اين رويکرد استکباري که آمريکاييها دارند و از دهها سال پيش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است که در ملّتهاي دنيا يک احساس بي اعتمادي و بيزاري نسبت به دولت آمريکا بهوجود بيايد؛ اين مخصوص کشور ما نيست؛ هر ملّتي به آمريکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّي آن کساني که دوست آمريکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمريکاييها اعتماد کرد؛ براي اينکه بتواند خود را از زير فشار انگليسها نجات بدهد، به آمريکاييها متوسّل شد؛ آمريکاييها به جاي اينکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پيدا کرده بود کمک کنند، با انگليسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اينجا و کودتاي ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّي کساني که با آمريکا ميانهشان هم خوب بود و به آمريکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند. روابط رژيم طاغوتي سابق با آمريکا خيلي صميمي بود، در عين حال زيادهخواهىِ آمريکا آنها را هم به ستوه آورده بود؛ همين کاپيتولاسيوني را که گفتيم - مصونيّت قضائي مأمورين آمريکا - تحميل کردند بر آنها؛ آنها هم پشتوانهاي جز آمريکا نداشتند، مجبور شدند قبول کردند. (بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان 12/8/92)
جالب اين است که بدانيد حکومت مصدق که به وسيلهي آمريکائيها سرنگون شد، هيچگونه خصومتي با آمريکائيها نداشت. او در مقابلهي با انگليسيها ايستاده بود و به آمريکائيها اعتماد کرده بود؛ اميدوار بود که آمريکائيها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهاي داشت، به آنها اظهار علاقه ميکرد، شايد اظهار کوچکي ميکرد. با اين دولت، آمريکائيها اين کار را کردند. اينجور نبود که دولتي که در تهران سر کار است، يک دولت ضد آمريکائي باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکباري اقتضاء کرد، آمريکائيها با انگليسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اينجا و کار خود را کردند. عنصر اصلي کودتا در تهران، يک فرد آمريکائي بود؛ اسمش هم معلوم است، شخصش هم مشخص است، بنده هم کاملاً اطلاع دارم، در کتابها هم نوشتهاند. بعد که کودتا را به ثمر رساندند و شاه را که فرار کرده بود، به اينجا برگرداندند، شدند همهکارهي کشور؛ يعني زمام اختيار کشور را در دست گرفت.( بيانات در ديدار دانشآموزان و دانشجويان 10/8/91)
پايان پيام/