسم مهمترين وظايف FATF است؛ اين کارگروه ويژه در واقع ميزان اعتماد به کشورهاي مختلف براي سرمايهگذاري را براي ساير کشورها مشخص ميکند.
پرده اول: اتهامزني FATF به ايران در خصوص حمايت از تروريسم
FATFدر سال 2007 جمهوري اسلامي ايران را به اتهام حمايت از تروريسم و کمکهاي مالي به گروههاي مقاومت در فهرست کشورهايي قرار داده بود که نظام مالي بينالملل را تهديد ميکنند! و به ساير کشورها درباره «ريسک بالا»ي معامله و برقراري روابط تجاري و يا سرمايهگذاري در ايران هشدار داده بود! کارگروه اقدام ويژه FATF توضيح داده بود که ايران و کرهشمالي دو کشوري هستند که بالاترين ريسک مالي و سرمايهگذاري در جهان را دارا ميباشند.
پرده دوم: تضعيف قدرت نظامي و منطقهاي ايران با استفاده از برجامهاي 2و3
پس از مذاکرات هستهاي و به سرانجام رسيدن آن، حسن روحاني رئيس جمهوري کشورمان صحبت از برجام 2 را به ميان آورد؛ وي در جمع متخصصان و دانشمندان حوزه فناوري کشور گفت: همه بايد با همدلي و وحدت، براي اجراي برجام 2 به صحنه بيايند.
اعلام اين خبر توسط رئيس جمهور، به شدت مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفت، آنها معتقد بودند هدف آمريکا از برجامهاي بعدي تضعيف قدرت نظامي ايران، کاهش نفوذ منطقهاي کشورمان و در نتيجه استحاله جمهوري اسلامي ايران خواهد بود.
فوآد ايزدي کارشناس مسائل سياسي در اين خصوص ميگويد: بايد بگوييم که امروز آمريکاييها اهرمهاي قدرت جمهوري اسلامي را شناسايي کرده و مترصد اين هستند که اين اهرمهاي قدرت را از دست ايران بگيرند، اولين اهرم قدرت، قدرت هستهاي بود که احساس کردند با توافق برجام توانستهاند قدرت هستهاي ايران را محدود و مديريت کنند . اهرم بعدي قدرت موشکي و تسليحاتي است که آمريکا ميخواهد با تهديد به تحريمهاي جديد اين را هم مديريت کند. در اين عرصه فرانسه در اتحاديه اروپا بهطور ويژه فعالشده است.
اين روزها غرب با شيرين کردن ذائقه مردم ايران مانند فروش چند هواپيما به ايران در باغ سبزي نشان ميدهد و بلافاصله تهديد ميکند که اگر فلان کار را نکنيد ما هم اين ذائقه شيرين را از شما ميگيريم. هدف همبازي با افکار عمومي داخل کشور است .
اهرم سوم قدرت ايران، قدرت منطقهاي کشور است که آن را هم ميخواهند محدود کنند و علاقهمند به ايجاد برجام در مسئله سوريه هم هستند تا قدرت منطقهاي ايران را مديريت کنند. در اين مسئله عربستان نقش جدي ايفا خواهد کرد و اين نقش نشاءت گرفته از برنامه رفتاري بلندمدتي است که آمريکا براي سعودي تعريف کرده است.
اهرم چهارم قدرت، قدرت مديريت داخل کشور است عليرغم همه کمي و کاستيهايي که هست جمهوري اسلامي توانسته بهنوعي مسائل داخلي خود را مديريت کند و آمريکاييها از اين مسئله هم ناراضي هستند از طريق تغيير ذائقه مردم در عرصه مسائل فرهنگي و ترويج سبک زندگي غربي به دنبال مديريت داخلي ايران هم هستند.
رهبر معظم انقلاب: ميخواهند برجام 2و3 را به نخبگان ما بقبولانند
حضرت آيتالله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اولين روز سال 95 در جمع زائران حرم رضوي در مشهد مقدس فرمودند: در همين توافق اخير هسته اي هم اگر چه اين توافق را ما تائيد کرديم و برگزار کنندگان اين توافق را مورد قبول اعلام کرديم و قبول داريم آن را، ليکن اينجا هم همين بود. وزير خارجه ما در مواردي به بنده گفت که ما اينجا را نتوانستيم اين خط قرمز را نتوانستيم حفظ کنيم. معنايش همين است. يعني طرف مقابل وقتي دولتي مثل امريکاست که پول و امکانات و ديپلماسي فعال و عوامل گوناگوني در اطراف دنيا دارد. کنار آمدن با او به معناي صرف نظر کردن از برخي چيزهايي است که انسان بر آن ها پاي مي فشارد. اين يک دوراهي است که بر طبق سياست هاي امريکا يک دوراهي ناگريز و يک دوگانه اجتناب ناپذير است. يا بايد در مقابل امريکاي و خواست هاي او در موارد بسياري کوتاه بياييم يا بايد فشار هاي امريکا و تهديدات و ضررهاي ناشي از ان را تحمل کنيم. اين ها مي خواهند اين را به عنوان يک گفتمان در ميان نخبگان جامعه ترويج کنند و به تدريج ان را در ميان مردم و افکار عمومي سرريز کنند. در داخل و خارج از کشور اين فکر را دارن ترويج مي کنند و به شکل هاي گوناگوني با بيان هاي مختلفي در وسايل ارتباط جمعي دنيا دارن اين را گسترش ميدهند.
البته در داخل هم کساني هستند که اين فکر را قبول دارند و قبول کردند و تلاش مي کنند که به ديگران هم بقبولانند. حرف ان ها اين است طرف مقابل يعني دستگاه جريان ساز مي گويد ايران داراي ظرفيت هاي فراوان اقتصادي است.هدف از توافق اين بود که کشور ايران، بتواند از اين ظرفيت ها استفاده کند حال اين توافق کافي نيست و مسائل ديگري هم هست در ان ها هم بايد ملت و دولت ايران تصميم بگيرند و اقدام کنند. مثلا امروز در منطقه غرب آسيا، يعني منطقه اي که غربي ها مي گويند خاورميانه، جنجال ها و اشفتگي هاي بسياري هست. اين مشکل براي کل منطقه است. اگر مي خواهيد کشور شما از اين مشکل نجات پيدا کند بايد سعي کنيد مشکل فرو نشيني کند بايد با امريکا بنشينيد و مدلي را طبق مدل و ميل امريکا انتخاب کنيم. يا مشکلات ديگري داريم، اختلافات زيادي داريم بايد اين را حل کنيم و تمام شود حال در حل اين اختلافات، ملت ايران مجبور باشد از اصول خود و خط قرمزها صرف نظر کند؛ طرف مقابل از اصول و ارزش هايش تنازل پيدا نمي کند ولي ما بايد تنازل پيدا کنيم تا در نتيجه کشور بتواند از ظرفيت هاي خود استفاده کرده و به اقتصاد برجسته اي برسد. حرفشان اين است. بنابراين در قضيه هسته اي توافق شد اسمش را گذاشتيم برجام؛ برجام ديگري در قضاياي منطقه و قانون اساسي کشور؛ برجام 2 و 3 و غيره بايد به وجود بيايد تا بتوانيم راحت زندگي کنيم. اين منطقي است که سعي مي کنند در ميان نخبگان جامعه و از سوي نخبگان جامعه به افکار عمومي جامعه منتقل کنند.
پس از آن که پروژه آمريکاييها براي انجام مذاکرات و کنترل قدرت نظامي ايران از طريق برجام 2 با مخالفت مردم و مسئولان مواجه شد؛ اعضاي 1+5 که تقريبا همان تشکيل دهندگان FATF هستند، راه تازهاي براي مذاکره با ايران انتخاب کردند؛ آنها اينبار نه از طريق دستگاه ديپلماسي بلکه از طريق بانک مرکزي با ايران وارد مذاکره شدند تا بتوانند با استفاده از قراردادها و معاملات بانکي قدرت نظامي ايران را تحت تاثير قرار دهند و از نفوذ ايران در منطقه بکاهند تا پس از آن به هدف اصلي خود که همان استحاله نظام جمهوري اسلامي است دست يابند.
نگرانيها از توافق پنهاني بانک مرکزي
مهدي محمدي کارشناس مسائل سياسي در گفتوگو با خبرنگار شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ با اشاره به توافق بانک مرکزي با "سازمان بينالمللي مبارزه با پولشويي" و "کارگروه ويژه اقدام مالي" اين سازمان -FATF-گفت: بانک مرکزي يک توافق پنهاني با اين سازمان انجام داده و متن توافق و اقداماتي که دولت براساس اين توافق موظف به انجام آنها ميشود، هيچکدام مشخص نيست.
وي افزود: نگرانيهاي جدي در خصوص محتواي اين توافق وجود دارد، به ويژه در اين زمينه که دولت متعهد شده باشد در زمينه تروريسم، يک همکاري با کشورهاي غربي بر اساس تعاريف آنها از تروريسم داشته باشد.
کارشناس مسائل سياسي با تاکيد بر اينکه تعريف جمهوري اسلامي ايران با کشورهاي غربي از تروريسم فرق ميکند اظهار داشت: ما نگران اين هستيم که کشورمان وارد بازي شود که در انتهاي آن محور مقاومت با مشکل مواجه شود و اطلاعات بانکي و تراکنشهاي بانکي مردم ما به دست بيگانگان بيافتد.
محمدي ادامه داد: دولتهاي غربي شکل و مکانيزم مذاکره با ايران را براي مسائل منطقهاي پيچيدهتر کردهاند و از اين مذاکرات و توافقات به دنبال ايجاد برجام2 هستند.
وي گفت: مکانيزمي که در اين قراردادها براي ايران طراحي کردهاند، مکانيزمي است که براساس آن ما خودمان، خودمان را کنترل کنيم، يعني از طريق معاملات بانکي موضوعاتي را متعهد شويم که براساس آنها ارتباطمان با محور مقاومت قطع شود.
کارشناس مسائل سياسي با بيان اينکه اين توافق يک گام بلند در راستاي برجام 2 است و افرادي خاص بدون توجه به منافع نظام و ملت مسير خودشان در مقابل آمريکا را طي کرده و مشکلات اقتصادي و امنيتي زيادي را براي کشور ايجاد ميکنند، عنوان کرد: اگر اين فرآيند به همين منوال پيش برود اولين قرباني خود دولت خواهد بود.
محمدي افزود: مردم ايران بر سر امنيت خودشان معامله نميکنند و آمريکاييها هم از باجخواهيهاي بيشتر و اخلال در اقتصاد و امنيت ايران کوتاه نخواهند آمد و اگر دولت به دنبال بقاء خودش است بايد در اين روند تجديد نظر کند.
انتهاي پيام/