در اقدامي تازه شعلهسعدي، پژوهشگر انديشه و سياست در جلسه اي با شاخه جوانان حزب نداي ايرانيان شعبه فارس در شيراز گفت: «ميگويند امام حسين(ع) انقلاب کرد و من چنين چيزي را باور ندارم به دليل اينکه امام حسين(ع) اصلاً قصد انقلاب نداشته است و داشت از جايي که جانش را تهديد ميکردند دور ميشد اما به او اجازه ندادند و او نيز تسليم نشد»!
شعلهسعدي با بيان اينکه متأسفانه در يک جامعه استبدادي زندگي ميکنيم و فرهنگ چندين هزار ساله استبدادي در خونمان نهادينه شده است، گفت: ما در تعزيه امام حسين(ع) و عمرسعد نيز مونولوگ و گفتگوي يک طرفه داريم و يک طرف کامل حق است و طرف ديگر کامل باطل ميباشد در حالي که در ديالوگ هردوطرف بايد همسنگ باشند و ممکن است بخشي از حقيقت در نزديک يک طرف و بخش ديگري از آن، نزد طرف مقابل باشد.
وي توسعه را نيازمند گفتگو با سنتها دانست و افزود: در سنت غرب و مسيحيت چيزي به نام اعتراف وجود دارد و هرکسي که بخواهد از جايي که ايستاده يک قدم جلو برود، بايد به خطاي خود اعتراف کند و در سنت اسلام هم چيزي به نام ستّاري داريم که متاسفانه در بعضي از ما به انحراف کشيده شده است.
شعلهسعدي گفت: زماني که ميخواهيم با سنتهاي خود به گفتگو بنشينيم بايد آنها را نه مهمل و نه مقدس بپنداريم تا بتوانيم با آن به گفتگو بنشينيم.
وي يکي از رويکردهاي ديالوگ براي توسعه را تزريق ايدههاي عاريهاي دانست و گفت: نمونه آن در فرهنگ ما دکتر شريعتي است که با عاريه گرفتن رويکرد انقلابي مارکسيستي و تزريق آن به جامعه ايران، انقلاب را به انجام رساند هرچند که مخالفان او بگويند انقلاب يک مقولهاي در فرهنگ شيعي است؛ به همان نشان که ميگويند امام حسين(ع) انقلاب کرد و من چنين چيزي را باور ندارم به دليل اينکه امام حسين(ع) اصلاً قصد انقلاب نداشته است و داشت از جايي که جانش را تهديد ميکردند دور ميشد اما به او اجازه ندادند و او نيز تسليم نشد!
اظهارنظر جالب اين فعال اصلاح طلب درباره علت قيام امام حسين در حالي است که وي کافي بود تنها با جستجوي اينترنتي به انگيزه قيام امام حسين(ع) پي ببرد چه برسد به اين که در اين مورد چند کتاب بخواند.
امام حسين(ع) در وصيت نامه خود چنين مي فرمايد:
«إِنّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا و َلا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ في أُمَّةِ جَدّي، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهي عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسير بِسيرَه ِجَدّي وَ أَبي عَلِي بْنِ أَبيطالِب»، يعني:
«من از روي شرارت و مفسده و يا براي فساد و ستمگري قيام نکردم، من فقط براي اصلاح در امّت جدّم از وطن خروج کردم. قصد دارم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سيره و روش جدّم و پدرم علي بن ابيطالب عمل نمايم».
با اين تعابير مي توان به راز سکوت و حمايت فکري و تئوريک هم مسلکان سياسي آقاي شعله سعدي از حادثه عاشوراي سال 88 بهتر پي برد.