؛ حجتالاسلام پناهيان در همايش «آيتالايمان» که با حضور فعالين و خادمين فرهنگي حماسۀ حسيني در سالن همايش سازمان حج و زيارت برگزار شد، در خصوص ضرورت شرکت در سفر اربعين سخنراني کرد و نکاتي براي افزايش بهرهوري از سفر اربعين بيان کرد. در ادامه مشروح اين سخنراني را ميخوانيد:
جز دست الهي، عامل ديگري در شکلگيري تجمع عظيم اربعين نقش نداشته
در موضوع اربعين ما بر سر سفره و خوان پربرکت و آمادۀ امام حسين(ع) نشستهايم، يعني بنا نيست که ما اين سفره را باز کنيم يا بنيانگذاري کنيم و بنا نيست که فکر کنيم که چگونه اين تجمع باعظمت را ايجاد کنيم؛ اين تجمع باعظمت ايجاد شده است و جز دست الهي، عامل ديگري در شکلگيري اين تجمع باعظمت نقش نداشته است. علماء محترم نجف به بنده ميفرمودند: ما کاري نکردهايم، يا نديدهايم که قبل از آغاز اين خيل عظيم پيادهروي، در حوزه، کار جدي و ترغيبي براي اين حضور مردم صورت بگيرد.
از ايران اسلامي هم که دلها متحول شد و به اربعين متوجه شد، باز هم کار تبليغات نهادهاي فرهنگي و ديني نبوده است بلکه اين حقيقتاً يک حرکت خودجوش معنوي در بين همۀ مؤمنين است؛ نه فقط مؤمنينِ معتقد به امامت اباعبداللهالحسين(ع) بلکه مؤمنين معتقد به حريت و آزادمنشي و سيادت حسين(ع) در هر مذهب و مکتبي يک دلِ شوريدهاي براي اربعين پيدا کردهاند و خود به خود اين جمعيت باعظمت شکل گرفته است.
عامل ديگري همانند امام حسين(ع) براي پاکسازي جانها و جوامع ندارم
ما عامل ديگري همانند «اباعبداللهالحسين(ع)» براي پاکسازي روحها و جانها و جوامع بشري نداريم. شهيد بيشترين تأتير را در ديگران دارد، شهيد به حقانيت يک راه شهادت ميدهد. و شهيدي مثل امام حسين(ع) بيش از ديگر امامان ما «سفينه النجاه و مصباح الهدي» است.
کار براي امام حسين(ع)، موثرتر و کمهزينهتر از بسياري از اقدامهاي فرهنگي است
هر کسي ميخواهد در اين مرز و بوم يا هر جاي دنيا کار فرهنگي انجام دهد، اول بايد سرمايهاش را براي مؤثرترين عامل، برنامهريزي کند، و بعد به حَسَب ضرورت براي امور ديگر هم هزينه کند و طبيعتاً مؤثرترين عامل، خودِ اباعبداللهالحسين(ع) است. هزاران منبر، مسجد، اقدام فرهنگي، فيلم سينمايي و حرکت خوب فرهنگي وجود دارد، ولي ما در آخرش به دنبال چه هستيم؟ آخرش بايد به اين نقطه برسيم که فرمود: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ»(شعراء/89) مسلماً اباعبدالله الحسين(ع) با کمترين هزينه و کمتر از همۀ اين فعاليتها از نظر هزينۀ مادي و زماني، ميتواند تأثيرات عميقتر و ماندگارتر و اصيلتري در روح انسانها باقي بگذارد.
مسلماً معرفت و نيت ما امکان بهرهبرداري ما از اربعين را افزايش ميدهد/ 5 نکته براي افزايش بهرهوري از سفر اربعين
ما بر سرِ اين سفرۀ آماده نشستهايم و ميخواهيم بهرهبرداري خودمان را بيشتر کنيم. مسلماً معرفت و نيت ما امکان بهرهبرداري ما را افزايش خواهد داد و فوايد اين سفر را براي ما بيشتر خواهد کرد و برکاتش را براي جهان اسلام، بلکه جهان بشريت بيشتر نازل خواهد کرد. در اينجا ميخواهم نکاتي را عرض کنم که اين نکات بتوانند به بهرهوري ما-از سفر اربعين- کمک کنند و برکت کار ما را افزايش دهند.
نکتۀ اول: «احساس وظيفه» براي زيارت اربعين/سفر اربعين را «وظيفه» بدانيم نه صرفاً سفري براي «حال خوش معنوي»
اولين نکته «احساس وظيفه کردن براي زيارت اربعين» است. ما بايد به عنوان «وظيفه» با اين سفر برخورد کنيم. بنده به دوستان مصاحبهگر رسانه عرض کردم که وقتي در مسير پيادهروي اربعين، خواستيد با زائرين مصاحبه کنيد، همهاش از حسّ و حال معنوي آنها نپرسيد که اينطور القاء شود که «ما صرفاً براي يک حال خوش معنوي آمدهايم تا لذتي ببريم و برويم!» در حالي که اين وظيفۀ ما بوده که بياييم.
اولين مفهومي که-در ارتباط با زيارت اباعبدالله الحسين(ع)- بايد در ذهن و دل ما جا بگيرد اين است که «اين وظيفۀ ماست» همانطور که يک مؤمن در روز عاشورا احساس وظيفه ميکند که براي امام حسين(ع) عزاداري کند، بدون اينکه در رسالههاي عمليه به طرز خاصي بر او واجب کرده باشند. البته اين زيارت را به شيوۀ حج، واجب نکردهاند و اين هم يک اسراري دارد. گذاشتهاند خود مؤمنين اين وظيفه را بفهمند.
امام صادق(ع) به يکي از دوستان خود فرمود: من شنيدهام برخي از مؤمنين هستند که دو سه سال بر آنها گذشته ولي به کربلا و زيارت امام حسين(ع) نرفتهاند.-حضرت طوري اين سؤال را مطرح کردند که انگار معنايش اين است: مگر ميشود يک چنين افرادي هم باشند؟! در حالي که حضرت خودشان خبر داشتند که وضعيت چگونه است- آن شخص پاسخ داد: آقا جان! خيليها هستند که اينگونه هستند. حضرت فرمود: اين افراد در روز قيامت چگونه ميخواهند جواب پيامبر(ص) را بدهند؟!(يَا عَلِيُّ! بَلَغَنِي أَنَّ قَوْماً مِنْ شِيعَتِنَا يَمُرُّ بِأَحَدِهِمُ السَّنَةُ وَ السَّنَتَانِ لَا يَزُورُونَ الْحُسَيْنَ؟ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّي أَعْرِفُ أُنَاساً کَثِيرَةً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لِحَظِّهِمْ أَخْطَئُوا وَ عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ زَاغُوا وَ عَنْ جِوَارِ مُحَمَّدٍ ص تَبَاعَدُوا...... أَمَا إِنَّهُ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عُذْرٍ وَ لَا عِنْدَ رَسُولِهِ مِنْ عُذْرٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ کاملالزيارات/296)
طبق روايت، فقرا لااقل سالي يکبار بايد کربلا بروند/ ضرورت زيارت امام حسين(ع) قطعاً از عمره بيشتر است
متاسفانه هنوز برخي ميگويند: «کربلا را بايد با دلت بروي!» يعني اگر دلت حال و هواي سفر داشت، عزم سفر کني! در حالي که ما چنين روايتي نداريم. بله؛ در روايات هست که وقتي به حرم رفتي، زياد در آنجا نمان بلکه هرمقدار که توانستي بانشاط در حرم باشي، کافي است و زود برگرد. ولي اعلام کردهاند که فقرا لااقل سالي يکبار بروند و ثروتمندان لااقل سالي دو بار بروند. (حَقٌّ عَلَى الْغَنِيِ أَنْ يَأْتِيَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع فِي السَّنَةِ مَرَّتَيْنِ وَ حَقٌّ عَلَى الْفَقِيرِ أَنْ يَأْتِيَهُ فِي السَّنَةِ مَرَّة؛ کاملالزيارات/293) و (تهذيب الاحکام/6/43) و همچنين غيبت ما(نرفتن به کربلا) از سه سال نبايد بيشتر باشد. (أَمَّا الْقَرِيبُ فَلَا أَقَلَ مِنْ شَهْرٍ وَ أَمَّا بَعِيدُ الدَّارِ فَفِي کُلِّ ثَلَاثِ سِنِينَ فَمَا جَازَ الثَّلَاثَ سِنِينَ فَقَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ قَطَعَ رَحِمَهُ إِلَّا مِنْ عِلَّة؛ کاملالزيارات/297) در حالي که اصلاً دربارۀ حج، چنين مواردي نيست. و اگر شما يکبار به حج مشرف شويد، وظيفۀ خود را انجام دادهايد.
ضرورت زيارت امام حسين(ع) قطعاً از عمره بيشتر است و بر آن شرافت دارد. حج هم يک وظيفهاي است که هر کسي در عمرش يکبار انجام دهد، کفايت ميکند و در مقايسه با همين حج واجب هم زيارت امام حسين(ع) ثواب برتري دارد. اينها از مسلماتي است که در روايات ما فراوان ذکر شده است. (امام صادق(ع): مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً؛ عوالياللئالي/4/82) و (مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ مُحْتَسِباً لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً... وَ يُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةٌ وَ کُلِّ مَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَة؛ کاملالزيارات/144)
احساس تکليف مغايرتي با شوق ندارد/ کسي که با «احساس تکليف» برود، قطعاً نور بيشتر کسب ميکند
ما بايد نسبت به زيارت کربلا، احساس وظيفه کنيم. درست است که اين حرکت با «اشتياق» شروع شده است، ولي بايد با «احساس تکليف» ادامه پيدا کند. و اين احساس تکليف هم مغايرتي با شوق ندارد، بلکه باز هم اين شوق و محبت به اهلبيت(ع) بيشتر خواهد شد. کسي فکر نکند وقتي از «تکليف» سخن ميگوييم، اين تکليف با عاشقي و محبتي که به اهلبيت(ع) داريم، مغايرت دارد. يقيناً کسي که از سرِ تکليف به اين زيارت برود و بگويد: «يا اباعبدالله! اين وظيفۀ من بوده که به اينجا بيايم» چنين کسي، نور بيشتري کسب خواهد کرد.
چرا زيارت کربلا در اربعين اولويت دارد؟
آيا انجام اين وظيفه، يعني رفتن به زيارت کربلا، بايد در اربعين باشد؟ به دو دليل، اربعين اولويت دارد. يکي به دليل روايت شريف امام حسن عسکري(ع) که زيارت اربعين را يکي از پنج علامت مؤمن بيان فرمودهاند.(عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ... وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ؛ تهذيب الاحکام/6/52) و ديگري به دليل «تجمع مؤمنين».
اگر سفارش امام حسن عسکري(ع) براي اربعين نبود، مسلماً به دليل ديگري احساس وظيفه ميکرديم و آن هم تجمع مؤمنين است. آدم احساس وظيفه ميکند که «من هم بروم يک نقطهاي از اين سياهيلشکر امام حسين(ع) و امام زمان(ع) بشوم» بالاخره عقل ما هم اين را حکم ميکند. وقتي مؤمنين براي يک امر مهمي همّت کردند، تقويت آن تجمع يک وظيفه است. يعني ميگويم: «يا اباعبدالله! به اين جمعيت ميپيوندم تا من هم يک قدمي برداشته باشم، حالا که همه آمدهاند، چرا من نباشم؟!» لذا يکدفعهاي اين احساس وظيفه، فراگير ميشود.
بنده از دوستاني که دست اندر کار مسائل اربعين هستند، ميخواهم که در شعارها، در نوحهها يا در انواع کليپها و تبليغاتي که در اين زمينه انجام ميشود، موضوع «احساس وظيفه براي زيارت امام حسين(ع)» را جا بيندازند. اين نکتۀ «احساس وظيفه کردن براي اربعين» از انحاء مختلف و به دلايل مختلف يک نکتۀ کليدي است که بايد به آن پرداخت.
«اربعين» پاسخ ما در مقابل تخريب چهرۀ اسلام و ايجاد تفرقه توسط داعش است
ما از يک باب ديگري هم نياز داريم که احساس وظيفه کنيم و به اين سفر عالي اقدام کنيم. شما امروز ميبينيد که دشمنان اسلام يک جمعيت تروريست را-بهصورت فرامرزي- درست کردهاند که بيايند و مسلمانکُشي کنند؛ آنهم به اسم اسلام. کساني که امروزه سر ميبُرند و جنايت ميکنند. حالا ما چگونه ميتوانيم پاسخ جنايتهاي آنها را به جهانيان بدهيم؟
اربعين، نمايش اسلامي است که سر مظلوم نميبُرد، بلکه براي يک «سرجداي مظلوم» جمع ميشوند و مهرباني ميکنند
در مقابل اين جنايتکارها که خودشان عمداً تصاوير جنايات خود را منتشر ميکنند تا چهرۀ اسلام را مخدوش کنند و آنرا کريه جلوه بدهند و اختلاف قومي و مذهبي ايجاد کنند، ما چه جوابي جز اربعين براي جهانيان داريم؟! بايد مردم جهان ببينند در اربعين، ملتهاي مسلمان با قلوب متحد، جمع ميشوند و صدها ميليون وعدۀ غذايي با عشق و علاقه توسط خود مردم، بين زائرين توزيع ميشود و اينکه اين جمعيت چقدر با هم مهربان هستند. و اينها براي شهيدي دور هم جمع ميشوند که مظلومانه سر از بدنش جدا شده است. اينها جمع نشدهاند که بروند سر بيگناهان را ببُرند، بلکه براي پاسداشت ياد آن شهيد مظلومي که سر از تنش جدا شده، جمع شدهاند. اين پاسخ ما به تخريب و تفرقهاي است که تروريستهاي داعشي انجام ميدهند.
حضور ما در اربعين يک وظيفۀ انساني جهاني است نه صرفاً يک وظيفۀ عبادي شخصي/ عقل ميگويد شرکت در اربعين واجب است
من اگر ميتوانم با شرکت کردن در اربعين به صلح جهاني کمک کنم، به ظهور و تحقق عدالت کمک کنم-آنهم با حضور در يک تظاهرات چند ده ميليوني- چرا اين کار را انجام ندهم؟! عقل به انسان ميگويد اين کار واجب است، عقل به انسان ميگويد که هر چقدر عاطفه و انساندوستي و دورانديشي و جهاننگري داري، در اين تظاهرات شرکت کن. امام حسين(ع) پرچم و نماد و عماد دين ماست، ما داريم با يک «مظلوم» کار را پيش ميبريم.
ما با شرکت کردن در اربعين به صلح جهاني کمک ميکنيم
ما نبايد فکر کنيم که حضور ما در اربعين، صرفاً يک وظيفۀ عباديِ شخصي است. بلکه يک وظيفۀ انساني جهاني است. سالها عليه اسلام تبليغ کردهاند، يقيناً ما با هيچ فيلم سينمايي ارزشمندي، کاري که در اربعين ميشود را نميتوانيم انجام دهيم(و اين اثر را ندارد) اما جهانيان وقتي حضور ميليوني ما در اربعين را ميبينند، ميگويند: اين کيست که مردم اينطوري به خاطرش ايثار ميکنند؟
ما بر اساس يک وظيفۀ انساني و جهاني براي برقراري صلح در عالم، براي تبليغ اسلام ناب و براي مقابله با ستمي که در منطقه براي تخريب اسلام انجام ميدهند، وظيفه داريم در اين راهپيمايي اربعين شرکت کنيم. ما براي قدرت دادن به اسلام، وظيفه داريم در اين راهپيمايي شرکت کنيم؛ اينها وظايف عقلاني ماست. آيا مگر در رسالۀ عمليه نوشته که تظاهرات 22 بهمن واجب است؟! ننوشتهاند، اما علماء و مردم احساس وظيفه ميکنند و در اين راهپيمايي شرکت ميکنند.
زياد توصيه نميشود آقايان خانوادهها را براي پيادهروي اربعين بياورند/حضور خانمها در پيادهروي اربعين در اولويت نيست
البته زياد توصيه نميشود آقايان خانوادهها را براي پيادهروي اربعين بياورند. حضور خانمها در پيادهروي اربعين در اولويت نيست؛ ازدحام هست، اذيت ميشوند. مگر اينکه به شدت بتوانند مراقبت کنند. ولي هر چه بيشتر اين سفر اربعين بتواند با حضور بيشتر مردان باشد بهتر است، اگر چه خانمها هم دل دارند و احساس وظيفه ميکنند و حضورشان هم خيلي از اوقات مفيد است، ولي اگر کنترل نشود، بهطور طبيعي که غلبه حضور خانمها در مجالس معنوي بالاتر است، دوباره اين غلبه در آنجا هم اتفاق خواهد افتاد. خانمها فراغت بيشتري هم دارند، و اگر کاروانها اولويت را به حضور آقايان ندهند، ممکن است اکثراً خانمها شرکت کنند و اين از جهات مختلف به مصلحت نيست.
بههر حال-آن موکبدار عراقي- ميگفت: «من ميديدم که اين ايرانيها چقدر خاکي برخورد ميکنند. و اين رفتار ايرانيها باعث شد که به آنها علاقمند شوم» اين نگاه يک فرد هوشمند است؛ کسي که بدون هيچ تعصبي دارد نگاه ميکند. ببينيد رفتار ما چقدر مهم است!
نکتۀ دوم: رعايت آداب سفر زيارت کربلا؛ همانند برخي آداب حج/ خوش به سعادت کساني که در اين مسير به زائرين خدمت ميکنند
نکته بعدي، آداب اين سفر است. آداب عجيبي براي اين سفر نوراني برشمردهاند. کسي نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: «وقتي که ما خارج ميشويم تا به زيارت جدّ شما امام حسين(ع) برويم، آيا ما در حجّ به سر ميبريم؟ آيا اين کاري که انجام ميدهيم، شبيه کاري است که براي حجّ انجام ميدهيم؟ حضرت فرمود: بله؛ قُلْتُ لَهُ إِذَا خَرَجْنَا إِلَى أَبِيکَ أَ فَکُنَّا فِي حَجٍّ قَالَ بَلَى» گفت: «آيا بر ما لازم است، هر چيزي که بر حاجي لازم است؟ حضرت پرسيدند: دربارۀ چه مسائلي؟ گفت: از آن اموري که-عموماً- بر حاجي لازم است که رعايت کند؛ قُلْتُ فَيَلْزَمُنَا مَا يَلْزَمُ الْحَاجَّ قَالَ مِنْ مَا ذَا قُلْتُ مِن الْأَشْيَاءِ الَّتِي يَلْزَمُ الْحَاجَّ»
حضرت فرمودند: بله همينطور است و بعد هم مواردش را برشمردند و فرمودند: «خوب همراهي کردن و مهربان بودن با همراهان بر تو لازم است. همچنين بر تو لازم است که حرف نزني مگر حرفِ خوب و لازم. بر تو لازم است که ذکر خدا را زياد بگويي، بر تو لازم است که لباست خوب و پاکيزه باشد. بر تو لازم است، نماز زياد بخواني و درود و صلوات بفرستي. و بر تو لازم است که چشمت را ببندي و اگر کسي حاجتي داشت، حاجتش را برآورده کني و با برادران ديني خودت مواسات داشته باشي؛ قَالَ يَلْزَمُکَ حُسْنُ الصَّحَابَةِ لِمَنْ يَصْحَبُکَ وَ يَلْزَمُکَ قِلَّةُ الْکَلَامِ إِلَّا بِخَيْرٍ وَ يَلْزَمُکَ کَثْرَةُ ذِکْرِ اللَّهِ وَ يَلْزَمُکَ نَظَافَةُ الثِّيَابِ وَ يَلْزَمُکَ الْغُسْلُ قَبْلَ أَنْ تَأْتِيَ الْحَائِرَ وَ يَلْزَمُکَ الْخُشُوعُ وَ کَثْرَةُ الصَّلَاةِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ يَلْزَمُکَ التَّوْقِيرُ لِأَخْذِ مَا لَيْسَ لَکَ وَ يَلْزَمُکَ أَنْ تَغُضَّ بَصَرَکَ وَ يَلْزَمُکَ أَنْ تَعُودَ إِلَى أَهْلِ الْحَاجَةِ مِنْ إِخْوَانِکَ إِذَا رَأَيْتَ مُنْقَطِعاً وَ الْمُوَاسَاةُ»(کاملالزيارات/131) خوش به سعادت کساني که در اين مسير، به خدمت کردن به زائرين اباعبدالله الحسين(ع) ميپردازند.
«لزوم رعايت تقيه» يک راهبرد مهم در بين آداب زيارت کربلا است/ نبايد حرفي بزنيم که آرامش را به هم بزند
حضرت در ادامه روايت فوق، به نکته بسيار مهمي اشاره ميکنند که بنده ميخواهم در بين آداب زيارت کربلا، اين نکته را به عنوان يک راهبرد مهم-خصوصاً براي امسال- عرض کنم. حضرت ميفرمايد: «بر تو لازم است که تقيه را رعايت کني؛ وَ يَلْزَمُکَ التَّقِيَّةُ الَّتِي قِوَامُ دِينِکَ بِهَا» حالا که ميخواهي به کربلا بروي، فکر نکن که روز عاشورا شده و بايد به خط آخر بزني! بلکه بايد تقيه را رعايت کني. تقيه يعني اينکه مراقبت کني، حرفي نزني که به خيليها بر بخورَد و کاري نکني که صدمه بخوري و مراقبت کني که اين آرامش بهطور کلي در جامعۀ اسلامي حفظ شود. اين سفارش امام صادق(ع) است.
خصوصاً امسال خيلي بايد به «تقيه» توجه کرد/ اگر فرمايش امام صادق(ع) دربارۀ تقيه را رعايت کنيم، بسياري از فتنهها و مکايد دشمن از بين خواهد رفت
حالا اين توصيه-به رعايت تقيه- چرا بايد جزء آداب زيارت کربلا قرار بگيرد؟ چون شما در مسير کربلا نبايد درگير شويد. اگر اصل کربلا را احيا کنيم، خود ِحق، باطل را از بين ميبرد؛ حتي گاهي اوقات بدون درگيري. کمااينکه خداوند ميفرمايد: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»(اسراء/81) آن وقتي که مولاي ما تشريف بياورد و فرمان جهاد صادر کند که بهجاي خودش محفوظ است و آن وقتي که لازم باشد در خطوط مقدم با ايادي استکبار بجنگيم هم به جاي خودش محفوظ است، ولي غير از آن، وقتي براي زيارت ميرويم، بايد يک حالت احرام به خودمان بگيريم.
خصوصاً امسال خيلي بايد به اين تقيه توجه کرد. ما اگر اين فرمايش امام صادق(ع) را رعايت کنيم، بسياري از فتنهها و مکايد دشمن از بين خواهد رفت.
امام صادق(ع): در مسير زيارت کربلا از خصومت بپرهيزيد
و بعد ميفرمايد: «بايد در اين مسير، از هر چيزي که نهي شدهايد، ورع داشته باشيد و در مسير زيارت کربلا بايد از خصومت بپرهيزيد؛ وَ الْوَرَعُ عَمَّا نُهِيتَ عَنْهُ وَ الْخُصُومَةِ»(همان) اينها آدابي است که براي اين سفر ذکر شده است. در آداب ماه مبارک رمضان و در آداب حج نيز آمده است که بايد از جدال و خصومت پرهيز کرد.
در روايات ديگر هم-دربارۀ آداب زيارت و مسير کربلا- اين موارد ذکر شده است: خشوع و تواضع بهخرج دادن، کرامت نفس داشتن و پرهيز کردن از اينکه در بهرهبرداري از اين ضيافت گسترده، زيادهروي شود. يکمقدار امساک در خوردن، جزء آداب اين مسير است. کمک به همسفرمان فقير نيز جزء آداب اين سفر است. همچنين امام صادق(ع) توصيه فرموده است که قبل از اينکه بخواهي از خانۀ خودت به قصد کربلا عزيمت کني، روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگير (إِذَا أَرَدْتَ الْمَسِيرَ إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَصُمْ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَ الْخَمِيسِ وَ الْجُمُعَةِ... وَ أَقِلَّ مِنَ الْکَلَامِ وَ الْمِزَاحِ وَ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ إِيَّاکَ وَ الْمِزَاحَ وَ الْخُصُومَةَ ؛ کاملالزيارات/صص223-225) اين را به کساني که عزم سفر کربلا دارند بگوييد که امام صادق(ع) توصيه فرموده است سه روز روزه بگيريد و بعد حرکت کنيد.
ميدان امام حسين(ع) تهران، محل مناسبي براي بدرقه و آغاز حرکت اتوبوسهاي زائرين است
اينکه مؤمنين براي بدرقۀ يک زائر کربلا جمع ميشوند، در واقع توصيۀ امام صادق(ع) است(فَإِذَا أَرَدْتَ الْخُرُوجَ فَاجْمَعْ أَهْلَکَ وَ وُلْدَک؛ کاملالزيارات/223) سال گذشته پيشنهادي خوبي مطرح شد که زائرين کربلا-قبل از حرکت- به ميدان امام حسين(ع) بيايند و حرکت خود را از اين نقطۀ شهر آغاز کنند و مختصري هم اجرا شد. ميدان امام حسين(ع) واقعاً زمينۀ بسيار مناسبي براي اين کار دارد. خدا خير بدهد کساني را که يک ميدانگاه براي امور فرهنگي درست کردهاند؛ آنهم به نام امام حسين(ع).
اين يک سفر عادي نيست که اتوبوس مربوطه در ترمينال و در کنار اتوبوسهاي ديگر حرکت کند. بلکه خوب است هماهنگ کنند تا اتوبوس زائرين کربلا-مثلاً در روز جمعه- به ميدان امام حسين(ع) بيايد و در آن مسيري که به سمت ميدان شهدا است قرار بگيرد و از همانجا زائرين را سوار کند. و بدرقه کنندگان هم به ميدان امام حسين(ع) بيايند و خداحافظي کنند و کساني که التماس دعا دارند هم بدانند که در اين روزها و ساعتهاي مشخص، تعداد زيادي زائر از ميدان امام حسين(ع) به سمت کربلا حرکت ميکنند و لذا ميتوانند بيايند و آنجا التماس دعا بگويند.
بايد فرهنگ زيارت و بهويژه «فرهنگ زيارت اربعين» را بنيانگذاري کنيم
همچنين خواندن دعاي سفر قبل از حرکت براي زيارت، توصيه شده است(وَ ادْعُ بِدُعَاءِ السَّفَرِ؛ کاملالزيارات/224) اين را مسئولين فرهنگي ميتوانند هماهنگ کنند که اين کار انجام شود.
حضرت در ادامۀ روايت فوق موارد ديگري از آداب زيارت کربلا را ذکر ميکنند که خلاصهاش اين است که زينت نکنيد، يعني در اين سفر، بهصورت تجملي حرکت نکنيد، البته تميزي و نظافت بايد رعايت شود، ولي تجمل نباشد؛ اين نظافت هم در آداب زيارت کربلا تصريح شده است. و بعد ميفرمايد: «وَ أَقِلَّ مِنَ الْکَلَامِ وَ الْمِزَاحِ وَ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ إِيَّاکَ وَ الْمِزَاحَ وَ الْخُصُومَة»(کاملالزيارات/225) شوخي کردن نابهجا هم صحيح نيست؛ البته بهطور کلي خوشمشرب بودن خوب است، ولي شوخي نابهجا و خصومت بايد ترک شود.
ما به دنبال اين هستيم که اين زيارت اربعين، براي ما يک فرهنگ زيارت به ارمغان بياورد. ما بايد فرهنگ زيارت و بهويژه فرهنگ زيارت اربعين را بنيانگذاري کنيم. البته مقداري از آن، خودش شکل گرفته و يکمقدارش را هم خودمان بايد شکل دهيم.
موکبدار عراقي: در اربعين، عاشق ايرانيها شدم/ چه اشکالي دارد چند کلمۀ صميمانۀ عراقي ياد بگيريد و در برخورد با آنها بيان کنيد؟!
در اينجا يک خاطرۀ مهم از يکي از موکبداران محترم و شريف عراقي خدمت شما عرض ميکنم که بنده اين را دو سال پيش شنيدم. ايشان ميگفت: من قبلاً با ايرانيها خوب نبودم. حتي وقتي ايرانيها با کاروانهايي براي زيارت عتبات به عراق ميآمدند، و من آنها را ميديدم، هنوز دلم صاف نشده بود. تا اينکه اين پيادهروي اربعين پيش آمد. وقتي ايرانيها را در مسير پيادهروي اربعين ديدم، خيلي به آنها علاقه پيدا کردم؛ ديدم اينها چقدر خاکي و مهربان هستند، اينها هم مثل خود ما رفتار ميکنند.
دقت کنيد که بالاخره در مسير اين پيادهروي، مردم(عراقيها) دارند به رفتارهاي ما نگاه ميکنند. چه اشکالي دارد که چند تا کلمۀ صميمانۀ عراقي ياد بگيريد و در برخورد با آنها بيان کنيد؟! اين کار محبتها را تقويت ميکند. گاهي آدم دوست دارد خم شود و دست آن فرد عراقي دلسوز و بامحبتي که به زائرين اباعبدالله الحسين(ع) غذا تعارف ميکند را ببوسد. البته فرهنگ کشورها با هم فرق ميکند. شايد در ايران اولين کاري که ما براي ابراز محبت انجام ميدهيم، لبخند باشد. ولي آنها اولين کاري که انجام ميدهند، کلمات بسيار محبتآميزي است که به شما ميگويند، ولي لبخند روي زبانشان نيست، لذا اگر معناي آن کلمات را ندانيد، فکر ميکنيد که آنها هنوز شما را تحويل نگرفتهاند.
آن موکبدار عراقي ميگفت: «من در اربعين احساس بهتري-نسبت به ايرانيها- پيدا کردم و الان عاشق ايرانيها شدهام!» ايشان کلمات محبتآميزي دربارۀ ايرانيها بهکار ميبرد، ولي نميتوانست توضيح دهد که چرا اين اتفاق برايش افتاده است؟ ميگفت: «من ميديدم که ايراني جماعت، به اينجا آمده است دارد پياده راه ميرود، و در اين راه خسته ميشود؛ برخي با سختي و برخي هم با زن و بچه آمدهاند...»
در اربعين بايد خودمان را براي ابراز محبت به برادران عراقي آماده کنيم/ در آخرالزمان اين ارتباط قويِ عاطفي بين مؤمنين، بايد ديده شود
مهمترين دريافتي که مردم خونگرم عراق-که اين بنيان عظيم پيادهروي اربعين را به حقّ پيريزي کردهاند و ما داريم از آنها پيروي ميکنيم و پا، جاي پاي آنها ميگذاريم- مهمترين دريافتي که مردم عراق بايد از ما پيدا کنند، محبت بينظيري است که ما به آنها داريم و بايد اين محبت را ابراز کنيم. وصف ياران امام زمان(ع) طبق آيۀ قرآن اينگونه است که ميفرمايد: «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرين»(مائده/54) در اينجا اول ميفرمايد که آنها نسبت به ديگر مؤمنين، فروتن و مهربان هستند و خاکسارانه برخورد ميکنند و بعد ميفرمايد که نسبت به کافران سخت ميگيرند.
در آخرالزمان اين ارتباط قويِ عاطفي بين مؤمنين، بايد ديده شود. ما که ميخواهيم به سفر اربعين برويم، بايد خودمان را در ابراز محبت به برادران عراقي آماده کنيم. خدا شاهد است که اين ابراز محبت، آنقدر نور توليد ميکند و آنقدر قدرت توليد ميکند که حدّ و حساب ندارد. مبادا از ابراز محبت غفلت کنيم!
خواهش ميکنم اين سنّت قديمي را احيا کنيم! / يک نوحۀ عربي زيبا براي تشکر از صاحبان موکب هنگام خداحافظي
پيشنهاد بنده اين است که در اين سفر اربعين، يکي از سنتهاي قديم را احيا کنيم. قديمها وقتي دستۀ عزاداري به يک هياتي وارد ميشد، وقتي ميخواست برود، ميآمدند دمِ در و با نوحههايي اين دسته را بدرقه ميکردند. مثلاً ميگفتند: «سينهزنان شاه دين؛ خوشآمديد، خوشآمديد...» همين رفتار، يک محبت زيبايي ايجاد ميکرد. من خواهش ميکنم: يک نوحهاي به زبان عربي درست کنيد که وقتي جمع شما حرکت ميکند و به يک موکبي ميرسد و غذا تناول ميکند، موقع بيرون رفتن، اين نوحۀ عربي را-براي خداحافظي با صاحبان موکب- خيلي کوتاه(در حدّ دو بيت) بخوانيد و به سينه بزنيد. تصور کنيد که چه صحنۀ قشنگي خواهد شد! اشکشان جاري ميشود. اين برخورد با محبت و باادب واقعاً زيباست.
امسال بايد فرهنگسازي کنيم و آداب اربعين را پياده کنيم/ اگر کسي نميتواند بيايد، کمکها و نذورات خودش را براي اين سفر بدهد
ما امسال بايد فرهنگسازي کنيم و آداب اربعين را پياده کنيم و راه بيندازيم. اين آداب مثل خطکشيهاي خيابان است که روابط را تنظيم ميکند.در زمينۀ اربعين هر کسي هر کاري از دستش بر ميآيد انجام دهد. ما در طول تاريخ اسلام، نظير چنين جمعيت باعظمتي را نداشتيم که مصداق «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»(حج/32) باشد. مردم را تهييج کنيد و راهنمايي کنيد که اگر کسي نميتواند بيايد، کمکها و نذورات خودش را براي اين سفر بدهد. اگر خودتان هم نتوانستيد به سفر اربعين برويد، بالاخره يک خرجي براي زائران اربعين بدهيد. طبق روايات کسي که خودش نميتواند وظيفهاش را انجام دهد و به زيارت برود، اگر خرجي فرد ديگري را بدهد، ثواب زيارت را خواهد برد. و ثوابهاي بسيار عظيمي براي خرجي که در مسير زيارت امام حسين(ع) داده ميشود ذکر شده است.
نکتۀ سوم: اگر روز قبل يا بعد از اربعين هم برسيد، ثواب زيارت اربعين را خواهيد برد/ اين پراکندگي براي جلوگيري از ازدحام، خوب است
يکي از نکاتي که در باب زيارت اربعين بايد گفت اين است که واقعاً علماي عراق- بنا به آنچه در ميان مردم عراق به نقل از علما و حضرت آيت الله سيستاني مشهور است- به حق و به شايستگي اعلام فرمودهاند که اگر ميخواهيد ثواب زيارت اربعين را ببريد، حتماً لازم نيست که روز اربعين بياييد. بسياري از شيعيان عراق پنج يا هفت روز قبل از اربعين زيارت ميکنند و برميگردند. لذا اگر روز قبل و بعد از اربعين هم برسي و زيارت کنيد و برگرديد، هيچ ايرادي ندارد و از ثواب زيارت بهرهمند شدهايد. خصوصاً که امسال روز بعد از اربعين، پنجشنبه است و ثواب زيارت شب جمعه هم نصيبتان خواهد شد.
اينمقدار پراکندگي خوب است و الا در بازگشت اگر همه بخواهند همان فرداي اربعين برگردند، ازدحام عجيب و غريبي ايجاد ميشود. کارواندارهاي محترم از همان اول برنامهريزي کنند؛ هيچ اشکالي ندارد که فرداي اربعين به کربلا برسند. چون باز هم بهطور کامل ثواب زيارت اربعين را خواهند برد و جزء آن جمعيت باعظمت بهحساب خواهند آمد.
نکتۀ چهارم: مقيد نباشيد حتماً دست به ضريح برسانيد/ اگر در بينالحرمين ازدحام شديد بود، همانجا را ضريح بهحساب آوريد و برگرديد
نکتۀ ديگري که خوب است مطرح شود، و در برنامهريزيها مدّ نظر قرار بگيرد اين است که ظاهراً ما ايرانيها خيلي مقيد هستيم که وقتي به داخل حرم مطهر ميرويم، حتماً دست به ضريح برسانيم و شايد بخواهيم به اندازۀ يک زيارت امينالله کامل هم کنار ضريح بايستيم! اينها تقيداتي است که ما از خودمان درست کردهايم که انصافاً صحيح نيست؛ نبايد کسي اذيت شود. البته معلوم است که اگر راه باز باشد، آدم جلوتر ميرود.
حتي در روايات آمده است که وقتي براي زيارت ميرويد، اگر شلوغ بود و نتوانستيد زياد جلو برويد-مثلاً اگر در داخل صحن حرم هستيد- همانجا را ضريح مطهر بهحساب بياورد. در ايام اربعين ممکن است تا بين الحرمين برويد و ديگر نتوانيد جلوتر برويد؛ لذا همانجا را ضريح بهحساب بياوريد و گريه و عزاداري خودتان را انجام دهيد و برگرديد. ضمن اينکه در سفر اربعين، همان لحظۀ اول که در اين مسير نوراني قدم بر ميداريد، واقعاً يک حسّ و حال ديگري است؛ حسّ و حالي که گاهي در خودِ بقعۀ مبارکه هم ممکن است براي انسان پيش نيايد.
نکتۀ پنجم: نوحههاي زمان اوج اقتدار با نوحههاي دوران مظلوميت بايد فرق داشته باشد
نکتۀ ديگر دربارۀ نوحهها و روضهها و محتوايي است که در اين سفر ميخواهيم از آنها استفاده کنيم. بايد دست ذاکرين اهلبيت(ع) و مادحين و شاعران را بوسه زد که در اين امر شريف خدمت ميکنند. ولي بايد توجه شود بالاخره الان که براي زيارت امام حسين(ع) ميرويم، بايد نوحۀ ما با نوحههايي که 40-50 سال پيش خوانده ميشد- آن زمانهايي که آرزو داشتيم به زيارت کربلا برويم- فرق داشته باشد. ما الان که در اوج اقتدار به زيارت ميرويم، بايد نوحههايمان با زماني که در اوج مظلوميت به زيارت ميرفتيم، فرق داشته باشد.
ما ديگر الان نبايد اينطور نوحه بخوانيم که «اي امام حسين(ع)، من آرزو دارم به زيارت کربلا بيايم!» بلکه بايد بگوييم: «اي امام حسين(ع)، من اين وظيفه را هرگز ترک نخواهم کرد» يا نبايد بگوييم: «به من توفيق بده، يکبار به حرمت بيايم!» بلکه بگوييم: «اي امام حسين! من هر سال بايد به حرمت بيايم، يکوقت اين توفيق از من سلب نشود!»
ادبيات اقتدار امت اسلامي و ادبيات حماسي، بيشتر بايد در زيارت اربعين جاري باشد. شما اين جمعيت را نگاه کنيد! اگر اين جمعيت شما در تاريخ اسلام بود که ذرهاي غبار غربت به دين نمينشست. ما بايد ادبيات خودمان را تغيير دهيم.
اقتدار امت اسلامي بايد در اربعين ديده شود/ بايد براي ظهور و انتقام خون امام حسين(ع) دعا کنيم
شما ببينيد مزه و معناي اقتدار چقدر در اين کلام ابالفضل العباس(ع) جاري است که-در نقلي هست در روز عاشورا- به امام حسين(ع) عرض کرد: «سينۀ من از اين منافقين تنگ شده است، اجازه بدهيد بروم انتقام خون شهدا را بگيرم؛ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِين؛ بحارالانوار/45/41)
ما در اين سفر بايد اذن جهاد بگيريم، بايد براي ظهور دعا کنيم. بايد براي انتقام خون امام حسين(ع) دعا کنيم. اين اقتدار امت اسلامي بايد اينجا ديده شود، تا کساني که زيارت اربعين ميآيند، بگويند: «حسّ خوبي پيدا کرديم، و نهتنها براي امام مظلوم اشک ريختيم، بلکه احساس اقتدار امت اسلامي در وجودمان آمد» و آن ماجراي مظلومانۀ حج، و آن عروج مؤمناني که نميتوانستند از خودشان دفاع کنند، واقعاً جبران بشود. ما بايد اين را مظهر قدرت اسلام قرار بدهيم، نه مظهر ضعف جامعۀ اسلامي.
در اربعين، روضهها بايد حماسي باشد/روضههاي مقتدرانه بايد خواند؛ روضههايي که بوي حماسه ميدهند
در اربعين بايد روضههاي مقتدرانه خواند؛ روضههايي که بوي حماسه ميدهند. مثلاً وقتي روضۀ حضرت رباب(س) خوانده شود، اگر خواستيم زبان حال بگوييم، اينطور بگوييم که حضرت رباب عرض ميکند: «يا اباعبدالله(ع)! سرت را بالا بگير، علي اصغرم به فداي تو، اگر فرزند ديگري داشتم و علي اصغرِ ديگري داشتم، فداي تو ميکردم...» اينها شبيه رجزهاي مادران شهداست که الان در منطقه در همين مسير پيادهوري با شما خواهند بود.
در اربعين، روضهها بايد حماسي باشد. شما آمدهايد که بگوييد: «يا زينب! ديگر غربت به پايان رسيد» ما بايد اين را در روضهها و نوحههايمان بگوييم که «غربت به پايان رسيد».
انتهاي پيام/